فرشاد مومنی
اقتصاددان
در دانش توسعه یکی از گزارههای خیلی کلیدی که به کار نظام حکمرانی کشور توسعهخواه میآید، این است که وقتی که یک مسئلهای در یک سطحی ایجاد میشود تلاش برای حل و فصل آن مسئله که فراگیری اجتماعی ایجاد کرده است از همان سطح یک کار خطا و نادرستی است که زمان را از دست میدهیم، تنش و اصطکاک افزایش پیدا میکند و دستاوردهای انتظاری هم حاصل نمیشود. مسئله را باید از یک سطح بالاتری به آن نگاه کرد چون اینجا بحث منزلت علم و و عالمان است؛ یک مسئله اجرایی دم دستی نیست و باید به اندازه منزلتی آن به آن توجه کرد. بحثهایی که طی چند روز گذشته در اطراف تنی چند از دانشگاهیان شاخص مطرح شد، امواجی پدیدار کرده که اگر از دریچه تحلیلهای سطح توسعه به آن نگاه نکنیم این خطر را دارد که یک مسئله حیاتی به یک امر شخصی تقلیل پیدا کند و امکان یادگیری و اعتلابخشی را هم از نظام قاعدهگذاریهای اساسی کشور و هم از دانشگاهیان و هم از عامه مردم بگیرد. بنابراین من ترجیح میدهم که از این دریچه صحبت کنم و روی سخن من در اینجا بیشتر با تصمیمگیران اساسی کشور و قاعدهگذاران کلیدی این سرزمین گرامی است. از آنها تقاضا میکنم که این مسئله را در حد یک مسئله دم دستی مربوط به یک، دو، سه یا پنج دانشکده خاص نبینند، بلکه این را به عنوان نشانهای از طیف متنوعی از بحرانها ببینند و به عنوان یک کارشناس کوچک توسعه به آنها توصیه میکنم که در مواجهه با آن از مسئولیتهای خود شانه خالی نکنند و مسئلهای که به نهاد علم در این سرزمین مربوط میشود را متناسب با جایگاه و منزلت این نهاد شخصاً در دستور کار قرار دهند، رسیدگی کنند و قبل از اینکه کشور از این ناحیه هم آسیبهای جدی ببیند رفع و رجوعی بایسته، عالمانه و اعتلابخش کنند. ببینید در دانش توسعه یکی از گزارههای خیلی کلیدی که به کار نظام حکمرانی کشور توسعهخواه میآید، این است که وقتی که یک مسئلهای در یک سطحی ایجاد میشود تلاش برای حل و فصل آن مسئله که فراگیری اجتماعی ایجاد کرده است از همان سطح یک کار خطا و نادرستی است که زمان را از دست میدهیم، تنش و اصطکاک افزایش پیدا میکند و دستاوردهای انتظاری هم حاصل نمیشود. مسئله را باید از یک سطح بالاتری به آن نگاه کرد چون اینجا بحث منزلت علم و و عالمان است؛ یک مسئله اجرایی دم دستی نیست و باید به اندازه منزلتیاش به آن توجه کرد. مقامات کلیدی فرادست که متولی امور کلی معطوف به توسعه هستند باید به این نکته توجه داشته باشند که همه مطالعههایی که طی چند ساله اخیر در زمینه سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان شده است، حکایت از این دارند که با وجود اینکه کشور با یک بحران فراگیر اعتماد اجتماعی رو به روست هنوز به طور نسبی اهل علم بیش از سایر گروههای اجتماعی مورد وثوق مردم هستند. بنابراین برخوردهایی که با اهل علم در دانشگاه میشود، از این زاویه حساسیت و اهمیتی در استاندارد ملی دارد و باید با آن در همان استاندارد برخورد شود. ببینید مساله اساسی این است که به روایت گزارش سه جلدی وضعیت اجتماعی کشور که سال ۱۳۹۵ وزارت کشور منتشر کرده، با یکی از بیسابقهترین، پردامنهترین و خطرناکترین ابعاد بحران اعتماد اجتماعی رو به رو است.