سلامت نیوز:چهره این شبهای شهرهای ما، با آن تصویری که خیلیهایمان از محرمهای سال گذشته به یاد داشتهایم، فرق کرده است. دهه اول محرم امسال تا چند روز دیگر تمام میشود، حالا هیأتهای بزرگ خیابانی و حسینیههای عزاداری همیشگی، جایشان را به هیأتهای پر شور مجازی و روضه خوانیهای از راه دور داده و دستههای زنجیرزنی و با علم های پر تاج و نشان از خیابانهای قدیمینشین عبور کرده و به صفحات مجازی آمدهاند. محرم امسال هر خانه جای یک هیأت نشسته است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ، پرچمهای سیاه به رسم سنتهای هر ساله، به دیوار و پنجرههای خانهها آویخته شده و بوی محرم در کوچه پس کوچههای شهر پیچیده است... 10 روز پیش که هنوز محرم نیامده بود، خیلیها زودتر از سایرین در سنت سیاهپوشی شهر پیشقدم شدند، آنها میدانستند که شهرشان امسال آن شهر همیشگی هیأتها و نوحهخوانیهای گذشته نیست.
برای همین در صف اول پارچهکشیها و سیاهه زدنها ایستادند. وقتی پویش «هر خانه، یک حسینیه» راه افتاد، پرچمها را به خانهها آویختند و موکبهای عزا را با صدای یا حسین(ع) برفراشتند. این شبها گذرتان که به خیابانهای تهران میافتد، هنوز اصالت نوحهخوانیهای قدیمی و شور و حال برپایی هیأتهای سنتی را در پشت ماسکها و حفاظها میبینید، فرقی نمیکند که حالا، چند نفر با احتیاط کجای هیأت نشستهاند، خیلیها همین که پایشان به داخل یکی از همین چادرها باز شود، دلشان راضی است.
میدانند ماسکها باید بماند، میدانند فرصت روضه و عزاداریشان اندک است، میدانند این عزاداریها شاید شکل و سیاقش با گذشته فرق کرده باشد، اما هوای دلشان همانی هست که همیشه بوده... زیارت عاشورا را از کنج خلوت مسجد برمیدارد، ماسک پارچهایاش را محکم دور سرش پیچیده، 10 دقیقهای که نشست، جایش را میدهد به دیگری، اهالی میگویند مسجد محله، عزاداریها را زمانبندی کرده است.
10 نفر که وارد شدند، 15 دقیقهشان که تمام شد، 10 نفر دیگر وارد میشوند. قرارشان فقط زیارت عاشوراست و کمی هم روضه خوانی مختصر... اینجا نه خبری از دورگردانی چایی و حلواست، نه کسی نذر شلهزرد کرده و هیچکس هم به هوای قیمههای نذری هر ساله مسجد نیامده.
یک نفر یک سینی بزرگ برداشته و داخلش را پر از ماسک کرده است. میچرخد و میگوید امشب نذر خانم احمدی است. هر کس هم میداند که میتواند به دیگری بدهد، در این ثواب شریک شود. آقای محتشمی که هر سال یک گوسفند نذر داشته، یک کیسه از جیبش درمیآورد و میگوید که این همان خرجی هر ساله است، ببرید هر جا که میدانید نیاز است، خرج کنید.
دلم راضی نمیشود با غذای نذری من حتی یک نفر هم کرونا بگیرد. ساعت 9 هر شب، هیأت امنا دور هم جمع میشوند، اهالی به سبک هر سال، خرجی نذرهایشان را آوردهاند. هیچ کس هیچ پیش شرطی ندارد. نه غر میزنند، نه بهانه میگیرند. میدانند شرایط مثل همیشه نیست. «ماسک میدهید یا غذا، یا هر چیز دیگری فقط مطمئن باشید که به دست اهلش میرسد، بهخدا که هر سال از این همه اسراف دلم میگرفت. همسرم را منع کرده بودم که مبادا شبی بیشتر از دو ظرف غذا بیاورد، اما هر دوست و آشنایی که داشتیم، اول نذرش را با فامیل شروع میکرد.
سریع تماس میگرفتند و بعد هم دور و نزدیک با ظرفهای قابلمه بزرگ خودشان را به خانه آن بنده خدا میرساندند، پشت در هم مردم صف کشیده بودند و اعتراض میکردند. بهخدا که امسال دلم راضیتر است. نه کسی میتواند چشم و هم چشمی کند و نه کسی میخواهد که آدم سیری، سیرتر شود، اگر درست پخش کنند، حتماً خیلیها تا چند ماه آذوقه غذایی دارند.»آقای کریمی حرفهایش که تمام شد، چند کیسه برنج که هر کدامشان در بستههای یک کیلویی بستهبندی شده را روی میز میگذارد و میرود...
خرج هیأت را به بهزیستی دادیم
مسیرتان را که به غرب تهران ببرید، به جای خالی هیأتی میرسید که هر ساله، وصف تعزیهخوانیهایش، تا شرق تهران هم میرسید. حالا نه خبری از آن هیأت پر آوازه است و نه جمعیتی که از پشت درهای هیأت، صدای اشک و نالهشان بلند شود.
بانیان هیأت دور تا دورخیابان را با پارچههای سیاه پوشاندهاند، یک موکب عزا هم برافراشته و صدای نوحه یا حسین (ع)با بوی اسفند بلند کردهاند «هر سال اینجا چه خبر بود خدا میداند، شب اول محرم که این فضا را دیدم تا صبح اشک میریختم، دلم خیلی گرفته است. به عشق آقا، هر سال خودمان آشپزی میکردیم، اما امسال دیدیم حتی اگر بخواهیم با تعداد کم هم برگزار کنیم و غذا بدهیم، نمیشود، مردم بالاخره میآیند، نمیشود دو نفر را راه داد و چند نفر را نه!
برای همین تصمیم گرفتیم که خرج هر سال هیأت را به بهزیستی بدهیم. به اهالی هم گفتیم هر کس نذر دارد، بیاورد، حدوداً 200 میلیون تومانی شد، همه را یکجا بردیم و به عشق حضرت علی اصغر(ع)برای شیرخوارهها گذاشتیم.»
چراغ هیأتها روشن است
به نقطه مرکزی تهران که میرسید، از هر که بپرسید، رد هیأت دبستان را به شما نشان میدهد. نه اسم هیأت دبستان است و نه در خیابان دبستان قرار گرفته .چند روز مانده به محرم چند نفر از پیشکسوتها با هم مشورت میکنند تا چراغ هیأت را امسال هم هر طور شده روشن نگه دارند. یاد مدرسهای میافتند که حالا به خاطر کرونا تعطیل شده، مدیر اجازه میدهد تا هرشب رأس ساعتی مشخص، مراسم برگزار شود. یک نفر نذر صندلی میکند و در فاصله یک متر و نیم، صندلیها را میچینند، یک نفر هم عهدهدار هزینه ضدعفونی کردن مجلس میشود.
مابقی بانیان، ماسک میخرند و یک نفر دیگر هم شیر پاکتی و کیک بسته بندی نذر میکند. خوراکیها را هر شب قبل از شروع مراسم روی صندلیها میچینند و بعد هم از عزاداران میخواهند تا بعد از اینکه مراسم تمام شد با فاصله از هیأت خارج شوند. تجربه این چند شب نشان میدهد که مردم به پروتکلها پایبند بودهاند. خیلیها خودشان نظم مجلس را بهدست گرفتهاند تا مبادا کوچکترین سهلانگاری، کار دست کسی بدهد.
سایر نذریها را هم روی هم گذاشتهاند تا بهدست نیازمندان مناطقی که از قبل شناسایی کردهاند، برسانند. بانیان میگویند در این مدت، هزاران بسته مواد غذایی توزیع کردهاند. چند نفر هم نذرشان را به بیمارستانها بردهاند. به قول آنها امسال خیلی از نذرها برای شفای بیماران بوده، اصلاً هر شب از بلندگوها اعلام میشود که ثواب زیارت عاشورا به بیماران و کادر درمان برسد. خیلیها هم خودشان مریض دارند، فقط چند دقیقهای مینشینند و به هوای تبرک کردن، پارچه و سجادهای برای مریضشان میبرند. میگویند بوی مجلس عزای امام هم که به این تکه پارچهها بخورد،کافی است.
پایتان به محله دروازه دولاب که برسد، یاد نمازهای ظهر عاشورای هیأت بیت الرقیه سرمستتان میکند. خیلیها هنوز هم به هوای همان عزاداریها چه از حسینیه صاحبالزمان گرفته و همین هیأت بیتالرقیه، شرق تهران را برای عزاداری انتخاب میکنند. حالا برخیها در ماشین مینشینند و جلوی همان پارچهها و سیاهها، اشک میریزند و حاجت طلب میکنند.
میدانند همین که دلشان بشکند کافیست. اهالی میگویند هر شب خیلیها از دورترین نقطه خودشان را به اینجا میرسانند و در ماشین به صدای نوحه گوش میدهند و عزاداری میکنند.آقای سورانی نذر فسنجان هر سالهاش را که در روز عاشورا پخش میکرده، امسال به یک بیمارستان اختصاص داده است. «با رئیس بیمارستانی در جنوب تهران صحبت کردم تا با این مبلغ هر وسیلهای که مورد نیازشان است خریداری کنند، خودمان هم در خانه، یک اتاق را سیاهپوش کردیم و در این 10 شب با فرزندانم زیارت عاشورا میخوانیم.
اول میخواستیم پارکینگ را فرش پوش کنیم، اما به خاطر آرامش همسایهها که میدانستیم مریض کرونایی دارند، منصرف شدیم.»خانم کاکاوند هم میگوید که امسال 35 میلیون نذر حلیم محلی روز تاسوعا رابه بهزیستی وردآورد داده است: «تأکید کردم که برای خانوادهها نان و گوشت بخرند.نذرهای هرسال را روی کاغذ نوشتم و به مسئولان بهزیستی دادم و گفتم برای اینکه نذرم درست ادا شود، به همین نسبت به نیازمندان بدهند.
خواهرم هم در بروجرد همین کار را کرد، بقیه فامیل هم که نذر حلیم داشتند، به نیازمندان بخشیدهاند، اما روز تاسوعا، به رسم هرسال یک مداح را دعوت میکنیم تا روی پشت بام بخواند و اگر کسی هم دوست داشت، میتواند استفاده کند. امسال با اینکه از آن شور و حال نذریهای همیشه خبری نیست، اما دلم راضیتر شده و حس بهتری دارم.»
خانم یزدان پناه هم میگوید نذرش را به یک مؤسسه خیریه اهدا کرده و با هم توافق کردهاند تا از روز عاشورا به مدت 8 شب، برای 500 نفر که نیازمندند، غذای پخته و در ظروف مناسب ببرند.در مقابل اما برخی هیأتها اصرار دارند تا به سیاق هر سال مراسمشان را با شکوه برگزار کنند. شبیه هیأتی معروف در یکی از خیابانهای جنوبی تهران که اگرچه تلاش میکند تا پروتکل ها را رعایت کند، اما هر شب میزبان حدوداً 600 نفر سینهزن است. یکی دیگر از هیأتداران معروف هم میگوید که هر شب در خیابان ایران روضه دارند و مردم هم میآیند.
سعی میکنند کسی را بدون ماسک راه ندهند، اما خب وقتی شلوغ میشود هم نمیشود کاری کرد. «روضه در هر مجلسی آدابی دارد.عزاداران را دست خالی راهی نمیکنیم. سینهزنان امام حسین (ع) خودشان را بیمه کردهاند. ما به عشق محرم نفس میکشیم.» در مسجدی در یکی از نقاط مرکزی تهران هم روایت محرم به سبک بیشتر حسینیهها و تکایا در جریان است. عزاداران بعد از نماز، به هیأت میروند و بعد از 30 دقیقه روضه خواندن، با رعایت پروتکلهای بهداشتی و اجرای فاصلهگذاری اجتماعی بسته غذا و یک ماسک نذری تحویل میگیرند و راهی خانههایشان میشوند.