در 48 ساعت گذشته انتشار توئیت تازه ای از مهدی غضنفری رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی و وزیر اسبق صنعت و معدن و تجارت موجی از اظهارنظرها و موضع گیری ها را به دنبال داشته است.
مهدی غضنفری در سال های اخیر با راه اندازی یک موسسه آموزشی با محوریت ترویج و توسعه فرهنگ سیاسی و تبیین اصول حکمرانی متعالی و نقش آفرینی فعال در شبکه های اجتماعی نقشی پررنگ در فضای سیاسی کشور داشته است.
اظهارنظر پیرامون مهمترین مسائل کشور با نگاهی انتقادی و البته به دور از منش ها و موضع گیری های سیاسی و حزبی سبب شده تا پست های رئیس صندوق توسعه ملی همواره مورد توجه کاربران و فعالان سیاسی دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا قرار بگیرد.
در 48 ساعت گذشته و همزمان با توئیت تازه مهدی غضنفری که بعد از گفت و گوی مهم عراقچی در خصوص برجام و نحوه تعامل با جهان منتشر شد موجی از اظهارنظرها و موضعگیری ها شکل گرفت و این توئیت را در کانون توجه قرار داد.
در توئیت تازه مهدی غضنفری مدیرعامل صندوق توسعه ملی خطاب به رئیس جمهور پیشنهاد شده بود:
"آقای پزشکیان
حالا که همه ارکان نظام در کنار شما و دولت شما هستند؛ لطفا در صورت صلاحدید، چند کار بجا مانده از سالیان دور را اجرایی کنید؛ شاید بهتر باشد این کارها قبل از اتمام ماه عسل انجام شود.
بخاطر دارید که عدهای دانشجو (به ظن قریب به یقین با توطئه حزب توده) سفارت آمریکا را تسخیر کردند و با یک کار بیهوده، سنگی در چاه انداختند که هنوز کسی نتوانسته آنرا درآورد.
حالا البته میدانیم موضوع جاسوسی و جمع کردن اطلاعات توسط سفارتخانه، امری عادی است ولی خب شاید خامی حکمرانی داشتیم.
خوبست حداقل به احترام مردم ایران، روابط کنسولی در محل سفارت آمریکا در تهران احیا شود تا ایرانیان بسیاری که در آنجا هستند براحتی تردد کنند.
پ. ن: البته بد نبود یه قانون میداشتیم که هر کس به جرم حمله به سفارتخانهای دستگیر شد، هر روز صبح، به مدت ۱۰ سال، در جلوی آن سفارت بیانیهای را در عذرخواهی از مردم ایران قرائت میکرد و یک ساعت هم خیابانهای اطراف سفارت را جارو میزد.»
موافقان توئیت جنجالی
اظهارنظر غضنفری کافی بود تا واکنش برخی چهره سیاسی مثل عبدالرضا داوری، مشاور سابق احمدی نژاد را برانگیزد و در توئیتر خود اینگونه اظهارنظر کند: به افتخار و احترام نویسنده این توئیت مصلحانه و شجاعانه تمام قد می ایستم. اعلام مرگ برجام از سوی عراقچی و تاکید وی بر "مذاکرات جدید"، یک معنای روشن دارد؛ نظام عزم "توافق جدید" و با "برند جدید" را دارد و چنین توافقی تحت حمایت کامل و جامع مقامات عالی است. اکنون بهتر میتوان دریافت که چرا پزشکیان، عراقچی را گزینه نظام خواند.
مینو خالقی، فعال سیاسی نزدیک به اصلاح طلبان هم توئیت زد: مواضع چند روز اخیر عراقچی در قامت وزیر خارجه درباره احیای توافق برجام و درخواست احیای روابط دیپلماتیک با آمریکا از سوی غضنفری شاید نوعی تغییر ریل احتمالی در دولت پزشکیان و آینده ایران باشد.
پیمان مولوی، تحلیلگر اقتصادی هم نظر داده است: پیشنهاد بازگشایی کنسولگری آمریکا در تهران توسط وزیر سابق و رئیس فعلی صندوق توسعه ملی خبر کم اهمیتی نیست اما احتمال اینکه یک گمانهزنی موقت بدون پشتوانه باشد هم کم نیست. باید منتظر آینده بود.
دز همین راستا محمدحسین خوشوقت هم، در حمایت از توییت اخیر مدیرعامل صندوق توسعه ملی مبنی بر بازگشایی سفارت آمریکا و احیای روابط کنسولی، توییت کرد: «از قاجار تا امروز، ایران از روسیه جز خسارت و خیانت ندیده است؛ اشغال لانه جاسوسی و وادار کردن نظام به پذیرش مسوولیت آن هم..!
ایرانی که با امریکا روابط عادی داشته باشد، کابوس روسیه و اسراییل است؛ برای #پوتین ایران با سلاح اتمی خطر کمتری دارد تا ایرانی که روابط عادی با امریکا دارد!»
عبدالرضا داوری با اشاره به اینکه خوشوقت برادر همسر سیدمصطفی خامنهای، فرزند ارشد رهبری است، این حمایت را واجد پیامی مهم دانسته است.
مخالفان چه می گویند؟
در سوی دیگر ماجرا اما برخی از فعالان سیاسی و رسانه ها از منظری انتقادی به این توئیت و حواشی آن پرداختند. آفتاب نیوز با انتشار مطلبی در این خصوص نوشت: پیشنهاد اخیر و عجیب مدیرعامل صندوق توسعه ملی برای بازگشایی سفارت آمریکا شاید به واقعیت نزدیک نباشد و عملیاتی نشود، اما از جهاتی قابل توجه و تامل است.
در ادامه این مطلب آمده است: مهدی غضنفری مدیرعامل صندوق توسعه ملی با طرح پیشنهاد عجیبش مبنی بر اینکه سفارت آمریکا را بازگشایی و روابط کنسولی را احیا کنیم؛ چنان سروصدا به پا کرده که احتمالا خودش هم موقع نوشتن آن توییت فکر نمیکرد! او تسخیر سفارت آمریکا را که امام خمینی انقلاب دوم خوانده بود، توطئه حزب توده دانسته و میگوید که خوب است اگر بالا روندگان از دیوار سفارت را بیاورند تا خیابانهای اطراف را جارو کنند!
بحث از سرگیری روابط در سطح کنسولی و یا بالاتر با آمریکا موضوعی مهم، مفصل و تخصصی است که قصد ورود به آن را نداریم، اما موضوعی که آقای غضنفری مطرح کرده است از جهات مختلف قابل تامل و نقد است.
اول و مهمتر از همه سادهانگاری است که در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل لحاظ میکنند. آقای غضنفری تسخیرکنندگان سفارت را متهم میکند به سنگ انداختن در چاه، اما خود نیز نگاهی عاقلانه و رویکردی پختهتر از آنها ندارد.
نتایجی که بالارفتن از دیوار سفارت آمریکا و قطع ارتباط طی سالیان بعد از انقلاب با این کشور، داشت مگر به این سادگی قابل جبران است؟ فرض کنیم که آمریکاییها منتظر اشاره ما بوده و از بازگشایی سفارت استقبال کنند و بدو بدو به ایران برگردند؛ این سطح از خصومت و بیاعتمادی که طی این سالها ایجاد شده، چطور قرار است جبران شود؟
نکته دیگر اینکه، آیا اتخاذ چنین تصمیم و اقدام به بازگشایی سفارت آمریکا تصمیمی در سطح دولت و رئیس جمهور است که آقای پزشکیان را مخاطب قرار دادهاند؟ آقای غضنفری که با حکم رئیسی رئیس صندوق توسعه ملی شد و در دوران احمدینژاد وزیر بود؛ چرا از دو رئیس جمهور پیشین چنین انتظاری نداشت؟
در پایان این مطلب تاکید شده است: گیریم که به توصیه غضنفری عمل شد و بالاروندگان از سفارت آمریکا را آورند جلو سفارت تا بیانیه عذرخواهی بخوانند و جارو کنند؛ با بالاروندگان از سفارت عربستان چه کنند؟ این نسخه را برای آنها هم میپیچند یا خیر؟ آیا آنطور که برخی میگویند کشتیبان را واقعا سیاستی دیگر آمده و قرار است از این پس شاهد اقدامات اینچنینی نباشیم؟
فرهیختگان هم با انتشار یادداشتی به این توئیت واکش نشان داد و از رئیس صندوق توسعه ملی خواست وجه اش را خراب نکند.
فرهیختگان در یادداشت خود نوشت: در چند روز اخیر یک اظهارنظر توییتری از رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی در فضای مجازی محل انتقاد کاربران قرار گرفته است. مهدی غضنفری، طی یک رشته توییت مطالباتی را از رئیسجمهور مطرح میکند که در صدر آن از سرگیری روابط کنسولی در سفارتخانه سابق آمریکا در ایران که در حال حاضر لانه جاسوسی نامیده میشود قرار دارد.
غضنفری در توجیه این مطالبه تسخیر لانه جاسوسی که امام خمینی (ره) آن را انقلاب دوم نامیده بود را یک کار بیهوده تلقی کرده و آن را حاصل توطئه حزب توده میداند. غضنفری در ادامه توضیحات عجیب خود جاسوسی و جمع کردن اطلاعات توسط سفارتخانهها را امری عادل تلقی کرده و اقدام به تسخیر سفارت آمریکا را ناشی از خامی حکمرانی میداند.
این اظهارات علاوهبر خدشههایی که با استدلالهای تاریخی به آن وارد است با توجه به جایگاهی که غضنفری دارد میتواند برای ایران در بعد اقتصادی و سیاسی نیز هزینهتراشی کند.
به نوشته فرهیختگان مرور مواضع رسانهای غضنفری نشان میدهد او در چند وقت اخیر تاکید بیشتری بر مواضعی داشته که کمتر ارتباطی به حوزه مدیریتیاش دارند. این مواضع کاملا برخلاف چهره موفقی است که او از خود در حوزه مدیریت اقتصادی ساخته است. مواضع اقتصادی که رئیس صندوق توسعه ملی داشته و نیز نتایج حضور او در این جایگاه تصویر بدی از دوران مدیریت و توانمندیهای اقتصادی غضنفری نمیسازد. تمرکز این مدیر اقتصادی بر حوزه تخصصی خودش باعث میشود تا جایگاه ویژهای در عرصه مدیریتی کشور ایفا کند. اظهارات رسانهای غیرمرتبط اما پاشنه آشیلی محسوب میشود که میتواند وجه مدیریتی و اقتصادی او ذبح و تصویر سیاسی و رسانهای که او از خودش ساخته را در اذهان عمومی پررنگ کند. مقامات اجرایی بهواسطه جایگاهی که دارند مواضعشان در فضای رسانهای بازتاب پیدا میکند.
این امر اگرچه ممکن است جذاب بوده و آنها را به بروز رسانهای بیشتر ترغیب کند اما نباید مسئولان اجرایی را شبکه اجتماعی زده کرده و آنها را از جایگاهی که دارند و اثراتی که اظهاراتشان در پی دارد غافل کند. غضنفری نیز که در رشته توییت اخیر خود مدعی شده اظهاراتش صرفا از جایگاه یک شهروند ایرانی طرح شده از این قاعده مستثنی نیست و باید توجه داشته باشد که مواضعش بهعنوان مواضع رئیس صندوق توسعه ملی بازتاب پیدا میکند نه یک شهروند عادی یا فعال توییتری.
در ادامه این واکنشها روزنامه توسعه ایرانی هم در واکنش به توئیت غضنفری درباره بازگشایی سفارت آمریکا سوالی مهم را مطرح کرد آیا دامنه تغییرات به تقاطع مفتح- طالقانی هم خواهد رسید؟
در این مطلب آمده است: پیشنهاد غضنفری حتی در رسانههای خارجی نیز بازتاب داشت و در محافل سیاسی این سوال را ایجاد کرد که آیا ممکن است امتداد انعطافی که حاکمیت در سیاست داخلی و ریاستجمهوری مسعود پزشکیان نشان داد، در سیاست خارجی نیز تا این سطح که ایران و آمریکا سفارتهای خود را بازگشایی کنند، پیش برود؟
در پاسخ به این سوال برخی معتقدند که هموار کردن مسیر برای راهیابی مسعود پزشکیان به پاستور خود پیام تغییر در سیاست خارجی را به دنیا داده است و این فن دیپلماسی و هنر دیپلماتهای دولت است که بتوانند از آمادگی حاکمیت استفاده کرده و سطح روابط را تا حد بازگشایی سفارت ارتقا دهند.
تلاشهای نافرجام پیشین
با این حال برخی دیگر اما آن را یک گمانهزنی موقت بدون پشتوانه خوانده و با نگاهی به تجارب گذشته، اشاره میکنند که زمزمه جدید از افزایش روابط ایران و آمریکا تا سطح کنسولی، این بار نیز مانند دفعات پیشین ناکام خواهد ماند.
حسن روحانی در سال اول دولت خود در گفتوگویی با شبکه فرانسوی زبان RTS سوئیس این موضوع را مطرح کرده و عنوان کرد که بازگشایی سفارت آمریکا در تهران غیرممکن نیست.
او با بیان اینکه «هیچ دشمنی جاودان و هیچ دوستی پایدار و ابدی نیست»، تصریح کرده بود: «میتوان دشمنی با آمریکا را به دوستی تبدیل کرد.»
آن زمان هنوز توافق برجام به امضا نرسیده بود. همان هنگام باراک اوباما، رئیسجمهور وقت ایالات متحده نیز در مصاحبهای، امکان بازگشایی سفارت آمریکا در تهران را رد نکرده و گفته بود: «این کار باید مرحله به مرحله انجام شود و مرحله اول آن شکلگیری توافق هستهای است.» چند سال بعد اما با ورود ترامپ به کاخ سفید نه اثری از برجام ماند و نه احتمال بازگشایی سفارتخانهها.
پیش از آن در دولت محمد خاتمی نیز تلاشهایی برای این منظور شد که آنها نیز به نتیجه نرسید.
پیشنهاد غضنفری به پزشکیان مبنیبر فراهم کردن مقدمات احیای روابط کنسولی در سفارت آمریکا، حتی در رسانههای خارجی نیز بازتاب داشت و این سوال را ایجاد کرد که آیا ممکن است امتداد انعطافی که حاکمیت در سیاست داخلی نشان داد، در سیاست خارجی نیز تا این سطح که ایران و آمریکا سفارتهای خود را بازگشایی کنند، پیش برود؟
چه کسی باید ترمز سفارتنوردها را بکشد؟
مانع دیگری که در این مسیر به آن اشاره میشود، حضور تندروها در دو کشور است. غضنفری در بخشی از توئیتش به آنها اشاره کرده و نوشته است: «بد نبود قانونی میداشتیم که هر کس به جرم حمله به سفارتخانهای دستگیر شد، هر روز صبح به مدت 10 سال در جلوی آن سفارت بیانیهای را در عذرخواهی از مردم ایران قرائت میکرد و یک ساعت هم خیابانهای اطراف سفارت را جارو میکرد.»
البته مشکل اینجاست که نه تنها چنین قانونی وجود ندارد، بلکه برعکس در این سالها آنهایی که از دیوار سفارتخانهها بالا رفتهاند، نه تنها دستگیر نشدهاند، بلکه مورد تقدیر و تمجید هم واقع
شدهاند.
با این حال بسیاری اشاره میکنند که سطوح بالای حاکمیت همانطور که با حمایت از دولت مسعود پزشکیان، کابینه او را راهی پاستور کرد و تندروها را ناکام گذاشت، در این فقره نیز اگر اراده کند، ترمز سفارتنوردان را خواهد کشید؛ آنچنانکه در مورد سفارت عربستان ترمزها کشیده شد و تابلوی «شیخ نمر» را از خیابان پایین آوردند.
شماری نیز بیاعتمادی عمیق ایران به آمریکا را مانع از اصلاح روابط با آن میدانند. این در حالی است که ویتنام و ژاپن به عنوان دو کشوری که جنگی تلخ با آمریکا را پشت سر گذاشتهاند، روابط عادی با آن دارند.
واکنش عبدالله گنجی به ادعای توطئه حزب توده برای تسخیر سفارت آمریکا
عبدالله گنجی روزنامه نگار در واکنش توئیت مهدی غضنفری مدیرعامل صندوق توسعه ملی تنها به بخشی تاریخی از توئیت اشاره کرد و نوشت:
اینکه این کار متاثر از توده ای ها بوده و اینکه طبیعی است سفارتخانه اطلاعات جمع می کند، یا مغرضانه است یا ساده اندیشانه و نشناختن امام خمینی است.
١-اگر هسته اصلی فاتحان(اصغرزاده، میردامادی، بی طرف)گفتند با توده ای ها مشورت کردیم یا موثر بودند باید قبول کنیم. معتقدم عمده فاتحان لانه جاسوسی پاسدار-دانشجو بودند امام هم جایی به جای کلمه دانشجو کلمه پاسدار را بکار می برد.
٢-جمع آوری اطلاعات هست اما برای چی در اینجا مهم است.اسناد، براندازی را نشان می دهد و کودتا.
٣-عبارت انقلاب دوم امام متاثر از عظمت توطئه است.وقتی امام آشفته شد که دید برخی اعضای دولت ج.ا مراوده داشته اند و کد و رمز دارند.امام فرمود:ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که اسناد همکاریشان از لانه فساد بیرون آمد.کی را می گوید؟
اینجا سند آوردم،از یک اقتصاد دان بزرگ آمریکا پرسیدند:چرا در آمریکا کودتا نمی شود؟ گفت چون آمریکا اینجا سفارت ندارد!