گروه اقتصاد کلان: بحث کاهش ارزش دستمزد کارگران و نیروی کار اتفاق جدیدی نیست و از ابتدای سال تاکنون بخشی از ارزش دستمزد سال جدید کارگران به دلیل تورم کالایی از بین رفته است. این در حالیست که طبق گفته کارشناسان کار میزان افزایش حقوق کارگران در سال گذشته بسیار ناچیز بوده و البته بخش کارگری شورای عالی کار به شرطی با این دستمزد موافقت کرده که بحث تعدیل نرخها در صورت افزایش تورم وجود داشته باشد. این در شرایطی است که بخش کارگری تاکنون چندین بار درخواست تشکیل جلسه شورای عالی و ترمیم دستمزد را مطرح کرده اما دولت هیچ اهمیتی به این خواسته کارگران نمیدهد. همچنین اخیرا یکی از فعالان کارگری عنوان کرده « متاسفانه خیلی از گروههای کالایی به تدریج از گروه ۲۱ به گروه ۲۲ منتقل شدهاند و البته خیلی از کالاها به بهانههای مختلف گران شدهاند؛ دام زنده به بهانهی قاچاق گران شده؛ شکر به یک بهانهی دیگر و برنج هم همینطور. افزایش هزینههای زندگی برای کارگران، قابل کتمان نیست».
وی همچنین در ادامه گفته که «وزیر کار بیاعتنا به درخواست ترمیم مزد کارگران میگوید آن دستمزدی که ما مصوب کردهایم کف مزد است، کارگر برود خودش با کارفرما چانهزنی کند! پس آقای وزیر، نقش شورایعالی کار چیست؛ آیا نقش چانهزنی بین کارگر و کارفرما ندارد؟ اگر اینطور است، چرا نشست برگزار میکنید؟ گوشت قرمز کیلویی ۵۵۰ هزار تومان است یعنی یک کیلو گوشت قرمز معادل دو روز دستمزد یک کارگر حداقلبگیر».
این فعال کارگری البته ادامه میدهد «با قیمتهای فعلی، کارگران نمیتوانند پروتئین و ویتامین مصرف کنند، فقط مصرفکنندهی نشاسته و روغن هستند که البته نان هم گران شده است و نشاسته هم دیگر ارزان نیست».
عدم تمایل به کار با دستمزد کنونی به معنای نبود شغل است
مرتضی افقه تحلیلگر اقتصادی درباره معضلات نیروی کار و نبود شغل مناسب و عدم تمایل به کار با درآمدهای پایین بیان کرد: وقتی نیروی کار با این حقوقی که پرداخت میشود، تمایلی به کار ندارد به این معناست که عملا شغلی وجود ندارد. اینکه کارفرما هم نمیتواند بیشتر از این پرداخت کند و بنابراین، هم نیرو هست و هم بیکاری که یک تناقض است، ناشی از رکودی است که در تولید ایجاد شده است. تولید و تولیدکننده ما با انواع و اقسام هزینهها مواجه است که باعث شده نتواند رقمی بالاتر برای حقوق پرداخت کند؛ از آن طرف هزینههای مصرفکننده هم آنقدر بالاست که افراد متقاضی کار با حقوقهای اینچنینی نمیتوانند زندگی کنند. وی خاطرنشان کرد: یک نکته دیگر اینه ما در سالهای گذشته و بهخصوص دو دهه گذشته و هرچه که امروز نزدیکتر شدهایم، با سرعت بیشتری مهاجرت نیروهای متخصص را داریم؛ به همین دلیل بسیاری از نیروهای صنعت به نیروی کار نیاز دارند اما نیروهای مطلوب و مورد نظرشان را نمیتوانند پیدا کنند، به رغم اینکه نیروی کار در جستوجوی کار هم زیاد داریم. این هم یکی دیگر از عارضههای بازار کار ماست. این کارشناس اقتصادی با اشاره به کسانی که وارد بازار نشدند، اظهار کرد: بخشی از جوانها هنوز از خانواده ارتزاق میکنند، بهخصوص جوانهایی که تازه فارغالتحصیل شدند؛ برخی هم احتمالا ترجیح میدهند یک مدت صبر کنند که یا حقوقها تغییر پیدا کند یا به سمت کارهای آزادی میروند که فکر میکنند ممکن است درآمد بیشتری داشته باشد.
درنهایت کسانی که استعداد کار و شناخت دارند، به سمت دلالی میروند و برخی هم به درآمدهای خانواده و والدین متکی هستند. افقه با تاکید بر معضل کمبود نیروی متخصص بیان کرد: اگر مشکلات تحریم و مراورده با کشورهای دیگر حل شود و زمینه رونق اقتصادی فراهم شود، نیاز به نیروی کار متخصص شدیدتر میشود، به خصوص که هرچه به امروز نزدیکتر شدهایم، تکنولوژیهای پیشرفتهتر شده و حتی فارغالتحصیلهایی که به لحاظ تحصیلی هم توانمند هستند، به آموزش نیاز دارند، چه برسد به انبوه این نیروهای مدرکدار غیرمتخصص که در دانشگاههای کمکیفیت و بیکیفیت فقط مدرک گرفتند و آمادگی ندارند که در بخشهای صنعت و خدمات و حتی کشاورزی مدرن فعالیت کنند، مگر اینکه آموزش ببینند. بخش خصوصی هم خیلی آماده نیست که برای نیروی کار هزینه دهد؛ مثلا بانکهای دولتی یا بانکهای خصوصی بزرگ به اندازه کافی توان مالی دارند که نیروهای فارغالتحصیل دانشگاهی را چند ماه آموزش دهند و بعد به کار بگیرند؛ اما کارگاهها و بنگاههای کوچک و متوسط این آمادگی را ندارند.
بنابراین اگر زمینه رونق اقتصادی فراهم شود، قطعا یکی از مشکلات کمبود نیروهای متخصص و ماهر است. وی با بیان اینکه دولت متاسفانه خودش یکی از عواملی است که تولید را دچار مشکل کرده، افزود: اما به لحاظ تئوریک وظیفه دارد که از طریق مراکز فنی و حرفهای که در کل دنیا رایج است، آموزشهایش را بهروز کند؛ چون بخشی از مشکلات این آموزشها این است که بهروز نیست، در وهله بعد هم این زمینه را فراهم کند که مراکز فنی و حرفهای بیشتر باشد تا آموزشها بهطور نسبی رایگان یا با هزینه کمتر برای آموزش نیروهای متخصص باشد. این کارشناس اقتصادی با اشاره به زمینهها و بسترهای مهاجرت موجود در کشور بیان کرد: بخش قابل توجهی از مشکلات مهاجرتی نیروهای متخصص و جوان و مجرب ما هم غیراقتصادی است. خیلیها شاغل هستند، اما به دلیل فشارهای سیاسی و فرهنگی، کشور را ترک میکنند. مردم عملا و ذاتا دوست دارند در وطن خودشان خدمت کنند؛ اینکه تعداد زیادی مهاجرت میکنند به این معناست که به لحاظ اقتصای، اجتماعی یا فرهنگی تحت فشار قرار هستند که تصمیم به مهاجرت گرفتند. این استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه چه تضمینی وجود دارد که فرد متخصص در کشور بماند، توضیح داد: اگر رونق اقتصادی وجود داشته باشد، فرد میتواند درآمد خوب داشته باشد؛ اما ایجاد گشایشهای فرهنگی و سیاسی هم باید در وجود داشته باشد، اگرنه تضمینی برای ماندن فرد نیست. حتی ممکن است از نظر اقتصادی هم فرد مشکلی نداشته باشد مثل وضعیت فعلی که بسیاری مهاجرت میکنند، از جمله استارتآپهایی که بعد از مشکل اینترنت، بهصورت شرکتی مهاجرت میکنند، بنابراین همچنان در معرض این مشکل هستیم.