هادی حق شناس
کارشناس اقتصادی
رهبری به اهمیت تهیه نقشه راهبردی صنعت و همچنین هدایت و نظارت و مدیریت بدون دخالت دولت و دستگاههای دولتی در فعّالیّتهای اقتصادی اشاره درستی داشتند؛ البته در قالب برنامههای پنج توسعه، پیشبینیهایی انجام شده است. هر یک از دستگاهها بنابر اسناد برنامه، وظایفی را دارند؛ مثلا مشخص است که چه تکالیفی در قبال بخش فولاد وجود دارد اما نکته مهم این است که برنامههایی که تهیه میشود، اجرایی نمی شوند. باید به این سمت برویم که از دلایل اجرا نشدن این برنامهها آسیبشناسی کنیم؛ یعنی پیش از تهیه سند و نقشه باید ببینیم که چرا برنامههای قبلی را اجرا نکردیم. باید از خود بپرسیم که انتظارتمان بر چه اساس بوده که محقق نشدهاند؟
بنابر سند چشم انداز سال ۱۴۰۴ قرار بود که به قدرت اول منطقه تبدیل شویم. قرار بود که در بخش صادرات غیرنفتی تامینکننده نیازهای اساسی کشور باشیم. در بسیاری از حوزهها برنامههایی را روی کاغذ داریم که یا سراغ آنها نرفتهایم یا با اهداف جلو نرفتهایم و عقب ماندهایم؛ به طور مثال در بخش گردشگری برنامههای را به صورت مصوب داریم اما اجرا نمیشوند؛ حتی از اجرای برنامههای بودجه هم که به صورت یک ساله تنظیم میشوند و مانند برنامههای توسعه پنج ساله نیستند، عقب هستیم.در نتیجه حتی برنامههای بودجه را هم اجرایی نمیکنیم. بخشی از این موضوع به اخلال در صادرات نفت و... ، واردات و نقل و انتقالات پولی برمیگردد. با این حال نمیتوانیم بر «بلند پروازانه» نبودن برخی برنامهها چشم بپوشیم.
با اینکه خیلی از این برنامهها ایدهآل نوشته میشوند، به خاطر همین ویژگی، قابلیت تحقق را در خود ندارند. متناسب با هر برنامه باید منابع آن هم تهیه شوند. برای مثال، سالها برای رشد ۸ درصدی، برنامهریزی کردیم اما نتوانستیم منابع لازم برای سرمایهگذاری را تامین کنیم. در هیچیک از برنامههای توسعه رشد ۸ درصدی محقق نشد.
همه این برنامه هم در دوران تحریم اجرا شدند و هم در دورانی که کشور تحریم به این اندازه تحریم نبود. از این منظر تحریم تنها یک عامل است و حتما عوامل دیگری در تحقق نیافتن برنامهها سهیم هستند. در اینجا باید بگویم که بهترین برنامهها بدون داشتن باور و اعتقاد به آنها اجرایی نمیشوند. رهبری به مسئله خودروسازیها یا لوازم خانگی اشاره کردهاند و یادآور شدند که اینهمه «حمایت دولتی و تبلیغاتی و بانکی و غیره و جلوگیری از مثلاً رقابتهای خارجی» صورت گرفته که قیمتها بالا نروند اما بعضی از اقلام دو برابر افزایش قیمت داشتهاند؛ یعنی با اینکه این میزان حمایت از اینها صورت گرفت اما عملا خودروساز هنوز نتوانسته یک خودرو در حد استانداردهای روز دنیا بسازد؛ یا در مورد لوازم خانگی همین وضعیت حاکم است. بنابراین اگر میخواهیم بدانیم که منابع را چگونه باید تدارک ببینیم، باید سهم اینها را استخراج کنیم. نبود رقابت و ایجاد انحصار برای اینها، موجب تشدید گرانیها و بیکیفیت بودن کالاها شده است که رهبری هم بر مسئله کیفیت تاکید داشتند. اساسا یکی از پنجرههای رشد اقتصادی، به سمت رقابت بازمیشود.
تا زمانی که نتوانیم در بخش تولید رقابت ایجاد کنیم، این وضعیت ادامه خواهد داشت. مثلا زمانی که بانکهای خصوصی آمدند، رفتار بانکهای دولتی با مردم تغییر پیدا کرد. از زمانی که نانواییهای آزاد پز باب شدند، نانواییهای سنتی ناچار به افزایش کیفیت کار خود شدند.
بخشنامه، آییننامه یا مصوبه دولت یا قانون مجلس هر یک از اینها می توانند نه تنها حامی تولید بلکه مانع تولید باشند؛ البته این موارد با هدف حمایت از تولید ابلاغ میشوند؛ یعنی فلسفه وضع اینها این نبود که مانع ایجاد شود اما در عمل به مانع تبدیل شدهاند.
مشکل اینجاست که ما در مقاطع زمانی مختلف بر اساس همان مقاطع تصمیمگیری میکنیم. مثلا وقتی قیمت مرغ در داخل گران میشود، صادرات را ممنوع میکنیم و یا وقتی مشکل تامین بنزین داریم، صادرات آن را ممنوع اعلام میکنیم؛ یعنی بلافاصله سراغ بخشنامه میرویم.توجه داشته باشیم که در دهه ۹۰ حداقل ۶ سال را در تحریم بهسر بردیم؛ یعنی سالهای ۹۱، ۹۲، ۹۳ به علاوه ۹۷، ۹۸ و ۹۹. برآوردهای اولیه این است که در این ۶ سال، مجموع عدم نفعمان از محدودیتهای ناشی از صادرات نفت، گاز و... شاید به بیش از هزار میلیارد دلار میرسد.
وقتی که عدم نفع به این میزان برسد، یعنی با یک عدد بزرگ مواجه هستیم. یک معنای دیگر عدد بیش از هزار میلیارد دلار، این است که اگر در یک شرایط طبیعی، این پول وارد کشور می شد، به جای عدم نفع، نفع میدیدیدم؛ درحالیکه اقتصاد ایران از این هزار میلیارد دلار متاثر شده است. این مورد به تنهایی بر شاخصهای دیگر مانند رشد اقتصادی، تورم، تشکیل سرمایه و... تاثیرگذار بوده است؛ لذا دهه ۹۰ یک دهه استثنایی در اقتصاد ایران بود؛ یعنی از منظر فشار حداکثری که بر اقتصاد ایران وارد شد.
اینکه رهبری از تاثیر این شاخصها بر وضع معیشتی مردم گلایه کردهاند و بر کمکاریها و تصمیمهای غلط دست گذاشتهاند هم بسیار مهم است. به همین جهت، باید همه ابزارها به کار گرفته شوند تا جهش تولید در اقتصاد ایران، اتفاق بیافتد.