کد خبر: ۱۶۲۶۳۸
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۷
نهاوند از قدیم آیین مخصوص خود را برای طلب باران داشت که از آن با عنوان «شِل و مِل بارونکی» یاد می‌شود، این مراسم یکی از آیین‌های فراگیر و رایج باران‌خواهی است که گرچه امروز به فراموشی سپرده شده اما یاد آن در خاطره‌ها همچنان وجود دارد.

خبرگزاری فارس ـ نهاوند، «آب» از دیرباز در باور ایرانی از تقدس خاصی برخوردار بوده و به همین واسطه در جغرافیای بومی کشور آیین‌ها و باورهای مختلفی در مورد آن وجود دارد مانند «عروسی آب» و «دعاهای باران» و «نماز استسقاء»، «نیایش برای طلب باران» و «شستن تابوت در آب»، «نهادن علم عزاداری برای طلب باران»، «چمچه گلین» و ‌«عروسی قنات».

شهرستان نهاوند نیز آیین مخصوص خود را برای طلب آب دارد که از آن با عنوان «شِل و مِل بارونکی» یاد می‌شود، این مراسم یکی از آیین‌های فراگیر و رایج باران‌خواهی است که گرچه امروز به فراموشی سپرده شده اما یاد آن در خاطره‌ها همچنان وجود دارد.

این مراسم از یک محله و با حضور کودکان و نوجوانان شروع می‌شد به این صورت که یکی از آنها عروسکی را در دست گرفته و سایر بچه‌ها لباس عروسکی را که از قبل آماده کرده‌اند به آن می‌پوشانند، بعد در حالی که به شکلی موزون ترانه «شل و مل بارونکی» و تمنای باران را زمزمه می‌کردند برای دریافت هدیه در کوچه های محله راه افتاده و به درب خانه‌ها می‌رفتند.

بزرگتر آن خانه سطل یا ظرفی آب بر سر عروسک می‌ریخت و مقداری مواد خوراکی یا پول به بچه‌ها می‌داد. آخر کار هم بچه‌ها با موادی که جمع کرده بودند آش می‌پختند و آن را بین خود و نیازمندان تقسیم می‌کردند.

 ریش‌سفیدان نهاوند جملگی معتقدند که آیین باران‌خواهی یا همان «شل و مل بارونکی»، اغلب به شکل نمایشی و با درهم آمیختن شعر، دعا، داستان و اسطوره برگزار و در فضایی شاد و در میان هلهله کودکان پایان می‌یافت.

یک پژوهشگر مسائل اجتماعی در این رابطه با بیان اینکه برخی از آیین‌های طلب باران ریشه در ایران باستان دارد  می‌گوید: طبق بررسی‌های صورت گرفته اغلب این آیین‌ها با راز و نیاز و تضرع به درگاه خدواند همراه بوده است.

محمدتقی شهبازی با بیان اینکه بیشتر این آیین‌ها را در قدیم زنان و بچه ها اجرا می کردند ادامه می‌دهد: در نهاوند نیز به این دلیل که بخش عمده‌ای از زمین‌های کشاورزی دیم بوده و معیشت مردم به این کشت وابسته است، در صورت بارش کم و یا خشکسالی، مراسم تمنای باران در مناطق مختلف و به شیوه‌های گوناگون برگزار می‌شد.

وی با بیان اینکه پس از انجام مراسم بارندگی شروع می‌شده و این موضوع نشان می‌دهد پای یک مساله اجتماعی در بارش باران و یا نباریدن باران وجود داشته است  می‌گوید: برای بارش باران باید چند عنصر دخالت داشته باشد، یکی رهبر یا هماهنگ‌کننده است و دیگری جمعیتی دل‌شکسته که با صداقت از نیروی ماورایی و خداوند استغاثه کنند که شاید انتخاب بچه‌ها برای دعا کردن به خاطر صداقت و پاکی آنها باشد.

این پژوهشگر مسائل اجتماعی با بیان اینکه این سنت‌ها ریشه در باورهای مذهبی مردم دارد که تقریبا به فراموشی سپرده شده است می‌گوید: ما الان هم به مراسم تمنای باران که یک سبک اسلامی است و در زمان امام رضا(ع) نیز این مراسم برگزار شد و مامون را رسوا کرد نیاز داریم که البته لازمه آن صداقت و درستی و نیک‌گفتاری، نیک‌رفتاری و نیک‌پنداری از سوی مردم است.

وی با بیان اینکه مردم باید بعضی از رفتارهای منفی را کنار گذاشته و یا به رفتار مثبت تبدیل کنند و بر خدا توکل کرده و از کائنات طلب باران نمایند می‌گوید: سنت طلب باران در نهاوند با نام «شل و مل بارونکی» برای بچه ها بسیار نشاط آور بود و آنها با انجام آن به وجد می آمدند.

شهبازی با اشاره به اینکه این سنت تقریبا در اغلب محلات قدیمی شهر نهاوند انجام می‌شد که البته با حضور کودکان و نوجوانان و هدایت افراد خیر و نیک اندیش صورت می‌گرفت ادامه می‌دهد: هرچند سالیان زیادی است که گرد فراموشی بر این آیین نشسته است، اما به گفته قدیمی‌ها و ریش سفیدان نهاوند، آیین تمنای باران بخشی از آیین سنتی و مذهبی مردم این خطه بوده و گرچه به لحاظ شکل اجرا با دیگر آیین های مشابه اختلافاتی داشته، اما ریشه مشترک آنها درخواست برکت الهی و فراوانی برای این نعمت بزرگ خداوند است.

وی اضافه می‌کند: نکته قابل توجه در اجرای این آیین، رنگ و بوی مذهبی همراه با نشاط آن بوده است که در عین روحانیت فضا، موجبات شادی و سرور معنوی مردم را فراهم می‌کرده است.

زنده‌یاد فریدون سیفی نویسنده نهاوندی در خاطرات خود که در فصلنامه فرهنگان موسسه علیمرادیان این شهرستان به چاپ رسیده، این آیین را بدینگونه شرح می‌دهد: «مراسم تمنای (دعای) باران در سال‌های کم‌آبی توسط کشاورزان برای مزارع گندم و سایر حبوبات دیم اجرا می شد که در شهرستان نهاوند این مراسم به 'شِل و مل بارونکی' مشهور بود، در سال ۱۳۲۴ که من ۱۰ سال بیشتر نداشتم و آن سال کم بارانی و خشکسالی بود، در اواخر اردیبهشت مراسم تمنای باران یا همان شل و مل بارونکی شرکت کردم. هنوز پس از سال ها خاطره آن فضای روحانی و عرفانی را در ذهن دارم».

او در این مطلب می‌افزاید: «نحوه اجرای آن بدینگونه بود که بوسیله چند نفر از افراد خیر و مردمی خبر می دادند و جار می‌زدند که فلان روز و فلان ساعت قرار است مراسم تمنای باران برگزار شود. کودکان هفت سال به بالا با شنیدن این خبر خود را آماده می کردند و در روز اعلام شده با شوق فراوان و با در دست داشتن عروسک‌هایی که توسط مادربزرگ‌ها از پارچه ساخته شده بود و آن ها را بالای قطعه چوبی ۸۰ سانتیمتری نصب کرده بودند، در مکانی که جارچیان «شل و مل بارونکی» تعیین کرده بودند جمع می‌شدند.

مادربزرگ‌ها به دلیل آشنایی و شناختی که نسبت به این مراسم داشتند پیشاپیش این عروسک‌ها را ساخته بودند. به هرحال یک نفر از بچه‌ها که بزرگ‌تر از سایرین بود سرپرستی گروه را عهده‌دار می شد و این اشعار را می‌خواند:
                                                                                         شل و مل بارونکی                    اخدا موخام ارزونکی
                                                                                                   ای خدا بارو بواره                       تاگنما ریشه دراره
                                                                                                   گنما تشنه شونه                        بچه‌ها گشنه شونه

سایر بچه‌ها این اشعار را تکرار می‌کردند و در کوچه‌ها به گردش می پرداختند و به در منازل می‌رفتند و صاحب هر منزلی ظرفی آب به روی عروسک‌ها می‌پاشید و می‌گفت «خدا مرادتان را بدهد». در طول اجرای این آیین، با پیوستن دیگر بچه‌ها، بر تعداد آنها افزوده می‌شد.

در ادامه این کتاب آمده است: کودکان برگزارکننده این آیین پس از گذشتن از کوچه‌ها و محله‌ها، در مقابل یکی از اماکن متبرکه (امامزاده یا مسجد) می‌ایستادند و سرپرست گروه به خواندن دعا می‌پرداخت و می‌گفت: خدایا! تو را قسم می‌دهیم به ناله حیواناتی که از تشنگی مانند مادران فرزند مرده ناله می‌کنند، باران رحمت را به ما عطا فرما. خدایا! تو را قسم می‌دهیم به ناله کودکان لب تشنه صحرای کربلا، به ما کودکان ترحم فرما و آب چشمه‌ها و رودها را فراوانی ده.

نویسنده این خاطرات اضافه می‌کند: بچه‌ها نیز با شنیدن این دعاها، با گفتن آمین، نزول باران را از خداوند متعال خواستار می شدند و گاهی اوقات، هم زمان با اجرای مراسم، باران می بارید که موجبات خوشحالی بچه ها و مردم می شد و در اینچنین مواقعی بچه هابه شکرگزاری می پرداختند و می‌خواندند:

                                                                                    شکر خدا باروآما              مرحمت اله آما
                                                                                                بارو آما باروآما                بووه سلف خردراما
                                                                                               بارو آما باروآما                  غم و غصه سرآما
                                                                                              وقتی بارو مواره                 دشت و صحرا سبزماشه
                                                                                             گلا همه مشکفن،                باغا پر میوه ماشه
                                                                                           زمی پراخوشه ما                   انبارا سرریز ماشه

سیامک شهبازی که یکی از فعالان فرهنگی شهرستان است و زمانی در دوران کودکی در این مراسم شرکت کرده بود و از شور و اشتیاق خود در این رابطه چنین می‌گوید: تقریبا یک ماهی که از بهار می گذشت و مشخص بود که بارش باران نسبت به سال‌های گذشته کم بوده و به اصطلاح خشکسالی وجود داشت با هماهنگی یکی از بزرگان محل بچه‌هایی که در کوچه های اطراف وجود داشتند همگی دور هم جمع می شدند و حرف از شل و مل بارونکی به میان می‌آمد.

وی می‌گوید: برای اجرای این مراسم در ابتدا نوعی تقسیم کار بوجود می‌آمد بدینگونه که تعدادی از بچه‌ها تهیه چند عروسک را بر عهده می‌گرفتند برخی هم می‌گفتند ما لباس آن را تهیه می‌کنیم و حتی بعضی از بچه ها نیز سبزه تهیه می‌کردند، در روز موعد همه در یک جا جمع می‌شدیم، با در دست داشتن یک عروسک و یا آدمک شروع به خواندن اشعار مخصوص این مراسم می‌کردیم.

درب تمام خانه‌های کوچه و محله رفته و می‌ایستادیم و اشعار را می خواندیم تا صاحبخانه بیرون می‌آمد و با ریختن آب بر سر عروسک می‌گفت «انشاءالله خدا مرادتان را بدهد» پس از این به درب منزل دیگری می‌رفتیم و همینطوری این کار ادامه داشت تا اینکه غروب می‌شد و مراسم پایان می‌یافت.

وی در رابطه با فلسفه نامگذاری این مراسم نیز می‌گوید: شاید "شل و مل" بر وزن "گل و شل" باشد که  نوعی از حالت گل است که در اثر بارش باران به وضعیت خیلی شلی رسیده و رفت و آمد در آن سخت می شود و کنایه از این مراسم این است که آنقدر باران بیاید که یک وضعیت گل و شل بوجود آید و مردم نتوانند راه بروند.

واقعا آنچه که جای تعجب داشت با پایان یافتن این مراسم باران می‌بارید و ما هم از اینکه عاملی برای بارش باران شده بودیم بسیار خوشحال بودیم و به خودمان می‌بالیدیم.

انتهای پیام/ 3140/

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار