کد خبر: ۲۲۶۷۸۷
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۰۴

خطای کاهش تورم به قیمت کاهش تقاضا

مرتضی افقه
اقتصاددان

آمارکاهش تورم نشان‌دهنده‌ی شروع بهبودِ اوضاع اقتصادی نیست. وقتی می‌توان از بهبود شرایط اقتصادی گفت که موانع کسب و کار رفع و تولید افزایش پیدا کند. این کاهش آمار تورم، اگر اتفاق افتاده باشد، همزمان با رکودی است که در تولید ایجاد شده است. ما بارها گفته‌ایم که کاهش تورم به معنی کاهش قیمت نیست؛ به خصوص اگر این کاهش روی اعداد نیم تا دو – سه درصد باشد. کاهش تورم یعنی کاهش سرعتِ افزایش قیمتها، این در حالی است که ما همچنان افزایش قیمت را تجربه می‌‎کنیم، آنهم با عدد ۴۰ درصد که عدد بالایی است. دولت نرخ تورم را نهایتا از ۴۳ درصد به ۴۰ درصد رسانده که مغایر با وعده‌هایی است که داده شده. کاهشی شدن چند درصدیِ نرخ تورم نه به معنای بهبود شرایط اقتصادی و نه نشان از یک روندِ مثبت است. شاخص بهبودِ رفاه برای منی که اقتصاد خوانده‌ام، افزایش تولید و بهبود توزیع درآمد است و تا این دو شاخص به معنای واقعی رشد نکند، نمی‌توان ادعای بهبودِ اوضاع داشت. کاهشی بودنِ نرخ تورم در حالی مطرح می‌شود که نه بیکاری کم شده و نه تولید ملی آنچنان که ادعا می‌شود، افزایش یافته است. ممکن است با تلاش برای کاهش نقدینگی، سرعت افزایش قیمت‌ها مقداری کم شود اما در شرایطی که بخش تولید کشور نیاز به نقدینگی دارد، کاهش نقدینگی باعث رکود بیشتر می‌شود؛ هر چند به نظر می‌رسد برای کاهش تورم راه دیگری وجود ندارد. در شرایط موجود برای کاهش نرخ تورم باید عرضه بیشتر شود، نه اینکه تقاضا کم شود. ما معمولا به تقلید از کشورهای پیشرفته برای کاهش تورم، به سمت کاهش تقاضا می‌رویم. یکی از راه‌های کاهش نرخ تقاضا، افزایش مالیات و فریز کردنِ دستمزد و دیگری کاهش نقدینگی است. اینها همان سیاستهای مالی و پولی هستند که دولت برای کاهشِ نرخ تورم پیش گرفته است. دولت امسال، مالیت‌ها را افزایش و دستمزد را کنترل کرد و از طرفی، تلاش کرد نقدینگی را از طریق بانک مرکزی کنترل کند. این همان توصیه‌ای است که اقتصاد خوان‌های طرفدار بازار آزاد به دولت‌ها می‌کنند اما من مخالفِ این مسیر برای کاهش نرخ تورم هستم. ببینید وقتی مالیات زیاد شود و حقوق کمتر از نرخ تورم افزایش یابد، درآمد مردم کم می‌شود. از طرفی سیاستِ کاهش نقدینگی سبب می‌شود بانک‌ها کمتر وام بدهند و پول کمتری به دست مردم برسد. به طور کلی، سیاستیِ که دولت پیش گرفته، بیرون کشیدنِ پولِ بیشتر از جیبِ ملت و تزریقِ کمتر پول به جامعه است. این وضعیت تقاضا را کاهش می‌دهد، که کاهش تقاضا می‌تواند فشار تورم را کم کند اما این الزاما مطلوب نیست. آقایان مدعی هستند که نقدینگی زیاد است و باید کم شود؛ در همین شرایط اگر به واحدهای تولیدی سر بزنیم می‌بینیم که عمده مشکل آن‌ها کمبود نقدینگی است. پس در شرایطی که بخش تولید ما با کمبود نقدینگی مواجه است، اگر دولت برای کاهش تورم نقدینگی را کم کند، در واقع به بخش تولید لطمه می‌زند. ضمن اینکه نقدینگی‌ای که وجود دارد، به دلیل موانع زیاد بخش تولید یا موانع کسب و کار، به سمتِ تولید نمی‌رود و بیشتر به سمتِ کارهای دلالی می‌رود. پس کاهش نقدینگی سبب می‌شود فشار بیشتری به تولید بیاید. وقتی نقدینگی لازم برای تولید وجود نداشته باشد، ناچار به سمت کاهش تولید و رکود می‌رویم. در این صورت کارفرمایان به اخراج نیروی کار متوسل می‌شوند و این خود وضعیتِ رکود را وخیم‌تر می‌کند. در واقع با افزایشِ بیکاری، تقاضا کم‌تر می‌شود چون عده‌ای که قبلا پول داشتند دیگر پولی برای خرید ندارند. این رکود به صورت دور باطلی در جامعه می‌چرخد و به معنای بهبود شرایط اقتصادی نیست. پس کاهش تورم، زمانی مطلوب است که با افزایش تولید همراه باشد نه رکود و کاهش تولید. سال گذشته، به دلیلِ حذف ارز ترجیحی، قیمت‌ها به صورتِ انفجاری بالا رفت و این قابل انتظار بود. کاملا طبیعی است که موج شدید ایجاد شده به تدریج بهبود یابد و این خود را در کاهش چند درصدیِ نرخ تورم نشان دهد. اما حتی این هم به معنای بهبود شرایط اقتصادی نیست. اگر واقعا ۵۵۰۰ بنگاه تولیدی احیا شده و یک میلیون شغل درست شده باید آثار آن را در جامعه ببینیم. درحالیکه در جامعه گشایشی برای فراخ‌تر شدن سفره مشاهده نمی‌شود.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار