کورش شرفشاهی
"برخي افراد به صرافيها مراجعه کرده و مبالغ بسيار بالايي ارز خريداري ميکنند که معلوم نيست با اين همه اسکناس ارز چه کاري قرار است انجام دهند و حتي مشخص نيست که ريال آن را از کجا آوردهاند و بايد اين موضوع به طوري دقيق ساماندهي شود" اين جملات بسيار تلخي است که از زبان معاون اول رييس جمهور شنيدهايم. اگر اين اظهارات از زبان يک فرد عادي گفته شود، زياد عجيب نيست و به نظر ميرسد که عده اي در کنار هم جمع شدهاند و درد دل ميکنند، اما وقتي دومين مقام اجرايي کشور چنين سخن ميگويد و تاکيد ميکند که بايد صرافيها تا اسفند ما ساماندهي شود، يعني ميدانيم درد کجاست اما هنوز درماني براي آن پيدا نکردهايم. اين در حالي است که تجربه نشان داده بازارهاي اقتصادي کشور تحت تاثير نرخ ارز است و بسياري از کالاها بدون آنکه ارتباطي با ارز داشته باشند، يک شبه آنچنان گران ميشوند که بحراني بزرگتر از بحران ارزي ايجاد ميکند. بنا بر اين نياز داريم که ثبات نسبي در بازار ارز داشته باشيم زيرا اين ثبات باعث ميشود تا فعالان اقتصادي بتوانند در فضاي امن اقتصادي کارهاي خود را انجام بدهند. اگر بهامارها نگاه کنيم، متوجه ميشويم که فرار سرمايه در کشور ما ناشي از نبود ثبات است. بدين معنا که سرمايه گذار از وضعيت بازار مطمئن نيست و نميداند فردا چه بلايي به روزگار خود و سرمايه اش خواهد آمد. نکته ديگر تاثيرات سياست خارجي بر بازار ارز است. تاکنون شاهد بوديم که تحريمهاي دشمنان باعث شد بخش قابل توجهي از نقل و انتقال پول از طريق صرافيها انجام شود که اين حجم از مبادلات حاشيههاي خاص خودش را در پي دارد و باعث شد تا افرادي مانند بابک زنجاني به معضل اقتصادي، سياسي، قضايي، فرهنگي و... تبديل شود. در اين شرايط اگر بپذيريم که صرافيها در ايجاد تنش ارزي کشور نقش دارند بايد اين را نيز بپذيريم که تسريع در ساماندهي صرافيها يک اصل است و بايد هر چه زودتر اجرايي شود. اما سابقه چيز ديگري را نشان ميدهد. با وجود آنکه بارها و در دولتهاي گذشته علمکرد صرافيها به عنوان يک معضل شناخته شده و بارها تاکيد کردهاند که فعاليتهاي صرافيها بايد ساماندهي شود، اما تاکنون اين مهم اجرايي نشده و اکنون با افزايش قيمت دلار و سودي که سوداگران ارز از بحران اقتصادي کشور ميبرند، بايد در انجام اين مهم، سرعت بيشتري داشته باشيم. وضعيت بازار ارز بايد به نحوي ساماندهي شود تا برخي از سوداگران نتوانند با اختلال دراين بازار به اقتصاد کشور ضربه وارد کنند. اگر چه نبايد ايجاد محدوديت باعث بحران در تجارت شود و فعالان اقتصادي بايد بتوانند نقل و انتقال پول را بدون ريسک انجام بدهند، اما فعاليت صرافيها بايد شفاف و تحت نظارت موثر بانک مرکزي باشد. متاسفانهامروزه صرافيها از نظام پولي کشور جلو زدهاند و هر کاري که دلشان ميخواهد، انجام ميدهند و هيچ کس هم نميداند به راستي چگونه در مدت کوتاهي قيمت ارز تا بدين اندازه دستخوش دگرگوني ميشود. بنابر اين لازم است نقل و انتقالات پول از طريق سيستم بانکي و از طريق گشايش ال سي انجام شود تا قانون بر نظام ارزي کشور حکومت کند و دست واسطهها از منابع ارزي کوتاه شود. اگر نسبت به اين مهم توجه خاصي صورت نگيرد، بايد نگران روزهاي بحراني تر اقتصادي باشيم.