کد خبر: ۱۰۴۸۶۸
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۱:۲۹
چین پاداش ریسک‌هایش را می‌گیرد
زینب اسماعیلی‌سیویری: برخی موضوعات در جامعه فعلی ایران، شبیه آتش زیر خاکستر است؛ تنها بهانه‌ای کافی است تا آتش از زیر خاکستر سر بزند و به شعله‌ای مهیب تبدیل شود. رابطه‌داشتن با برخی کشورها و رابطه‌نداشتن با برخی دیگر از کشورها و به طور عمومی موضوعات عمده دیپلماسی در جامعه ایران به چنین مثالی تبدیل شده است.
به سادگی چند توییت و ری‌توییت بین سخنگوی ستاد مقابله با کرونا و سفیر چین به بهانه‌ای برای ملی‌شدن بحث و سخن از غیرت ایرانی و... تبدیل می‌شود که البته پاسخ سفیر چین به بحث علمی که یک مقام دولتی ایران اعلام می‌کند، نشانه خامی او بود. اما چیزهای دیگری هم بود که موضوع را تندتر از قبل پیش برد، از واکنش سخنگوی وزارت خارجه ایران که گویی قرار بود کار را بهتر کند اما خیلی موفقیت‌آمیز نبود و موضع‌گیری برخی نهادهای نظامی و طرفداری برخی اصولگرایان از سفیر چین که آش چنین منازعه کلامی را شورتر از شور کرد.
سیل رگباری پاسخ اکانت‌های فیک و ناشناس به سفیر چین در ایران را هم که حتما باید جامعه‌شناسان و روان‌شناسان تحلیل کنند؛ البته اگر حوصله‌ای باقی مانده باشد برای تحلیل این رفتار تکراری غیراخلاقی مجازی.  
جدال با  شرق بهتر است یا غرب 
در بین اقلیت هوشیار جامعه اغلب این بحث نافرجام وجود دارد که غرب بهتر است یا شرق و چرا ما به جای شرق‌ به سمت غرب متمایل نمی‌شویم و... . موضوع آن‌قدر داغ است که حتی سفیر روسیه در ابتدای یک مصاحبه به من می‌گوید شما روزنامه «شرق» هستید اما غرب‌گرا هستید.
اگر بخواهیم به دور از این‌گونه برچسب‌زنی‌ها بحث را پی بگیریم بهتر آن است که برخی اصول را مرور کنیم.
هر کشوری روابط بین‌الملل خود را برحسب منافع ملی خود پی می‌گیرد و برای آن برنامه‌ریزی می‌کند. هر کشوری برنامه‌ای درازمدت برای یک یا دو دهه خود دارد در حوزه اقتصادی و سیاسی و بالطبع روابط بین‌الملل و طبق آن در ارتباط با کشورهای دیگر برنامه‌ریزی می‌کند.
تا اینجای بحث مربوط به شرایط یک کشور عادی است، کشوری با روابط عادی با منافع و مضار مشخص و... طبیعتا این برنامه‌ریزی زمانی که کشورها با مشکلاتی مانند تحریم مواجه باشند، دستخوش تکانه‌های بزرگ می‌شود.
رابطه ایران و چین نمادی از این وضعیت است، چین در حالی که ایران در دومین دور تحریم جدی خود به سر می‌برد، دست از رفاقت برنداشته و مانند دور پیش که در دولت محمود احمدی‌نژاد رقم خورد، تلاش کرده تا دوست دوران سخت باقی بماند. از خرید نفت گرفته تا فروش کالاهای متفاوت از پایین‌ترین کیفیت تا متوسط‌ترین آن. از انتقال پول تا بده‌بستان مالی در شرایط تحریم و بسته‌بودن سوییفت.
دوستی با رقیب بزرگ آمریکا 
رابطه فعلی ایران و چین با دوران پیشین یک تفاوت بزرگ هم پیدا کرده است؛ چین فعلی در رقابت سخت اقتصادی با آمریکا قرار دارد و قدرت بزرگ اقتصادی جهان است. این را با توجه به آمارهای قبل می‌توان گفت و اکنون که ویروس کرونا، از ووهان به جهان رسید و گویی چینی‌ها جسته و جهان گرفتار آن شده، می‌تواند به مراتب این آمارها را تکان دهد.  
دکتر بهزاد شاهنده، استاد دانشگاه که عمده دوران کاری خود بر موضوع چین متمرکز بوده، پیش‌تر در یادداشتی در «شرق» در مورد وضعیت این کشور نوشته بود «۴۰ سال پیش وقتی که چینی‌ها برنامه اصلاحات اقتصادی کشورشان را شروع کردند، تأکیدشان بر این بود که به اقتصادشان بها دهند و آن را تقویت کنند، اما اکنون در حال گذار از این مرحله هستند. این تصویر را می‌توان به زبان ارقام و اعداد نیز این گونه تشریح کرد: سال ۲۰۱۹ رقم تولید ناخالص داخلی چین، ۱۴ تریلیون دلار بود، درحالی‌که در همین سال تولید ناخالص داخلی ایالات متحده آمریکا ۱۸ تریلیون دلار شد. اگرچه این رقم مرتبط با تولید ناخالص داخلی اسمی است، اما وقتی آن را به تولید ناخالص داخلی غیراسمی خرد می‌کنیم (یعنی این رقم را در مورد معیاری مثل قدرت خرید خرد کنیم)، به مفاهیم معنادارتری می‌رسیم؛ قدرت خرید در چین ۲۷ تریلیون دلار است، درحالی‌که این رقم برای آمریکایی‌ها، ۱۸ تریلیون دلار است. همچنین سرانه اسمی چین، ۱۰ هزار دلار است، اما اگر آن را به معیار قدرت خرید خرد کنیم، رقم ۱۹ هزار دلار به دست می‌آید. درحالی‌که در کشورهای اروپایی و آمریکا، سرانه اسمی و غیراسمی با هم متفاوت نیست. در آمریکا این مبلغ (اسمی و غیراسمی) همان ۶۵ هزار دلار است».
بهانه‌های رفاقت 
اما ایران و چین بهانه‌های زیادی برای رفاقت دارند؛ از سابقه مشترک سالانه‌ای که آنها را در مسیر جاده ابریشم با یکدیگر هم‌منفعت می‌کرده است تا توافق در سطح سران دو کشور برای انعقاد قراردادهای 25‌ساله‌ همکاری دو کشور. در دوران جدید، برجام و همکاری چین با ایران در صورت وجود توافق یا عدم پایبندی اروپایی‌ها، چه با اینستکس و چه با هر سازوکار مالی دیگر، همچنین نقش چین در بازسازی رآکتور اراک یا سرمایه‌گذاری و مشارکت چینی‌ها در توسعه بندر چابهار و...، همه و همه موضوعاتی است که نمی‌توان نادیده گرفت. درحالی‌‌که خریداران نفت ایران از سوی آمریکا تحریم شده‌اند، چین همچنان به خرید نفت از ایران ادامه می‌دهد؛ اگر‌چه این خرید و فروش به صورت علنی نیست، اما چین از طریق بانک‌هایی در نقاط نه‌چندان در دسترس، تبادل مالی با ایران را ادامه می‌دهد. به همه اینها می‌توان افزود که «ایران علاوه بر نفت، بخشی از سنگ‌آهن و فولاد چین را نیز تأمین می‌کند و چین نیز در بخش زیرساخت و تکنولوژی به ایران کمک می‌کند و می‌توان به ایستگاه متروی تجریش که به کمک چینی‌ها احداث شده است، اشاره کرد که بزرگ‌ترین ایستگاه مترو در خاورمیانه است. توسعه دو میدان نفتی آزادگان و یادآوران، از دیگر پروژه‌های همکاری میان دو کشور است. در صنعت خودرو نیز سرمایه‌گذاری‌هایی از سوی چینی‌ها در ایران انجام شده است؛ دو کمپانی MVM و Chery سالانه 300 هزار خودروی چینی در ایران به فروش می‌رسانند. پس از سایپا و ایران‌خودرو، این شرکت‎های چینی سومین فروشنده بزرگ خودرو در ایران محسوب می‌شوند» (اسپوتنیک). پر‌واضح است که چینی‌ها در برنامه خود، حضور در منطقه خاورمیانه را در اولویت قرار داده‌اند؛ این را می‌توان از سفرهای متعدد اخیر مقامات مرتبط در وزارت خارجه این کشور به ایران دید؛ از تلاش آنها برای اطلاع‌‌یابی از وضعیت سوریه، یمن و مسائل متنوع و متعدد خاورمیانه.
همین نگاه موجب می‌شود چین به همراه ایران و روسیه دی‌ماه گذشته در دریای عمان مانور مشترک نظامی انجام می‌دهد. دکتر شاهنده همان زمان در تحلیلی برای «شرق» نوشت: «‌اگرچه حضور در مانور نظامی حرکتی سمبلیک است، اما باید تأکید کنم که رابطه چین و روسیه در این سطح کم‌سابقه بوده و این دو کشور بر اساس منافع ملی‌ خود در حال نزدیک‌ترشدن به هم هستند. حضور در آب‌های نیلگون یا دریاهای دورتر یا به عبارتی فراتر از مرزها نشان‌دهنده قدرت‌گرفتن چین در عرصه بین‌المللی است؛ به تعبیر خودشان فراتر از مرزها بروید، آن‌قدر که ساحل خودتان دیده نشود».
دستی که زیر ساطور است 
اکنون ما، چین و غرب و این بحث بی‌پایان که یک روز با روسیه و یک روز با چین شروع می‌شود. نباید از نظر دور داشت تا زمانی که ایران زیر بار تحریم یک قدرت بزرگ مانند آمریکاست و این تحریم دسترسی به تجهیزات پزشکی، دارو، مواد غذایی و هرگونه تراکنش بانکی را با مشکل مواجه کرده، مجبور به لغزیدن به آن سوی کره جغرافیاست. برخی شنیده‌ها حاکی از آن است که البته به سفیر چین در ایران واکنشی نشان داده شده، اما نباید از این غافل شد که دستگاه دیپلماسی مجبور به حفظ رابطه با کشوری است که این سطح تعامل را با آن دارد. بدقولی‌های چین در برخی از پروژه‌ها، تأخیرها یا تعلل‌ها تا نتیجه‌گرفتن برخی مسائل سیاسی، حتما از‌یاد‌رفتنی نیست، اما راه برون‌رفت از این وضعیت، تعامل گسترده با همه کشورهاست. زمانی که رابطه ایران با بسیاری از کشورها به بهانه تحریم با مشکل مواجه است، مجبور به تعامل با همان گزینه‌ای است که وجود دارد. تنها نکته مثبت در این بین، آن است که کشوری که با آن در ارتباط هستیم، با وجود انتقادهای فراوان به سیستم سیاسی‌اش، از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار و مشتاق تعامل با ایران است. در هر حال، چین فعلی در رابطه با ایران پاداش ریسک‌های سیاسی‌اش را می‌گیرد و تنها بازرگانان ایرانی هستند که با واردکردن اجناسی باکیفیت‌تر از بازار متنوع این کشور می‌توانند به تغییر چهره این کشور در ایران کمک کنند. در غیر این صورت، با داشتن بیشترین تراز تجاری نیز ایرانی‌ها از اینکه زیر بسیاری از کالاهای مورد استفاده‌شان نوشته شده باشد «made in china» حال خوشی را تجربه نمی‌کنند. البته هنوز مشخص نیست بعد از گذر از دوران سخت کرونا، دیگر مردم جهان به این لیبل زیر اغلب کالاهایشان چه واکنشی نشان می‌دهند.  

 

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار