کد خبر: ۱۳۹۵۳
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۵
به گزارش روزنامه تجارت، همه ما از خودكار بيك و مدادهاي سوسمارنشان خاطره داريم. يك جورهايي همه‌كاره زندگي‌مان بودند. كارشان فقط مشق نوشتن و يادداشت برداشتن نبود. از لوله خودكارش كه وقت نبودن معلم در كلاس، وسيله بازيگوشي  وتفريح‌مان مي‌شد تا مدادهاي خوش‌رنگش كه با چند قطره كوچك آب، شفاف‌تر مي‌نوشت و انگار دنيايي را به بچه‌ها هديه مي‌داد.
همه بيك و سوسمارنشان را مي‌شناسيم اما نام علي‌اكبر رفوگران چندان برايمان آشنا نيست. مرد شماره يك كارخانه بيك ايران و موسس كارخانه‌اي كه تمام آن خاطره‌هاي خوش را دانسته يا نادانسته براي خيلي از بچه‌هاي دهه   شصت خورشيدي به يادگار گذاشت.
سرگذشت موسس کارخانه بیک در ایران كه اولين واردكننده يك نوشت‌افزار پلاستيكي به كشور در دهه 1340 خورشيدي بود را گروهي يك تراژدي تمام‌عيار مي‌دانند. داستان كسي كه روزگاری قصد داشت بزرگ‌ترین «کارخانه تولید نوشت‌افزار» خاورمیانه را تاسيس كند و به اتفاقي، به 80 ضربه شلاق محكوم شد، كارش تا پاي خودكشي هم پيش رفت. بعد هم خانه‌نشين شد و رمان نوشت.
رفوگران كه از سال 1320 خورشيدي به دنياي بازاري‌ها راه پيدا كرده بود، در دهه 1340 خورشيدي ايرانيان را با پديده‌اي به نام خودكار آشنا كرد كه جايگزين بي‌دردسر خودنويس بود؛ جوهر نمي‌خواست و تا مدت‌ها روان مي‌نوشت. خودش مي‌گويد كه، شاید می شد نام بهتری به جای خودکار برگزید اما این اولین واژه‌ای بود که بعد از آشنایی با این پدیده به زبان جاری کرد.
خانواده رفوگران از دو نسل قبل‌تر وارد بازار شده‌بودند. پدربزرگ كه از اصفهان به تهران مي‌رسد، بلافاصله با شراكت سه نفر ديگر، در سراي امين‌الملك حجره‌اي مي‌گيرد و به كار مشغول مي‌شود.
ميرزاعلي، يكي از سه فرزند پدر راه او را ادامه مي‌ده و در بازار و صنف نوشت‌افزار به كار مي‌پردازد. علي‌اكبر كه در سال 1309به دنيا آمده، درباره خلق و خوي پدر مي‌نويسد: «یک روز درحالی که پدر در حجره نبود، یکی از مدیران دولتی برای خرید 20 هزار تومان نوشت‌افزار به ما رجوع کرد. او پس از خرید گفت که اگر می‌شود دو فاکتور برای او صادر شود که در یکی رقم معامله 20 هزار تومان باشد و در دیگری رقم 30 هزار تومان ذکر شود. من هم این کار را کردم. فاکتورها را روی میزگذاشته‌ بودم که پدر سر رسید. ایشان تا فاکتورها را دیدند، سوال کردند که جریان چیست برای او توضیح دادم که این‌گونه شده ‌است. پدر درحالی که مشتری هنوز در حجره بود سیلی محکمی به گوش من زد و گفت: دیگر از این کارها نکن. من نان حرام به خانه نمی‌برم.» كسب و كار بدي نداشتند ولي جنگ جهاني دوم فقيرشان كرده بود. براي همين، فرزندان مجبور شدند درس را رها کنند و به کار بپردازند. مدت زيادي نمي‌گذرد كه اوضاع اقتصادي سر و ساماني مي‌گيرد اما اجل به پدر 85 ساله امان نمي‌دهد و سكان كار و تجارت، به دست علي‌اكبر رفوگران مي‌افتد.

بيك فرانسوي در راه ايران
سال‌هاي بسياري گذشت و راه‌هاي مختلفي طي شد تا نوبت به ورود خودكار به ايران برسد. قصه ورود خودكارهاي فرانسوي به روزي برمي‌گردد كه يك دلال، نمونه‌اي از يك نوشت‌افزارعجيب را به آقاي تاجر نشان داد. میرزاعلی رفوگران با تعجب پرسيده بود، چطور کار می‌کند؟ جوهر را چطور توی آن می‌ریزند؟ علی‌اکبر که این نوشت‌افزار را می‌شناخت، گفت که نیازی به ریختن جوهر ندارد و این وسیله به طور خودکار عمل می کند. از آن به بعد نام خودکار روی آن باقی ماند. نماینده خودکار بیک فردی به نام کلیمیان بود و رفوگران از او خودکارهای بیک فرانسوی را می‌خرید و پخش می‌کرد. سه سال بود که خودکار به ایران آمده بود و طرفدار زیادی نداشت و در کل این سال‌ها 500 هزار تا از آن هم فروش نرفته بود. همان روزها رئیس بخش صادرات بیک فرانسه به ایران آمده بود. پسر کلیمیان از علی‌اکبر خواست به‌واسطه آشنایی‌اش با زبان خارجی وی را در بازار بچرخاند. وی که اسمش لوک بود، حین گردش در بازار گفت: چطور می‌توان کاری کرد که فروش خودکار بیک در ایران بالا برود؟ علی‌اکبر هم جواب داد نوشته‌ای از آقای کلیمیان بگیرد که حداقل تا 10 سال این کالا را به کسی جز رفوگران نفروشد و در عوض او قول می‌دهد که فروش آن را در یک سال به دو میلیون برساند. لوک پرسید: «کلیمیان به شما چند می‌فروشد؟ که پاسخ شنید، هشت ریال. سپس گفت: عجب دلال گران فروشی.» لوک پس از تحقیق درباره وضع اعتباری رفوگران و اطمینان از اعتبار و درستکاری آنها، در ازای دریافت 100 هزار تومان که آن زمان پول قابل توجهی بود، نمایندگی خودکار بیک در ایران را به آنها منتقل کرد. پدر با این کار موافق نبود اما در نهایت با اصرار علی اکبر رضایت داد تا نمایندگی رسمی بیک در ایران به نام رفوگران ثبت شود.

تولد بیک ایرانی
پس از ناکامی در تولید خودنویس در ایران، علی اکبر رفورگران به تاسیس کارخانه تولید خودکار بیک در سال 1342 اقدام کرد. با افزایش چشمگیر فروش خودکار بیک در ایران علی‌اکبر، پدر را مجاب می‌سازد تا در ساخت کارخانه نمایندگی بیک در ایران او را همراهی کند. علی‌اکبر به سرعت راهی فرانسه می‌شود تا دیداری با رئیس کارخانه بیک ترتیب دهد. او در اين ديدار، از رييس كارخانه يك دستگاه تزريق پلاستيك و قالب خودكار را گرفته و به ايران مي‌آورد و در ايران، شرکت صنعتی « قلم خودکار» را تشکیل مي‌دهد. اين شرکت با سرمایه ثبتی 10 میلیون ریال در آبان 1343 خورشيدي پروانه بهره برداری گرفت. تعداد پرسنل فنی و کارگر عادی در آغاز کار 96 نفر بود و سه ماه طول کشید تا اولین محصول به بازار آمد. با شروع تولید علی اکبر رفوگران بخشی از تولیدات خود را به فرانسه فرستاد تا کیفیت محصولات در شرکت بیک مورد بررسی و تایید قرار گیرد. شرکت بیک بعد از بررسی کیفیت محصولات ایرانی آن‌ها مورد تایید قرار داد. فروش شرکت بیک با شروع تولید در کارخانه  ايراني از 500 هزار به بیش از 100 میلیون افزایش یافت.

احياي مداد سوسمار
مدتی از فعالیت‌هایی کارخانه بیک در ایران گذشته‌ بود که رفوگران به اندیشه بازآفرینی مداد سوسمار می‌افتد. مدادي كه اولین‌بار فرمانفرماییان به ایران وارد کرده‌ بود ولی کارخانه به دلایل مالی تا آستانه ورشکستگی رفته‌ بود. رفوگران تصمیم داشت تا کارخانه ورشکسته را بازهم به روزهای خوش بازگرداند. او به سرعت مدیرعاملی جدید برای کارخانه منصوب کرد. از آن‌جايي كه در آن زمان، مداد سوسمارنشان از کارخانه «فابرکاستل» در نورنبرگ آلمان وارد مي‌شد و مارک آن بسیار مشهور بود، وي به دنبال راهي براي توليد اين محصول در ايران مي گشت. به همين دليل، سري به آلمان زد و با راضی کردن روسای فابرکاستل آلمان، امتیاز ساخت آن را گرفت. نمایندگی انحصاری‌اش در ایران، عمویش حاج‌محمد باقر تحریریان بود. پس از سفر به آلمان توانست اعتماد شرکت را برای تولید تحت لیسانس آن به‌دست آورد. قرار شد مغز مداد را از آنها بخرد و هر قراص مداد را یک مارک رویالتی بپردازد. همچنین یک هفته در کارخانه آلمانی برای مطالعه نحوه تولید مداد مستقر شد. کارخانه پس از مدتی کوتاه به سودآوری رسید و علی‌اکبر بازهم موفقیتی دیگر کسب کرد. او در این دوران دو محصول مهم بازار ایران را در اختیار داشت.

چرا موفق شد؟
فعالیت‌های اقتصادی این فعال بخش خصوصی با تولید خودکار بیک به اوج رسید. خودش روایت کرده كه، قبل از توليد اين خودكار، همراه با پدر و برادرش در حجره‌ای 12 متری کار می‌کردند. برای اجرای این طرح او از حمایت های مالی پدر بهره برده است و حتی به قرض از عمو و برادرانش به همراه دریافت وام بانکی روی آورده است تا بتواند کار تولید را آغاز کند. براساس گفته های علی اکبر رفوگران در کتاب خاطراتش، تنها پیگیری‌های او برای تولید، کمک مالی پدر و شانس دیدار با رئیس کارخانه بیک در فرانسه علت موفقیت‌هایش بوده است.او بعدتر به خاطر مشكلاتي كارخانه را از دست داد و اين‌روزها در خانه‌ای در لواسان زندگي مي‌كند. او ترجيح مي‌دهد تا اين روزهاي كهنسالي را به استراحت بگذراند و اداره كارخانه استدلر بر دوش فرزندان و برادرزاده‌هايش باشد. رمان «خداداد» دل‌نوشته‌هاي او و زندگي‌نامه علي‌ابر هم در كتابفروشي‌ها در دسترس است. اين روزها خبري از مرد خودكار ايراني نيست. شايد، گوشه‌اي نشسته و با مداد سوسمار‌نشان تازه‌تراش‌خورده‌اش، شعري مي‌نويسد. شايد هم كتاب تازه‌اي را طرح مي‌زند، با هم خودكار ايراني‌شده بيك.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار