الجزیره نوشت: فیلیپ لیماری، در گزارشی در روزنامه لوموند دیپلماتیک فرانسه چند دلیل را برای حمله نکردن واشنگتن به تهران- حداقل به صورت مستقیم-ذکر کرد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: این دلایل عبارتند از: ضرورت درک این نکته از سوی ترامپ و اطرافیانش که آمریکاییها در تمام جنگهای اخیرشان در خاورمیانه نا موفق بوده اند؛ از جمله در افغانستان، عراق و سوریه.
عقب نشینی ایالات متحده از شرایط پیچیده در خاورمیانه، از وعدههای انتخاباتی ترامپ بوده و در حالی که وی یگانهای نظامی آمریکا از افغانستان و سوریه را خارج کرد، در روزهای اخیر بار دیگر تصمیم به اعزام ۱۰۰۰ سرباز به منطقه، برای اطمینان بخشی به هم پیمانانش گرفته است.
جنگ به مثابه یک فرصت طلایی برای رئیس جمهوری به نظر میرسد که در صدد پیروزی دوباره در انتخابات سال ۲۰۲۰ است، اما تبدیل به یک بار سنگین شده است که به دلیل مقاومت ایران و مخالفت افکار عمومی در آمریکا و جهان، به منافعش خدمتی نمیکند.
ایران کشوری پهناور با ۸۱ میلیون جمعیت و تاریخی اصیل است که قدمت آن به هزاران سال قبل باز میگردد. ملی گرایی در ایران از اختلافات سیاسی و دینی فراتر میرود و نفوذ منطقهای این کشور از دمشق گرفته تا صنعا، آنکارا و ... را شامل میشود.
درگیری نظامی، حتی در ابعاد محدود، آثار منفی بر بخش نفت و قیمتهای جهانی آن میگذارد. علاوه بر اینکه موجب تغییرات ژئوپلتیکی میشود که عواقب نامناسب زیادی به دنبال دارد.
در سطح تاکتیکی، ابزارهای دیگر و ملایمت آمیزتری به جز بمباران هوایی، برای فشار بر ایران وجود دارد، که همان تحریمهای اقتصادی تدریجی یا حملات سایبری به مراکز استراتژیک ایران است.
تهران امکانات زیادی در زمینه سامانههای دفاعی و موشکها در اختیار دارد و از پهپادهایی برخوردار است که میتواند بر خطر مقابله با هر گونه حملهای که اراضی ایران را هدف گیرد، بیفزاید.
ایران مهارت زیادی در تحریک و مبارزه نابرابر داشته و میتواند بر گروههای وابسته به خود در سوریه، لبنان، یمن و عراق، تکیه کند.
نظام ایران تمایل زیادی برای اثبات این مهم دارد که تسلیم نمیشود و آماده هر گونه فداکاری برای مقابله با فشار اقتصادی شدید شیطان بزرگ است.
به نظر میرسد آمریکا توجه ندارد که وارد آوردن فشار اقتصادی بر مردم ایران به منظور سوق دادن آنها به سمت اعتراض و تلاش برای تغییر نظام، راهی است که پیش از این آزمایش شده و تاثیری نداشته است.
در سطح سیاسی و حتی اخلاقی، موضع آمریکا ضعیف است؛ چرا که موضع سخت گیرانه واشنگتن در طول دو سال گذشته تنها موجب بحرانیتر شدن اوضاع در خلیج فارس شده است.
با اینکه ایران به شکل شایستهای به توافق بین المللی که فعالیتهای هستهای نظامی آن را به حالت تعلیق درآورد، احترام گذاشت، ایالات متحده با روی کار آمدن ترامپ از توافق هستهای خارج شده و تحریمهای مالی و نفتی ایران را بازگرداند و همین مساله باعث نارضایتی هم پیمانان اروپایی واشنگتن و عدم همراهی آنها با سیاستهای آمریکا در قبال ایران شده است.
به جای بازگشت تهران به میز مذاکره، برخلاف تصور ترامپ که ادعا میکرد میتواند ایران را مجبور به آن کند، این کشور روی پایان یافتن توافق هستهای و فعالیت دوباره نیروگاههای خود در راستای غنی سازی اورانیوم و از سر گرفتن تمام برنامههای هستهای اش، حساب کرده است.
ترامپ در گفتگو با فاکس بیزنس اعلام کرد که تمایلی به جنگ با ایران ندارد، اما در صورتی که چنین جنگی درگیرد، مدت طولانی ادامه نخواهد داشت و نیروهای زمینی را شامل نمیشود.
ایران راههای متعددی برای پاسخ به اقدامات آمریکا دارد که میتواند تهدید به کارشکنی، به حالت تعلیق درآوردن حرکت دریانوردی در تنگه هرمز و یا حمله به منافع امریکا در خلیج فارس یا در شرق دور باشد.
احتمال دارد تنشهای بیشتر باعث افزایش ناخشنودیها و نارضایتیهای بیشتری شود؛ برای مثال، هند مانند دیگر دولتها مجبور به کناره گیری از خرید نفت ایران شد و دو کشتی جنگی خود را برای دفاع از منافعش به منطقه فرستاد. در حالی که چین ترجیح میدهد به مبادلات تجاری خود با ایران ادامه دهد.