چند روزی است که در میان خودرو سازان و قطعه سازان محترم چینی عزای عمومی
اعلام شده و همه داغدار هستند؛ هر چقدر هم که مردم و مسئولان آن کشور بنجل
پرور سعی کردهاند تا آنها را از عزا در بیاورند و به خدمت رسانی بیشتر به
عموم مردم کشورهای مختلف دنیا بالاخص ایران تشویق و ترغیب کنند، فایده
ندارد که ندارد! خبر ارسال پیام خودروسازان آمریکایی به خودروسازان ایرانی و
ابراز تمایل آنها برای حضور در ایران، در پی بیانیه لوزان، به قدری روحیه
آنها را تخریب کرده و عزادارشان کرده که مرگ همسرشان آنقدر روی روحیهشان
اثر نمیگذاشت! مهمترین مشکل آنهااین است که اگر خدای ناکرده، زبانم لال،
رویم به در و دیوار، این اتفاق بیفتد و خودروسازان غربزده آمریکایی به
ایران بیایند آنها باید محصولات خود را کجا عرضه کنند؟! اولین گزینه این
است که خودروها و قطعات چینی در همان چین به فروش برسد و استفاده شود؛
در این صورت چقدر عزیزان چینی داغدار خواهند شد و چه آشفتگی شدیدی در آن
کشور روی خواهد داد.
به هرحال چینیها که مثل ایرانیها صبور نیستند که
هر جنسی را بخرند و خدا را هم شکر کنند که جنس ارزان خریدهاند! دومین
گزینه پیدا کردن یک کشور جایگزین به جای ایران برای صادر کردن خودروها و
قطعات چینی است؛ اما چینیها چون آدمهای واقع بینی هستند، میدانند که پیدا
کردن چنین کشوری محال است و آدم عاقل وقت خودش را برای یک امر محال تلف
نمیکند. واقعا کدام کشوری پیدا میشود که نفت بدهد و جنس چینی تحویل
بگیرد؟! سومین گزینه ورشکستگی صنعت خودروسازی چین است؛ صنعتی که روزگاری با
توجه به قطعنامههای صادر شده علیه ایران (که یک بنده خدایی میگفت کاغذ
پاره است) و تحریمهای پس از آن، رشد کرد و رشد کرد و رشد کرد و گردن کلفت
شد اما حالا همه چیز دارد، دود میشود و میرود هوا! آیا واقعا باید دست
روی دست گذاشت و دید که چنین فاجعه بزرگی رخ میدهد؟! به این ترتیب، باید
حق بدهیم به خودرو سازان و قطعه سازان محترم چینی، که عزادار باشند و همین
طور عزادار بمانند... مگر اینکه دست دلواپسی از غیب براید و کاری بکند!