سلامت نیوز:وقتی تمام زیرساختهای سیاسی، اقتصادی و حاکمیتی مانند تهران یا شهرهای بزرگ همه یکجا جمع شود، مشکلات زیادی ایجاد میکند. در کشورهای دیگر یک پایتخت اقتصادی وجود دارد، یک پایتخت سیاسی تا فرماندهی کشور در آن باشد و در بحرانها بتواند به راحتی فعالیت کند برای آنها که ماندند زندگی پس از آن شب برای همیشه عوض شد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند ،بامداد پنجشنبه درست و حسابی از راه نرسیده بود که خواب زمین آشفته شد؛ پدر، مادر، فرزند، دوست و همسایهشان به دنیای مردگان پا گذاشتند و خودشان ماندند در دنیایی که زیرورو شده بود. بسیاری از آنهایی که مانده بودند مهاجرت کردند، تعدادی برای همیشه گم شدند و برای برخی هم هرگز هیچ چیز سر جای خودش برنگشت. برای آنها که ماندند، عقربههای ساعت از ٣٠دقیقه بامداد آخرین روز بهار که بگذرد، داغ منجیل سی ساله میشود.ساعت ۳۰دقیقه بامداد پنجشنبه سیویکم خردادسال ٦٩، زلزلهای با بزرگی ٧,٣ ریشتر رودبار، منجیل، لوشان و طارم در شمال ایران را لرزاند؛ بیش از ٣٧هزار نفر را کشت، ٦٠هزار نفر را زخمی و ٥٠٠هزار نفر را بیخانمان کرد.
زمینلرزه تنها رودبار، منجیل، لوشان و طارم را نلرزاند. ارتعاشات حاصل از امواج لرزهای علاوه بر شهرهای رشت، آستانه اشرفیه، لاهیجان و صومعهسرا در گیلان، در استانهای زنجان، آذربایجانشرقی، تهران، مرکزی، مازندران، سمنان، همدان، قزوین و کردستان نیز احساس شد و در برخی نقاط آسیبهای زیادی به بار آورد. از زلزله ٢٠٠میلیارد دلار خسارت باقی ماند و نامی در فهرست ١٠زلزله مرگبار جهان در صدسال اخیر.تمام داستان زلزله اما تلخ و غمبار نبود. زمینلرزه با همه پیامدهای فاجعه باری که داشت نقطه عطفی در مطالعات زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در ایران شد.
تأثیر زمینلرزه آنقدر بود که بعد از آن، ستاد مدیریت بحران در وزارت کشور شکل گرفت، سازمان نظام مهندسی تأسیس و آییننامههای ساختوساز در کشور تدوین شد و مراکز پژوهشی مرتبط با زلزله توسعه یافت. توسعه اقدامات مدیریت بحران پس از زلزلهسال ٦٩، گام مهمی بود اما کافی نبود. با گذشت سه دهه از زلزله منجیل، هنوز هم در بیشتر نقاط ایران لرزش زمین منجر به حادثه مهیب میشود، شمار تلفات و خسارتهای زلزله در ایران بیشتر از برآورد سایر مناطق لرزهخیز دنیاست و همچنان زلزله بزرگترین بحران پیشروی ماست.
سی سال بعد از آن شب و در سالروز حادثه رودبار و منجیل، سراغ دکتر علی معصومی، رئیس دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه خوارزمی و مدرس مهندسی سازه و زلزله این دانشگاه رفتیم تا با او درباره کاستیها در حوزه ساختوساز و تأثیر آن در تلفات و خسارات زلزله در ایران گفتوگو کنیم. معصومی معتقد است آماده نبودن برای مواجهه با لرزش زمین، بزرگترین مشکل ما برای رویارویی با این رخداد طبیعی است.
برخی از کارشناسان معتقدند تجربه زلزله منجیل و رودبار باعث تحولی در ساختار مدیریت سوانح و تحولات اجرایی و علمی در حوزه شناخت مخاطرات شد. چقدر با این دیدگاه موافق هستید؟ آیا میتوان از این زلزله بهعنوان مقطع تاریخی برای تغییر نگاه به سوانح طبیعی در ایران یاد کرد؟این زلزله یکی از زلزلههای بزرگ در یک منطقه شهری نسبتا مدرن بود که قبل از آن کمتر تجربه کرده بودیم. زلزلهای بالای هفت ریشتر که چندین شهر را تحتتأثیر قرار داد.
از این جهت زلزلههایی با این شرایط ساختار مدیریتی را به شدت حساس میکند اما متاسفانه به علت گرفتاریهای مختلف که این سیستم با آن مواجه است مدت زمان زیادی طول نمیکشد که فراموش میشود. با این حال میتوان گفت یکی از مهمترین مقاطع و زلزلههایی بود که در یک مرکز مهم جمعیتی و شهری اتفاق افتاد. آن زمان ویرایش اول استاندارد ساختوساز مقاوم در برابر زلزله یا همان آییننامه ٢٨٠٠ ایران برای بارگذاری لرزهای مورد استفاده بود و بنا بود هر پنج سال یکبار مورد بازنگری قرار بگیرد که این زلزله رخ داد و باعث شد در بازنگری دوم تجربیات زلزله لحاظ شود.
در زمینه نگاه به مدیریت بحران اتفاقاتی افتاد اما اینکه بگوییم کل مسیر را متحول کرده باشد و تحولی در مهندسی باشد معتقد نیستم چنین اتفاقی افتاده باشد.علت فاجعه بار بودن این زلزله چه بود؟تعداد تلفات ما به نسبت جمعیتی که تحتتأثیر زلزله قرار میگیرد بیشتر از آمار اغلب مناطق لرزهخیز دنیاست. زلزله پدیدهای طبیعی است و هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد اما ما برای مواجهه با آن آمادگی کافی نداریم.
ساختمانها مقاوم نیستند، زیرساخت و جامعه تابآور نداریم. اگر شهر بزرگتر باشد و زیرساختهای پیچیدهتری داشته باشد، قطعاً تلفات هم بالاتر است.با توجه به اینکه سالهاست تهران در معرض زلزلهای با قدرت بالا قرار دارد از زلزله منجیل و رودبار برای پایتخت چه درسی میتوان گرفت؟وقتی زلزلهای اتفاق میافتد تا مدتها همه توجهها معطوف به آن میشود اما از جایی به بعد، به دلیل وجود مشکلات اجتماعی، اقتصادی و ...، زلزله اولویت خود را از دست میدهد؛ به همین دلیل تا به حال در این زمینه به نتیجه خوبی نرسیدهایم.
زلزله بعدی شاید ۳۰ثانیه بعد و شاید هم ۳۰۰سال بعد رخ دهد. در مورد زلزله هیچ چیز با قطعیت مشخص نیست اما باید بدانیم اگر زلزله در تهران اتفاق بیفتد فاجعه تاریخی رخ میدهد. با کوچکترین حادثه در تهران دسترسی به اغلب محلهها قطع میشود. با همین یک جمله میتوان فهمید که در زمان زلزله چه اتفاقی میافتد. اگر سیستم امدادونجات ما هم در زمان زلزله سر پا و فعال باشد باز هم به بسیاری از اماکن و محلهها دسترسی نخواهد داشت.
برای درک بهتر موضوع حالت بسیار خوشبینانهای را تصور کنید که در زلزله هیچ ساختمانی آسیب نبیند، هیچ تلفات جانی هم رخ ندهد و تنها دو روز آب یا برق در شهری به ابعاد تهران قطع شود، چه رخ میدهد؟!اشاره کردید به آییننامه ساختوساز مقاوم در برابر زلزله (٢٨٠٠) که گفته میشود اجرای آن بعد از زلزله سال ٦٩ در شمال ایران اجباری شد. با وجود این دستورالعمل باز جای نظارت بر اجرای صحیح آن خالی است و همچنان با ساختوسازهای غیراستاندارد مواجه هستیم.
به نظر شما علت چیست؟در فرآیند ساختوساز چندین عامل دخیل است؛ یکی از عوامل، آییننامههای فنی است. البته در زمان زلزله منجیل هم مشکل چندانی در زمینه آییننامهها نداشتیم. عامل بعدی مصالح هستند که در ساختوساز استفاده میشوند که باید استانداردهایی داشته باشند. این استانداردها هر بار سختگیرانهتر میشود. البته در این مورد هم کنترل جدی وجود ندارد و همه مصالح موجود در بازار استاندارد نیستند. مسأله بعدی نیروی کار است که باید الزامات آییننامهها را با مصالح اجرا کند. این نیروی کار متأسفانه چند سالی است که با معضلی مواجه شده است؛ میان کارگر و مهندس باید حلقه واسطی به عنوان تکنیسین یا کاردان فنی ساختمان باشد.
در سیستم آموزشی ما چند سالی است این تخصص حذف شده است. به ازای یک مهندس باید چندین تکنیسین داشته باشیم که متأسفانه در حال حاضر وجود ندارد. نیروی کار هم آموزشدیده نیست و اگر مهارتی هم داشته باشد به صورت تجربی یا براساس باورهای نادرست مرسوم کسب کرده است.مدتی است که این سختگیری وجود دارد که باید در ساختمانهایی با متراژهای بالا مجریان ذیصلاح وجود داشته باشند.
در حال حاضر این مجری ذیصلاح اغلب صوری است. این اجرا وقتی دست غیرمتخصص میافتد حتی برای آن بیشتر هم هزینه و مصالح مصرف میشود اما محصولی که درنهایت به دست میآید عملکرد مورد انتظار را از خود بروز نمیدهد.یعنی شما معتقدید نقاط ضعفی که در حوزه ساختوساز وجود دارد تنها ناشی از اجرانشدن صحیح ضوابط است؟خیر، موارد دیگری نیز هست؛ مثلا دستمزدهای طراحی و نظارت نسبت به نُرم جهانی پایین است. با وجود این ناظر باید تعهد دهد که تا کل عمر ساختمان مسئولیت هر اتفاقی که برای این ساختمان میافتد با او است؛ حتی در صورت فوت ناظر خانواده او مسئول خواهد بود.
به همین دلیل متخصصان باتجربه کمتر کار نظارت را میپذیرند و اکثرا کسانی که تازه از دانشگاه مدرک گرفتهاند و تجربه چندانی ندارند این مسئولیت را میپذیرند و این فرآیند چندان مطلوب نیست. در طراحی هم همین مشکل وجود دارد. طراح خوب و کاربلد با این رقمها و تعرفههای موجود کار نمیپذیرد.پس شما فکر میکنید برای مواجهه با بحران در زمان زلزله یکی از مهمترین کارها بازنگری در قوانین ساختوساز است؟ در آییننامههای فنی و مهندسی نسبتا بهروز هستیم و مشکلی جدی نداریم و از استانداردهای روز دنیا خیلی عقب نیستیم.
در آییننامههای مدیریتی و اجرایی قطعا ضعف وجود دارد که این اتفاقات میافتد. در اعطای مجوزهای ساختوساز، استفاده از نیروی متخصص، تعرفه دستمزدها و سختگیریهای نظارت و اجرا اشکالاتی وجود دارد.چالشهای پایتخت و کلانشهرها در این حوزه بیشتر کجاست؟وقتی تمام زیرساختهای سیاسی، اقتصادی و حاکمیتی مانند تهران یا شهرهای بزرگ همه یکجا جمع شود، مشکلات زیادی ایجاد میکند. در کشورهای دیگر یک پایتخت اقتصادی وجود دارد، یک پایتخت سیاسی تا فرماندهی کشور در آن باشد و در بحرانها بتواند به راحتی فعالیت کند.
وقتی همه اینها در یک محل جمع شده باشند، نگرانکننده میشود. سیستمهای هشدار سریع کافی وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد هم به دلیل اینکه امکان پیشبینی زمان، مکان و بزرگی زلزله با دقت کافی و در زمان کافی قبل از وقوع در حال حاضر وجود ندارد، نمیتواند مشکل زیادی را حل کند. زمانی که این سیستم هشدار میدهد کوتاه است و نمیتوان جلوی تمام خسارات و تلفات را گرفت. اگر حتی ۳۰درصد ساختمانها در شهری مانند تهران تخریب شود، اگر تمام منابع کشور هم جمع شود به لحاظ اجرایی امکان جبران وجود ندارد.
پس باید برای پیشگیری از خسارات و تلفات در زمان حادثه کیفیت ساختوساز و آموزش بالا برود. متأسفانه در سالهای اخیر اکثر دانشگاههای غیردولتی تعداد بسیاری دانشجو جذب کردهاند در حالی که امکانات و استادان کافی وجود نداشته، در چنین شرایطی کیفیت فدای کمیت شده و درنهایت هم این جمعیت وارد بازار کار میشود و نتیجه مشخص است. بحثی که به نظرم خیلی مغفول مانده و باید به آن توجه شود بیمه زلزله است. با اجرای این بیمه خود به خود کیفیت ساختوساز بهتر میشود و اگر اتفاقی هم بیفتد شرکتهای بیمه وارد میشوند که به نفع مردم و کشور است.
در بیمه زلزله شرکتهای بیمه برای برآورد هزینه بیمه تمام جزئیات و مشخصات فنی ساختمان را ارزیابی میکنند و اطلاعاتی ازجمله اینکه ساختمان را چه کسی طراحی کرده است، چه کسی ساخته، در زمان ساخت چه اتفاقاتی برای آن افتاده، اگر زلزلهای رخ داده ساختمان چقدر خسارت دیده و... ثبت میشود.
مصرفکننده ساختمان نیز در زمان خرید گرانترین کالای زندگی خود، با توجه به اطلاعات فنی ساختمان و نه فقط بر مبنای ظواهر و تزئینات برای آن هزینه میکند. این عامل باعث میشود که رغبت به خرید ساختمانهایی با مشخصات فنی پایینتر کمتر شود و بهتدریج کیفیت ساخت بالا برود. در حال حاضر این اتفاق نیفتاده و بیمه زلزله میتواند این نقیصه را جبران کند.