کد خبر: ۱۸۶۹۶
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۲
سپهر سياست‌ايران، طي‌اين سي و شش سالي كه ازتولد و رشد انقلاب اسلامي‌ايران مي‌گذرد شاهد فعالين سياسي مختلفي بوده است.
فعاليني كه هريك با آرزو‌ها، آمال‌ها، اهداف و رويكرد‌هاي گوناگون گام در‌اين وادي نهاده‌اند. آنها یا توانسته‌اند در ميان كنشگران سياسي داخل نظام حيات خود را متداوم و مستدام كنند يا آن‌كه با تناقض در گفتارو رفتارعرصه را بر كنش‌هاي سياسي خود و همپيمانان خود تنگ كرده‌اند و درنهایت به تاریخ سپرده شده اند.
چندي پيش و پس از روي كارآمدن دولت يازدهم به ناگاه سخن از تولد حزبي نوين به ميان آمد؛ حزب«نداي‌ايرانيان».‌اين حزب كه با طيفي از جوانان اصلاح‌طلب پا به عرصه وجود گذاشت درابتدا حساسيت‌هاي مختلفي را هم به وجود آورد. ابتدا و پس از انتشارخبر تولد‌اين حزب، اصلاح‌طلبان با اما و اگر و ترديد به آن نگاه كردند. شاکله بدنه آن كه متشكل از جوانان اصلاح‌طلب جدا شده از ساير احزاب بود و بخش اعظمي‌از آنها نيز در دامان حزب مشاركت يا احزاب همسو با آن رشد و نمو يافته بودند؛‌اين تحليل را قوت بخشيد كه برخي نهاد‌هاي رسمي‌كشوربراي‌ايجاد اختلاف ميان اصلاح‌طلبان به حمايت و تشجيع جوانان جوياي نام همت گمارده‌اند و بنا دارند تا در يك چرخه به اصطلاح دموكراتيك انشقاق و اختلاف‌ايجاد‌ كنند.‌اين تحليل با انتشار سرمقاله حمايتي روزنامه كيهان از تاسيس‌اين حزب قوت دوچنداني يافت اما پس از آن‌كه رييس دولت اصلاحات به حمايت ضمني از آن پرداخت قدري تحليل‌هاي بدبينانه كاهش يافت.‌اين‌كه خواهرزاده رييس دولت اصلاحات يكي از بانيان حزب نداي‌ايرانيان بود خود موجب کاهش فشارها و بدبینی‌ها به حزب ندای ایرانیان شد. بنابراين مخالفت‌ها قدري فروكش كرد. درپي‌اين رفتاراز سوي اصلاح‌طلبان به ناگاه نام دكتر صادق خرازي مشاور رييس دولت اصلاحات هم به ميان آمد. صادق خرازي كه وابستگي‌هاي نسبي و سببي فراواني با بزرگان نظام دارد خود به عنوان يك نشان يا برند سياسي موجب رشد و استمرار يك موج خبري درخصوص‌اين حزب شد. حضور فرزند علي يونسي وزيراطلاعات دولت اصلاحات هم درميان هيات موسس كفه و وزنه سياسي را به سوي حزب نداي‌ايرانيان سنگين‌تركرد. به هرحال جمع سياسيون و كنش‌گران سياسي هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا منتظرماندند تا حزب مذکور رسما در وزارت كشور ثبت شده و فعاليتش را آغاز كند. با تاييد كميسيون ماده 10 احزاب هويت حزب نداي‌ايرانيان تثبيت شد. پس ازآن بود كه سيل دعوت‌ها وعضويت‌ها به سوي حزب تازه تاسيس نداي‌ايرانيان رشد چشمگيري دست‌كم درمحافل رسانه‌اي يافت. ورود چهره‌هاي شاخص دانشگاهي و سياسي تحت عناوينی چون رييس شوراي مركزي، مشاور شوراي مركزي، سمپات و تحليل‌گر حامي‌حزب نداي‌ايرانيان در چرخه رسانه‌اي گاه و بيگاه اخبار و رويداد‌هاي مرتبط با آنان را در صدرموج‌هاي خبري قرارمي‌داد.اما پس مدت کوتاهی، زيگزاگ رفتن‌هاي صادق خرازي كه رياست شوراي مركزي را به عهده داشت؛ دوباره سوءظن‌ها را به حزب نداي‌ايرانيان قوت بخشيد. حضورمداوم و مستمر او دررسانه ملي، سخنراني‌ها و نوشتار‌هاي او به هر بهانه‌اي درمحافل سياسي و فرهنگي از يك سو و تعاملات عجيب وغريبش با نهاد‌هاي خارج ازچرخه سياست، نوك تيز پيكان انتقادات سياسي را به سويش بازگرداند. شايد تحت فشار قرار گرفتن او از هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگراي سياسي كشور كم‌كم اختياراراده سياسي را از او گرفت.اين بي‌اختياري تا بدان جا پيش رفت كه درهفته گذشته صادق خرازي به ناگاه عنان از كف داد و از وطن فروشي برخي اصلاح‌‌طلبان سخن به ميان آورد. اتهامي‌كه اصولگرايان به شدت از آن استقبال كردند. درست در لحظه‌اي‌اين اتهامات بيان مي‌شد كه در خارج از‌ايران هم نامه‌اي تقريبا با همين مضمون منتشر شد. فشار اتهامي‌خرازي و آن نامه به حدي بود كه بسياري از رسانه‌هاي اصولگرا و فضاي مجازي حامي‌آنان به نشر و بازنشر آن پرداختند. اكنون پرسش‌اينجاست كه صادق خرازي به دنبال چه چيزي است؟‌اين اتهامات كه رنگ و بوي تهديد اصلاح‌طلبان را هم به خود گرفته است براي چه و به چه دليل در‌اين برهه از زمان مطرح مي‌شود؟‌اين تناقض در گفتار و رفتار صادق خرازي براي چيست؟ اوچه كلاهي را از‌اين نمد مي‌خواهد براي خود يا حزبش ببافد؟ اصلا نسبت حزب نداي‌ايرانيان با‌اين اتهامات چيست؟ اگرحزب متبوعش  با او همراه است چرا بيانيه‌اي درحمايت از ادعاي صادق خرازي منتشر نمي‌كند؟ پاسخ همه‌اين موارد در فكر و قلب دكترصادق خرازي قرار دارد. آنچه ما مي‌توانيم ببينيم و مدعي شويم آن است كه صادق خرازي خود را به آب و آتش مي‌زند تا يك كرسي و يك سهم در يكي ازجناح‌هاي سياسي براي خود اندوخته كند. به نظر مي‌رسد او اكنون، هم از كاروان عقب مانده وهم پشت درب كاروانسرا گرفتارشده است. صادق خرازي بايد درانديشه زمستاني باشد كه پيش رو دارد. او چگونه مي‌تواند با‌اين ادبيات مغرورانه و اتهام زنانه 3000 جنتلمن سياسي تربيت كند؟ اگر صادق خرازي اطلاعي از وطن‌فروشي اصلاح‌طلبان دارد و درتمام‌اين سال‌ها سياهه وطن‌فروشان درجيب كت چند ميليون‌توماني او محبوس بوده؛خود نمي‌تواند متهم به وطن‌فروشي شود؟‌ايا به ذهن متبادر نمي‌شود كه فرض بر محال اگرچنين ليستي وجود دارد او آن ليست را براي روزمبادا و به نوعي باج‌گيري سياسي حفظ كرده است؟ اما بدون هیچ شک و شبهه ای می توان مدعی شد لیست مورد ادعاي وي مانند ليست مورد ادعاي رييس دولت نهم و دهم نه‌تنها وجود خارجی ندارد بلكه ليستي ساختگي است كه فقط براي بگم بگم‌هاي سياسي‌ تراشيده واندوخته‌ شده است. تناقض در رفتار و گفتار سياسي صادق خرازي برگ ديگري بر صفحات تجربه تاريخي كنش سياسي  در‌ايران افزوده است. او با این اتهامات و اعوجاج خود را در تاريخ سياست‌ايران ماندگاركرد اما به چه بهايي؟!
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار