در دنیای تجارت جهانی، تسلط بر زبان انگلیسی، بهویژه واژگان تخصصی حوزه بازرگانی، واردات و صادرات، یک ضرورت انکارناپذیر است. ارتباط موثر، درک اسناد و قراردادها، و انجام موفق معاملات بینالمللی، همگی در گرو دانش زبانی است.
اگر به دنبال ارتقاء مهارتهای خود در زبان انگلیسی تجاری و کسب موفقیت در بازرگانی، واردات و صادرات هستید، این مقاله برای شماست! 40 اصطلاح کلیدی انگلیسی با ترجمه فارسی، توضیحات کاربردی و مثالهای واقعی، شما را در این مسیر همراهی میکند.
مثال:
"International trade benefits all nations."
ترجمه: "تجارت بینالملل به نفع همه ملتهاست."
مثال:
"The Ministry of Commerce regulates trade."
ترجمه: "وزارت بازرگانی تجارت را تنظیم میکند."
مثال:
"Starting a business requires careful planning."
ترجمه: "راهاندازی کسب و کار نیازمند برنامهریزی دقیق است."
مثال:
"We are exploring new markets for our products."
ترجمه: "ما در حال بررسی بازارهای جدید برای محصولات خود هستیم."
مثال:
"Negotiation skills are essential in business."
ترجمه: "مهارتهای مذاکره در تجارت ضروری هستند."
مثال:
"We signed a contract with a new supplier."
ترجمه: "ما با یک تامین کننده جدید قرارداد امضا کردیم."
مثال:
"We reached an agreement on all terms."
ترجمه: "ما در مورد تمام شرایط به توافق رسیدیم."
مثال:
"They rejected our initial offer."
ترجمه: "آنها پیشنهاد اولیه ما را رد کردند."
مثال:
"Demand for this product is high."
ترجمه: "تقاضا برای این محصول زیاد است."
مثال:
"Supply chain disruptions are causing delays."
ترجمه: "اختلالات زنجیره تامین باعث تاخیر میشوند."
مثال:
"The company aims to increase profits."
ترجمه: "این شرکت قصد دارد سود را افزایش دهد."
مثال:
"The company reported a loss last quarter."
ترجمه: "این شرکت در سه ماهه گذشته زیان گزارش کرد."
مثال:
"Revenue growth is a key indicator."
ترجمه: "رشد درآمد یک شاخص کلیدی است."
مثال:
"Foreign investment is crucial for development."
ترجمه: "سرمایهگذاری خارجی برای توسعه حیاتی است."
مثال:
"Shareholders expect a return on their investment."
ترجمه: "سهامداران انتظار بازگشت سرمایه خود را دارند."
مثال:
"The country imports a lot of oil."
ترجمه: "این کشور نفت زیادی وارد میکند."
مثال:
"Goods must pass through customs."
ترجمه: "کالاها باید از گمرک عبور کنند."
مثال:
"Tariffs can protect domestic industries."
ترجمه: "تعرفهها میتوانند از صنایع داخلی محافظت کنند."
مثال:
"An import license is required for this item."
ترجمه: "برای این کالا مجوز واردات لازم است."
مثال:
"The bill of lading is a crucial document."
ترجمه: "بارنامه یک سند حیاتی است."
مثال:
"Customs clearance can take several days."
ترجمه: "ترخیص کالا از گمرک ممکن است چند روز طول بکشد."
مثال:
"Import duties can be high."
ترجمه: "عوارض واردات میتواند زیاد باشد."
مثال:
"There is an import quota on textiles."
ترجمه: "برای واردات منسوجات سهمیه وجود دارد."
مثال:
"The importer of record is responsible for compliance."
ترجمه: "واردکننده رسمی مسئول رعایت مقررات است."
مثال:
"The country exports agricultural products."
ترجمه: "این کشور محصولات کشاورزی صادر میکند."
مثال:
"An export license may be required."
ترجمه: "ممکن است مجوز صادرات لازم باشد."
مثال:
"Payment will be made by letter of credit."
ترجمه: "پرداخت از طریق اعتبار اسنادی انجام خواهد شد."
برای مطالعه بیشتر در مورد اصطلاحات بانکی مرتبط با تجارت بینالملل و اعتبارات اسنادی، میتوانید این سایت مراجعه کنید.
مثال:
"Incoterms define the terms of trade."
ترجمه: "اینکوترمز شرایط تجارت را تعریف میکند."
مثال:
"The price is FOB shipping port."
ترجمه: "قیمت، تحویل روی عرشه کشتی در بندر حمل است."
مثال:
"The price is CIF destination port."
ترجمه: "قیمت شامل هزینه، بیمه و حمل تا بندر مقصد است."
مثال:
"A certificate of origin is required for customs."
ترجمه: "گواهی مبدأ برای گمرک الزامی است."
مثال:
"Please send us a pro forma invoice."
ترجمه: "لطفاً یک پیشفاکتور برای ما ارسال کنید."
مثال:
"The commercial invoice is required for payment."
ترجمه: "فاکتور تجاری برای پرداخت الزامی است."
مثال:
"The packing list helps with inventory control."
ترجمه: "لیست بستهبندی به کنترل موجودی کمک میکند."
"The shipper must provide accurate information."
ترجمه:«فرستنده باید اطلاعات دقیقی ارائه دهد.»
مثال:
"The consignee is responsible for customs clearance."
ترجمه: «گیرنده کالا مسئول ترخیص از گمرک است.»
مثال:
"A freight forwarder can handle the logistics"
ترجمه: "یک شرکت حمل و نقل میتواند امور لجستیک را انجام دهد."
مثال:
"We booked space with a major shipping line"
ترجمه: "ما فضایی را با یک خط کشتیرانی بزرگ رزرو کردیم."
مثال:
"Our company focuses on B2B sales."
ترجمه: «شرکت ما بر فروش B2B تمرکز دارد.»
مثال:
"Online retail is a major part of the B2C market. "
ترجمه:«خردهفروشی آنلاین بخش عمدهای از بازار B2C است.»
جمعبندی:
این 40 واژه، تنها نقطه شروع سفر شما به دنیای تجارت بینالملل هستند. با تسلط بر این اصطلاحات، نه تنها در معاملات فعلی خود با اعتماد به نفس بیشتری ظاهر میشوید، بلکه برای ارتباطات، قراردادها و فرصتهای تجاری آینده نیز آماده خواهید شد. به خاطر داشته باشید که یادگیری زبان انگلیسی تجاری یک سرمایهگذاری بلندمدت است که دروازههای جدیدی را به روی کسبوکار شما میگشاید.
پس، یادگیری را متوقف نکنید، دایره واژگان خود را گسترش دهید و با جسارت در مسیر تجارت جهانی گام بردارید.