طیبه قهرمانی کوشان: بهطورکلی اقتصاددانان ازنظر هدفهای سیاست کلان اقتصادی، بر مواردی مانند اشتغال کامل، ثبات قیمتها (کنترل تورم) توزیع عادلانه درآمد و رشد مداوم اقتصادی تأکید دارند. به دلیل اثرات نگرانکننده تورم در اقتصاد، کنترل آن بهعنوان یکی از هدفهای سیاست کلان اقتصادی همواره موردتوجه اقتصاددانان بوده است. با توجه به اینکه تورم مزمن پدیدهای نسبتاً بلندمدت در اقتصاد ایران بوده و بالا گرفتن نرخ تورم در سالهای اخیر یکی از اساسیترین مشکلات کشور است، لذا همواره مطالعاتی درزمینهٔ عوامل مؤثر در ایجاد این پدیده موردنیاز است. بدین منظور در این تحقیق به بررسی ریشههای مالی تورم در ایران خواهیم پرداخت. ازآنجاییکه دولتها میتوانند از بودجه خود بهعنوان مهمترین ابزار اعمال سیاست مالی استفاده کنند . محمدقلی یوسفی استاد دانشگاه و اقتصاددان در گفت و گو با تجارت تاکید می کند «ساختار تصمیمگیری و اقتصادی کشور تورمزاست که به مسائلی مانند عرضه و تقاضا، کسری بودجه و غیره مرتبط است.» در ادامه مشروح گفت و گوی تجارت با این اقتصاددان را می خوانید.
*چرا تورم در ایران مهار نمیشود؟
تورم اصولاً و ماهیتاً یک متغیر پولی است، اگر کالایی 100 سال پیش یک ریال بود و در حال حاضر 10 هزار تومان است این اختلاف قیمت همان متغیر پولی است اما این پول را چه کسی چاپ میکند این پول را دولت و بانک مرکزی چاپ میکنند .
*سؤالی که وجود دارد این است که چرا دولت پول چاپ میکند؟
طبیعی است دولت برای اینکه هزینههای بوروکراسی و هزینههای نیروهای خودش را تأمین کند برای خودش وظایفی تعیین کرده است که فراتر از حوزه فعالیتهای مشروع یک دولت باید باشد. کار دولتها برقراری نظم و قانون و امنیت است که در آن چارچوب بخش خصوصی بتواند شکوفا شوند و رونق پیدا کنند و بعد دولت با فراهم کردن این بستر که بخش خصوصی شکوفا شد و به سوددهی رسید مالیات میگیرد و هزینههای خودش را تأمین میکند؛ اما دولتها متأسفانه قانع نمیشوند یعنی دولتها هم مثل سایر بخش خصوصی و همانند بقیه افراد به دنبال منافع خودشان هستند؛ بنابراین مردم دولت انتخاب میکنند که دولت بیایید و نظم و قانون را برگزار و برقرار کند اما مسئله بعد این است که مردم باید چنان اختیاری داشته باشند و تمام تلاششان باید این باشد که نهادهای را بسازند که مانع دخالتهای مستقیم دولت در اقتصاد شوند؛ بنابراین نیاز به نهادهای قانونی و نهادهای نظارتی وجود دارد. مسائل مختلفی دستبهدست هم داده تا دولت بزرگتر شود درنتیجه وقتیکه دولت بزرگ باشد هزینههایش از درآمد بیشتر باشد مشکلاتی به وجود میآید. حتی در کشورهایی مثل ایرآنکه نفت و گاز هم دارد در بعضی موارد در شرایط تحریمها قرار میگیرد یا اینکه قادر نیست نفت صادر کند اینکه با کسری بودجه مواجه میشود بنابراین از سیستم پولی بانک مرکزی استفاده میکند که این کسری را جبران کند نتیجه آن افزایش قیمتها و تورم خواهد بود بنابراین مسئله اساسی برمیگردد به اینکه ما ساختار نظام تصمیمگیریمان و ساختار نظام اقتصادیمان بهگونهای است که تورمزا است یعنی ماهیت اقتصاد ایران تورمزا است و دلیل آن این است که ما یک دولت مداخلهگر داریم و دلیل دیگر این است که اقتصاد ایران مبتنی بر درآمد نفتی است؛ بنابراین وقتی نفت را صادر میکنیم و درآمدهای نفتی را تبدیل به ریال میکنیم این خودش تبعات مالی بالایی دارد و تورم ایجاد میکند نکته دیگر این است که ساختار اقتصاد ایران خدماتی است یعنی در اقتصاد ایران کشاورزی و صنعت و کسانی که تولیدی دارند بسیار ضعیف هستند و یا اینکه دولت به آنها توجه نکرده یا اینکه دولت بهجای آنکه از بخش خصوصی حمایت کند و به سمت تولید ببرد خودش آمده اقتصاد را کامل در انحصار گرفته است و دولت در این بخش نمیتواند تولیدکننده خوبی باشد .بنابراین میرود به سمت واحدهای خدماتی درنتیجه خود خدمات میشود دلالی.درنتیجه مؤسسات و گروههایی تشکیل میشود که همگی مصرفکننده هستند. اینها که چیزی تولید نمیکنند و فقط هزینه ایجاد میکنند و طبیعی است که نقش دولتها متأسفانه به شکلی است که همیشه خدمات مستقیم میخواهند و خدمات هم جنبه مصرفی دارند و تولیدی نیستند درنتیجه کمبود تولید داریم کمبود عرضه مصرف صنعتی و کشاورزی داریم و تقاضا برای آنها خیلی زیاد است و نقدینگی بالاست چون دولت باید همیشه پول چاپ کند تا اینکه خرج کند تا اینکه بتواند هزینههای جاری خود را تأمین کند درنتیجه اینها باعث افزایش تورم در جامعه میشود و نکته دوم اینکه ما باید در این زمینه به آن توجه داشته باشیم این است که آن چیزی که برای مردم و فعالان اقتصادی مهم است خود تورم نیست کلمه تورم فقط یک بحث سیاسی است که دولتمردان و اقتصاددانان از آن استفاده میکنند همانند رشد اقتصادی معنی نمیدهد که شما میانگین سیصد قلم یا چهارصد قلم کالا را بگیرید و بعد بگویید که مثلاً قیمتها این است یعنی فرض کنید که این قیمت میوه، گوشت، یخچال، تلویزیون، اتومبیل و ... میانگین اش را بگیرید این چه معنی میدهد هیچچیز را بیان نمیکند آن چیزی که برای مردم مهم است قیمتهای نسبی هست قیمتهای نسبی مثلاٌ کارگری که حقوق میگیرد حقوق خودش را مقایسه میکند با حداقل هزینه زندگیاش با مخارجی که دارد یعنی مواد غذایی یا اجاره خانه یا چیزهای دیگر؛ بنابراین آن چیزی که اهمیت دارد نه میانگین شاخص قیمتها بلکه قیمتهای نسبی است.
*وقتی سیستم بانکی به دولت پول تزریق میکند، چه تأثیری بر روی تورم دارد؟
بنابراین مسئله دوم برمیگردد به اینکه دولت این پول را از کدام کانال تزریق میکند چه کسانی منتفع میشوند ما میدانیم که سیستم بانکی وقتیکه پول میدهند به دولت فرض کنید آن چیزی که اتفاق افتاده این است که منابع بانکی 15 درصد در اختیار دولت قرار میگیرد. 15 درصد از این منابع بانکی میروند به سمت مشتریان ویژه یا سهامدارانشان یا کسانی که نفوذ دارند و حدود 15 و 20 درصد خودشان میبرند بر روی مسکن سرمایهگذاری میکنند و یا اینکه فعالیت تجاری بکنند و سود ببرند یعنی میروند زمین میخرند ملک میخرند و خریدوفروش میکنند خوب این اتفاق آن است که 60 درصد منابع بلوکه میشود یعنی منابع مردم به این شکل برنمیگردد حالا وقتی قیمت مسکن پایین بیاید همانند سال گذشته جامعه مذکور با رکود مواجه میشوند و جامعه قادر نیست که نیاز مردم را جواب بدهد بنابراین با بحران مواجه میشود پس دولت میآید چهکار میکند و همین اتفاقی که الآن افتاده این است که دولت برای اینکه بتواند منابع راتامین بکند میاید اجازه میدهد اینها قیمت ملک را بالا ببرند .
*چرا قیمت ملک در ایران بالا رفت؟
به خاطر اینکه سیستم بانکی املاک زیادی خریده بودند که مشتری نداشت و آن موقع مثلاً ما میگفتیم متری 28 میلیون تومان شده است خیلی بالاست یکچیز وحشتناکی بود که درست هم هست چون آن موقع در بهترین جا متری 5 میلیون تومان بود. منتهی اینها وقتیکه با این وضعیت روبرو شدند که املاک زیادی باقیمت بالا خریده بودهاند باقیمت بالا مشتری پیدا نمیکردند درنتیجه آمدند یک سیاستی را دنبال کردند که با همان قیمت ملک در ایران بالا رفت و آپارتمان قیمتش گران شد و آنها موفق شدند آن کسری بودجه و ورشکستگی خودشان را از این طریق جبران کنند ولی تبعاتش بر روی مردم باقی ماند یعنی قیمت ملک همچنان با سیر صعودی بالا رفت و بنابراین این وضعیت که دولت در سیستم بانکی پول میگیرید آن باید از یکجا تأمین شود که این نهتنها خود همان پول تورمزاست بلکه سیستم بانکی هم برای جبران این پول دست به یکسری فعالیتها میزند که آنهم تورمزاست مثل ملک مثل بقیه فعالیتهای تجاری که خود سیستم بانکی انجام دادند و درنتیجه این تورم جنبه ساختاری پیدا میکند یعنی در خود ساختار نظام تصمیمگیری ایران وجود دارد و بنابراین اینکه ما انتظار داشته باشیم و به روش غلطی بخواهیم این را اصلاح کنیم نتیجه غلطی ایجاد میکند و اصلاً نتیجه نمیدهد.
برای این موضوع راهحلی وجود دارد؟
من دیدهام که وقتیکه میگویند راهحل چیست میایند و میگویند ما هزینه پول را بالا ببریم و این غلط است هزینه پول را بالا ببریم چونکه یکی از اشکالات سیاستهای ایران این است که مشکل اقتصاد را فقط تورم میدانند و تورم را فقط ناشی از عرضه پول میدانند و راهحلش هم این است که ما سود بانکی را بالا ببریم یعنی ما هزینه پول را بالا ببریم بهعبارتیدیگر اینها فقط تقاضا را مطرح میکنند یعنی اینکه نگاه اقتصاد کینزی و اقتصاد پسا کینزی و یک نگاه نئو کلاسیک هستند و بینش نئوکلاسیک ها این است که فقط راجع به تقاضا صحبت میکنند یک موقع میگویند تقاضا کم است یک موقع میگویند تقاضا زیاد است هیچوقت در رابطه باعرضه صحبت نمیکنند اگر شما نظر اقتصاددانان که در دستگاه دولتی کار میکنند را ببینند فقط بحث شان بر روی تقاضا است زمانی که آقای روحانی رئیسجمهور شد گفتند که تقاضا خیلی زیاد است نرخ سود بانکی را بالا بردند وقتی نرخ سود بانکی را بالا بردند بحران ایجاد شد تقاضا بشدت کاهش پیدا کرد سرمایهگذاری کم شد بعدازآن آمدند گفتند خوب این در روزنامهها هم آمدند که شرکتها خودرو تولید کرده بودند مشتری پیدا نمیکردند بعد آمدند گفتند که ما برای اینکه تقاضا ایجاد کنیم باید وام بدهیم و شروع کردند به دادن وام و پول و اعتبار و ایجاد یک تقاضای مصنوعی یعنی عملاً در جامعه ما این ذهنیت غلط وجود دارد که فقط مشکل ما تقاضا است نه عرضه و بنابراین اینکه ما باید عرضه کالا را زیاد کنیم و عرضه صنعت و کشاورزی را زیاد کنیم این نادیده گرفته شد و بنابراین این تأثیر بر مهار تقاضا بود که یا تقاضا کم است یا تقاضا زیاد است و این شد بازی با پول و این اشتباه بزرگی بود درنتیجه باعث شد که تولید نادیده گرفته شد و کشاورزی و صنعت و خوب در جامعهای که بعداً در تحریم هم قرار گرفت که الآن تحریمها تشدید شده است.
*بیشترین اثرات تحریمها بر روی کدام بخشها است؟
این تحریمها هم باز بیشترین لطمه را به واردات کالاهای واسطهای و قطعات و تکنولوژی میزند و تولیدات داخلی را نشانه رفته است و درنتیجه وقتیکه تولید نباشد طبیعی است که دولت پول چاپ میکند تزریق میکند پول میدهد دست مردم ولی کالا نیست و قیمت کالا سرسامآور بالا میرود و نتیجه این است که این وضعیت بهراحتی اصلاح نمیشود . البته الآن در این نظام تصمیمگیری اوضاع بهتر از این نخواهد شد که بلکه بدتر هم خواهد شد بنابراین ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که این نظام تصمیمگیری خودزنی کند و بیاید تصمیماتی بگیرد که به ضرر خود باشد و این منابع درجایی مانند ساختمانها و آپارتمانهای لوکس هزینه شدهاند که اینها تولیدی نیستند یعنی سرمایههای ایران رفته به سمت ملک و بنابراین نقش تولید نادیده گرفتهشده است درنتیجه تولید چیزی نیست که در ظرف دو یا سه ماه بتوان آن را افزایش داد الآن که تحریمها تشدید شده است متأسفانه عملاً امکان اینکه بتوانیم تحریمها را مهار کنیم امکان آن وجود ندارد.
*با توجه به رکودی که در اقتصاد کشور وجود دارد و برخی از کسبوکارها به خاطر شیوع کرونا متضرر شدهاند به نظر شما افزایش مالیاتها چه تبعاتی خواهد داشت ؟
خود این سؤال شما جواب را داده است اینکه نهتنها اینکه نباید مالیاتبگیرند بلکه باید معافیت مالیاتی بدهد و دولت باید یارانه دهد و حتی دولت باید به خانوارها کمک کند به آنهایی که بیکار شدهاند. بخشی از وظایف دولت مبارزه با بحرانهایی است که بهصورت اتفاقی صورت میگیرد یعنی سیل و زلزله که طبیعی هستند و یا بیماریهای مسری و یا بیماریهای واگیردار که مثل این کرونا ما با آن مواجه هستیم کشورهای دیگر موفق شدهاند تأمین کنند مردم را و امنیت برقرار کردهاند و در کشور ما متأسفانه چنین نیست منابع را بهطور مساوی توزیع نمیکنند .