کورش شرفشاهي
k.sharafshahi@gmail.com
بيکاري يکي از معضلات جدي همه جوامع است که نسبت و ميزان متفاوتي دارد. اما اين معضل در کشور ما نيز دردسر آفرين است. به نوعي که تماميدولتها با اين مساله دست به گريبان بودهاند. اما اکنون دولت يازدهم نيز نگران آمار بيکاران است. بي شک بسياري از مخالفان دولت يازدهم آمارهاي بيکاري را نقطه ضعفي براي تخريب دولت يازدهم قرار ميدهند و بر ناتواني دولت بر اشتغالزايي تاکيد دارند. اين در حالي است که منتقدان به بيکاري برجاي مانده از دولتهاي گذشته اشاره اي نميکنند. به هر صورت بيکاران از اين دولت توقع دارند و کاري ندارند که دولتهاي گذشته تا چهاندازه در اشتغالزايي ناموفق بودهاند. از سوي ديگر بيکاري تاثيرات مخربي در اقتصاد و اجتماع برجاي ميگذارد و تبعات آن قابل لمس است. البته دولت بارها از اشتغال ايجاد شده خبر داده، اما ميزان بيکاري بهاندازه اي بالا بوده که اشتغالزايي نتوانسته اين چاله را پر کند. به هر صورت عمر دولت يازدهم در ماههاي پاياني قرار دارد و انتخابات سال آينده، دوره جديدي از مديريت را رقم ميزند. اما بيکاران ديگر تحمل ندارند. اگرچه ضعف کارآفريني و رغبت بيکاران به داشتن مشاغل دولتي مزيد بر علت بيکاري است، اما در هر صورت نميتوان معضل بيکاري را ناديده گرفت. اکنون حسن روحاني در آستانه آزمون بزرگ ديگري قرار دارد و يک بار ديگر بايد در بوته آزمون انتخاب قرار گيرد و راي حضورش در پاستور را از مردم بگيرد. بنابر اين ابتدا دولت بايد در اين ايام باقي مانده، اقدامات موثري براي معضل بيکاري به عمل آورد و در مرتبه دوم برنامه ريزي منطقي و البته قابل اجرايي تهيه کند تا بتواند براي رقابتهاي انتخاباتي به خيل عظيم بيکاران ارايه دهد. روحاني بايد در برنامههاي انتخاباتي بهامارها و مدارک مستدلي استناد کند تا بيکاران را قانع کند. اگر روحاني از بيکاران راي ميخواهد، بايد برنامه اي ارايه دهد که آنان را اميدوار به داشتن شغل در دوره دوم رياست جمهور خودش کند. در غير اين صورت تاوان اشتباهات دولتهاي قبل را خواهد داد.