سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: جشنواره سیونهم فیلم فجر در روز نخست شاهد حاشیههای کرونایی بود که حضور نابهنگام عادل فردوسیپور و ابراز احساسات پرویز پرستویی و عوامل فیلم «بیهمهچیز» آن را رقم زد.
روز اول جشنواره سیونهم فیلم فجر با فیلم بیهمهچیز نگاهها را به خود جلب کرد. بیهمهچیز ساخته قرایی را در یک جمله باید فیلمی هدر رفته دانست که با وجود بهره بردن از قابلیتهای جداگانه فنی و تکنیکی، اما به دلیل ضعف فیلمنامه تبدیل به اثری خام و ناقص شده است و این برای فیلمسازی که اتفاقاً به عنوان یک فیلمنامهنویس خوب مطرح است، عجیب به نظر میرسد. نقطه قوت فیلمنامه بیهمهچیز البته قصهگو بودن آن است، آن هم در دورهای که سینمای ایران به شدت از ضعف داستانگویی رنج میبرد. این فیلم در برقراری ارتباط با مخاطب عام موفق عمل خواهد کرد و به طور قطع در میان مخاطبان خاص سینما نیز طرفداران زیادی خواهد داشت. شاید اگر روابط علت و معلولی در خلق شخصیتها و کنشهای آنان به طرز دقیقتری پرداخت میشد، ما با یک فیلم کامل روبهرو بودیم؛ فیلمی که از قابلیتهای عدیدهای از جمله داشتن اقلیم، فیلمبرداری و صدابرداری فوقالعاده و نیز کارگردانی حساب شده و دقیق بهره میبرد، اما نداشتن قهرمان و ضعف شخصیتپردازی مانعی است در برابر مخاطب که به فیلم ضربه زده است، با این حال بیهمهچیز شانس زیادی در جشنواره سیونهم برای دشت کردن سیمرغهای متعدد دارد.
رفتارهای غیربهداشتی فردوسیپور و پرستویی!
پرویز پرستویی در نشست خبری فیلم بیهمهچیز با گفتن جمله «روزی که قصه را خواندم، احساس کردم زندگی من مثل امیر است» که بازتاب گستردهای هم در فضای رسانهای پیدا کرد، نگاهها را به خود جلب نمود. پرستویی مثل همیشه در این فیلم هم خوش درخشید و ثابت کرد هنوز بازیگری دستنیافتنی در سینمای ایران است.
پرستویی با ایفای نقش «امیرخان» در فیلم تازه محسن قرایی بار دیگر ثابت کرد هنوز انرژی، انگیزه و توان بالایی برای درخشش بر پرده نقرهای دارد، اما آنچه پرستویی را تبدیل به چهره خبرساز اولین روز برگزاری سیونهمین جشنواره فیلم فجر کرد، نه حضور نسبتاً موفق او در فیلم «بیهمهچیز» که دو حاشیه خارج از سالن سینما بود؛ اولین خبرسازی مربوط به پیش از آغاز اکران فیلم و مراسم فوتوکال یا همان عکاسی در حاشیه رونمایی فیلم بود؛ عادل فردوسیپور که به عنوان مهمان ویژه تیم سازنده «بیهمهچیز» خود را برای رونمایی از این فیلم به برج میلاد رسانده بود، به تنهایی در مقابل دوربین عکاسان ایستاده بود که تیم تولید فیلم از راه رسیدند و مواجهه غیراصولی فردوسیپور با پرویز پرستویی آن هم در مقابل چشم اصحاب رسانه، تبدیل به یک چالش برای جشنواره شد!
پرویز پرستویی و عادل فردوسیپور بدون توجه به ملاحظات، حساسیتها و هشدارهای بارها اعلام شده در زمینه رعایت پروتکلهای بهداشتی، یکدیگر را در آغوش کشیدند و این حرکت زمانی صورت غریبتر به خود گرفت که دیگر عوامل فیلم به این ترکیب دو نفره افزوده شدند و برای ثبت یک قاب احتمالاً جذابتر (!) همه ماسکها را از صورت برداشتند. ویدئوی چندثانیهای مربوط به این اتفاق خیلی زود جشنواره فجر را با چالش عدمرعایت پروتکلهای بهداشتی مواجه کرد.
قیاس امیرخان با پرویز پرستویی
این، اما تنها حاشیهسازی پرستویی در روز نخست نبود. صحبتهای او در نشست خبری هم بازتاب بسیاری پیدا کرد، به خصوص آنجا که خود را با «امیرخان» قهرمان اصلی فیلم «بیهمهچیز» قیاس کرد و درباره فعالیتهای اجتماعی و خیریه خود در سالهای اخیر سخن گفت. پرستویی که به وضوح از مورد قضاوت قرار گرفتن در فضای مجازی طی سالهای اخیر گلهمند بود، شرایط خود را مشابه کاراکتر اصلی فیلم «بیهمهچیز» توصیف کرد که طبق داستان فیلم در مواجهه با قضاوتهای مردم هیچ تکیهگاهی نداشت.
پرستویی عنوان کرد: «من گوشم را بستم، فکر کردم اگر تحت تأثیر قرار بگیرم باید بگذارم بروم ولی من اهل رفتن نیستم، با گفتن این حرفها برخی فکر میکنند ما ریاکاریم ولی عیبی ندارد، من این ریاکاری را دوست دارم. من امیر و اتفاقات این فیلم را در جامعه خودمان میبینم.»
پرستویی درباره بازی در «بیهمهچیز» گفت: فیلمنامه و محسن قرایی را میشناختم و فکر میکردم این جزو شرح وظایف من است که نقش امیر را بازی کنم.
وی درباره اینکه آیا شخصیت «امیر» مقصر است یا نه، توضیح داد: او خیلی هم بیگناه نیست، اما باید دید شرایط به او تحمیل شده است یا خیر؟
این بازیگر سینما درباره کمکاری خود طی سالهای اخیر گفت: پس از سیل و زلزله و کرونا و معضلات اجتماعی که از جانب مسئولان دیده نشد، به عنوان یک هنرمند وظایفی داشتم، اما کمکاری من ربطی به این موضوع ندارد، بلکه انتخاب خودم بوده است.
اقتباس «بیهمهچیز» از یک نمایشنامه
در بخش دیگری از نشست فیلم بیهمهچیز محسن قرایی کارگردان فیلم گفت: ۱۰سال بود که قصد ساخت «بیهمهچیز» را داشتم، اما چون فیلم دشواری بود و پروداکشن پیچیدهای داشت، پس از دو فیلم تصمیم گرفتم سراغ آن بروم. در حالی که نمایشنامه «بانوی سالخورده» را از زمان دانشجویی خوانده بودم و دوست داشتم فیلمی اقتباسی از آن بسازم، البته آن زمان که این نمایشنامه را برای ساخت انتخاب کردم، هنوز نمایش آن را ندیده بودم.
او که در نوشتن فیلمنامه «قصر شیرین» با رضا میرکریمی همراه بوده است، گفت: من خودم را کارگردان میدانم، اما در کار ما تفاوت زیادی بین کارگردانی و فیلمنامهنویسی نیست. اصراری هم ندارم فیلمنامههایم را خودم بنویسم، کما اینکه دو کار قبلیام چنین بود. قرایی که پیشتر «سد معبر» را در فضای شخصی ساخته است، درباره بازی باران کوثری در نقش «نوری» گفت: این شخصیت در نمایشنامه وجود نداشت و، چون همه تصمیمگیران روستا مرد بودند، احساس کردم باید یک زن در میان آنها وجود داشته باشد تا این ترکیب را متعادل کند. به همین دلیل، شخصیت نوری را از مرد با زن در فیلمنامه تغییر دادم.
وی گفت: فیلمساز نمیتواند مدعی شود فیلم او نسبتی با جامعه امروز ندارد، اما من از چیزی که در اطرافم میبینم تأثیر میپذیرم. هر کسی نگاهی دارد و میتوانند یکدیگر را نقض نکنند. قرایی تصریح کرد: امیر قهرمان نیست و یک شخصیت خاکستری است، چون در گذشته خطاهایی داشته و باز هم میتواند خطا کند، اما وقتی زیر چهارپایه میزند که دیگر هیچ امیدی ندارد.