کد خبر: ۲۹۹۲
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۵
رییس اتحادیه فروشندگان فرش تهران در گفت و گو با تجارت مطرح كرد:
اقتصاد هر کشوری در زمینه‌های گوناگون تعریف می شود که البته در برخی زمینه‌ها ریشه دارتر است.
به گزارش روزنامه تجارت، ایران نیز به واسطه برخی کالاها در جهان شناخته شده که از آن جمله می توان به صنایع دستی به ویژه فرش دستباف اشاره کرد. اما مدتی است که این صنعت در کشور دچار چالش شده و بازار آن با رکود رو به رو شده است. برای آنکه دلایل آنرا بررسی کنیم با سیدمجتبی عراقچی، رییس اتحادیه فروشندگان فرش تهران گفت و گو کردیم. وی اعتقاد دارد فرش گران تمام

می شود و حمایتی هم از سوی دولت صورت نمی گیرد و تبلیغات آن نیز از سوی صداوسیما با کم لطفی رو به رو شده است. آنچه در ادامه آمده، نتیجه این گفت وگو است.

وضعیت صنعت فرش چگونه است؟

بیش از 90 درصد فرش دستباف تولید ایران به خارج از کشور صادر می شود. در ایران مساله مهمی که وجود دارد، این است که مردم پس از گذشت مدت زمانی که فرش را در خانههایشان داشتند، به دلیل فرسودگی آنرا عوض می کنند و برای این فرشهای کارکرده کاری نمی توانیم انجام بدهیم مگر آنکه آنها را صادر کنیم. حتی فرشهایی که در حرم حضرت امام رضا(ع) پهن می شود، باوجود آنکه از بهترین بافندهها و مواد اولیه در آنها استفاده می شود، پس از گذشت 6 ماه ناچار هستند آنه را به دلیل فرسودگی تعویض کنند و فرش نو جایگزین کنند که آنها نیز باید صادر شوند. بنا بر این فرش دستباف ایران بیش از 90 درصد وابسته به صادرات است.

در مورد صادارت فرش چه شرایطی داریم؟

در حال حاضر صادرات فرش ایران با رکود وحشتناکی رو به رو است. آمارهای اعلام شده از سوی مراجع رسمی بیانگر آن است که صادرات فرش در سال گذشته 314 میلیون دلار بوده و این رقم فاجعه آمیز است.

صادرات فرش دستباف ایران چقدر باید باشد؟

بالاترین میزان صادرات فرش ما در سال 1975 به میزان یک میلیارد و 700 میلیون دلار بود. بنابر این قبول دارید که اکنون با این کاهش وحشتانک رو به رو شده است. علت اصلی این معضل نیز رکود صادرات است. یکی از علتهای رکود صادرات این است که فرش دستباف ایران برای صادارت گران است و بیشترین دلیل گرانی فرش دستباف این است که 80 درصد قیمت فرش دستباف، دستمزد نیروی کار است. در همین امسال شاهد بودیم که دولت بین 20 تا 25 درصد روی حقوق کارگران و کارمندان اضافه کرد که این افزایش حقوق روی قیمت فرش ایران که تنها 20 درصد آن قیمت مصالح و بقیه دستمزد نیروی کار است، اثرات منفی گذاشت. با توجه به رقبایی مانند هند، پاکستان، نپال، افغانستان و دیگر کشورها که دستمزد نیروی کار در آنجا پایین است، به هیچ عنوان نمی توانیم در بازار فرش دستباف رقابت داشته باشیم.

اما مشکلات فرش با اعمال محدودیتهایی از جمله بازگشت ارز و اعمال عوارض و موارد دیگر از گذشته شروع شده و اکنون ادامه دارد؟

کاری به گذشته نداریم، زیرا دردی از ما دوا نمی کند. اما در حال حاضر ما برای صادارت فرش هیچ مشکی نداریم. نه تعهدی داریم که ارز ناشی از فروش فرش را به کشور بازگردانیم. نه گمرک برای صادر کننده مشکل ایجاد می کند و نه هیچ مشکلی از سوی دولت و دستگاههای دولتی برای صادرات فرش وجود دارد. به راحتی ظرف یک روز کارهای صادراتی فرش انجام
می شود واز هنگامی که فرش وارد گمرک شود تا لحظه ای که امکان صادرات آن باشد، بیش از چند روز طول نمی کشد.

نظر شما در مورد ترانزیت و کرایه حمل و تاثیر آن بر گرانی فرش چیست؟

البته اکنون کرایه حمل یکی از مشکلات ماست. با این وظعیتی که اکنون در مرز ترکیه به وجود آمده و کامیونها در کشور ترکیه باید عوارض ترانزیتی بالایی بپردازند، باعث نگرانی است. اکنون هر کامیونی که بخواهد از ترکیه عبور کند، باید حدود یک هزار یورو کرایه ترانزیت بپردازد. از سوی دیگر به کامیونهای ایرانی اجازه نمی دهند که از کشورایران گازوییل وارد آن کشور کنند و باید حتما گازوییل ترکیه را خریداری کنند که با توجه به قیمت بالای گازوییل در ترکیه، کرایه حمل بالا می رود که تمام این موارد باعث گرانی فرش ایرانی می شود. با این وجود زیاد هم تاثیرگذار نیست.

اکنون چه تعداد بافنده فرش در ایران فعالیت می کنند؟

در حال حاضر حدود 2 میلیون نفر در ایران در بخش بافت فرش فعالیت می کنند که با کارهای جانبی مانند پشم ریسی، رفوگری، رنگرزی، فروشندگی و بازرگانی خارجی و صادرات، جمعیتی حدود 10 میلیون نفر در صنعت فرش ایران زندگی خود را میگذرانند. بنابر این بر دولت واجب است که به صنعت فرش رسیدگی کند تا این صنعت اشتغالزا رونق بگیرد. اکنون اگر فردی به دولت مراجعه کند و بگوید میخواهم یک کارخانه راه اندازی کنم که یک هزار نفر شغل ایجاد شود، دولت حاضر است هر گونه امکاناتی را در اختیار او قرار دهد. انواع یارانه را برای او در نظر می گیرند و انواع معافیتهای مالیاتی را برای او اختصاص می دهند. زمین برای ایجاد کارگاه در اختیار او قرار می دهند و حتی تسهیلات قابل توجهی می دهند. اما کارخانه بزرگ تولید فرش دستباف با 2 میلیون کارگر در ایران در حال تعطیل شدن است. اکنون فرش با بهترین کیفیت بافته می شود و بازار آن هم در خارج از کشور وجود دارد اما می بینیم که این صنعت در حال از بین رفتن است و قشر زحمتکش و هنرمند بافنده فرش در حال بیکار شدن هستند.

آیا اشکالاتی در مدیریت صنعت فرش وجود ندارد و گمان نمی کنید که باید تفکرات جدیدی بر صنعت فرش حاکم شود؟

اشکال مدیریت دراین است که گرههای صنعت فرش را باز نمی کنند. صنعت فرش به حمایت نیاز دارد و آقایان از این صنعت حمایت نمی کنند. حدود 2 سال قبل قرار بود جایزه صادارتی را به فرش بدهند که متاسفانه ندادند. آقایان باید بدانند که فرش ایرانی گران تمام می شود و تنها راهکار آن است که قیمت تمام شده را کاهش دهیم و چون امکان کاهش دستمزد نیروی کار وجود ندارد، باید از طریق حمایتهای مالی به کمک صادرات فرش بیایند. مسوولان باید دلایل رکود را بررسی کنند و این وظیفه وزارت صنعت، معدن و تجارت است که همه مشکلات را بررسی و راهکار منطقی برای صادرات بیندیشد.

تحریمها تاثیری بر صادرات فرش دستباف داشته است؟

تحریمها هیچ اثری بر صادرات فرش ایران ندارد. اول اینکه تحریمها مختص آمریکا می شود که ما تحریم آمریکا را دور زده و راهکار آن را پیدا کرده ایم. از سوی دیگر ما بهتر از بازار آمریکا، یعنی بازار چین را پیدا کرده ایم. اکنون فرش ایران بدون هیچ مشکلی و با حجم قابل توجهی به کشور چین صادر می شود. بعد از تحریم بازار روسیه را راه اندازی کردیم به نوعی که امروزه فرشهای گران قیمتی به روسیه صادر می شود. باید توجه داشته باشیم که فرش ایران هنر- صنعت است یعنی ترکیبی از هنر و صنعت است و هیچ اشکالی نمی توان بر این صنعت گرفت. فرش ایران به دلیل نگاه هنری بالایی که دارد، مورد استقبال قرار می گیرد و هیچ مشکلی هم ندارد. اما باید بخش صنعتی یا همان اشتغالزایی در تولید انبوه مورد توجه قرار گیرد که بازار کار این صنعت دچار بحران نشود.

آیا تنها اشکال شما در خصوص دستمزد نیروی کار است؟

البته مشکلات زیاد است اما مشکل دیگری که فرش فروشیهای داخلی با آن رو به ور هستند و دولت می تواند با اصلاح رفتار به رونق آن بپردازد، بحث مالیات است. اکنون در بخش فرش 3 گروه فعالیت می کنند. بافنده که همان تولید کنندگان هستند، فروشندگان و صادر کنندگان که 3 بخش فعال این صنعت هستند. تولید کنندگان از مالیات معاف هستند که باید هم باشند. زیر زحمت می کشند و باید مورد حمایت قرار گیرند. صادرکنندگان نیز به دلیل اهمیت افزایش صادرات، از دادن مالیات معاف هستند که این هم توجیه دارد. در این بین فروشندگان فرش که باید فرش را از تولید کنندگان بخرند و به دست صادرکننده برسانند، باید مالیات بدهند و همین امر باعث شده تا این صنعت دچار مشکل شود زیرا به حلقه واسط فشار می آید. به جرات می توانم بگویم که روزی نیست که یک فرش فروش به اتحادیه مراجعه نکند و درخواست تعطیلی و باطل کردن جواز فعالیتش را نداشته باشد.

میزان مالیات که در کشور ما ناچیز است. مگر مالیات فرش فروشیها چقدر است؟

با تازگی مالیات فرش فروشیها را 10 برابر کرده اند. این در حالی است که آقایان هیچ پاسخی به ما نمی دهند که چه اتفاقی در صنعت فرش افتاده که باید مالیات 10 برابر شود. یک مغازه داری که تا دیروز سالیانه 2 میلیون تومان مالیات می داد، امروز باید 20 میلیون تومان مالیات بدهد و همین امر مشکلات بسیاری ایجاد می کند. مغازهها هر روز در حال تعطیل شدن است و تولید کننده می ماند که چگونه باید فرش بافته شده را به دست صادر کننده برساند و این حلقه وصل در حال از بین رفتن است. در نتیجه هنگامی که تولید کننده نتواند به آسانی فرش را به دست صادر کننده برساند، دست از تولید می کشد. راهکار هم این است که دولت یک لایحه دوفورتی به مجلس ارایه دهد و فروشندگان فرش دستتباف را از مالیات معاف کند. در این صورت مطمئن باشید که در صنعت فرش رونقی شکل خواهد گرفت. از سوی دیگر درآمد ناشی از مالیات فرش فروشیها میزان بالایی نیست که دولت بخواهد روی آن حساب باز کند یا از نگرفتن مالیات اقتصاد دولت دچار مشکل شود. دولت باید برای حفظ این صنعت درآمدزایی که همه چیز آن در داخل تولید میشود، هزینه بدهد، نه اینکه به دنبال درآمد زایی از آن باشد و به واسطه درآمدی ناچیز، کل صنعت فرش را به چالش بکشد.

چرا تاکید دارید که مالیات فرش فروشیها صنعت فرش با بحران رو به رو می شود و چرا تا این اندازه از فروشنده حمایت می کنید؟

از شما تقاضا می کنم با عکاس و خبرنگار به بازار فرش عباس آباد بروید و ببینید چه وضعیتی شده است. اگر به گذشته نگاه کنید، می بینید بازار عباس آباد که روزگاری مرکز خرید و فروش فرشهای گران قیمت و نفیس ایران بود، تغییر حالت کرده و فرش فروشیهای بزرگ، شغل خود را تغییر داده و لباس زنانه می فروشند. ای کاش که این لباسها ایرانی بود. متاسفانه این لباسها همه از ترکیه، چین، پاکستان و مالزی وارد می شود و این باعث شده تا کارگران خارجی شاغل و کارگران لباس دوز ایران بیکار شوند. همین چند روز قبل یکی از فرش فروشیهای معتبر کشورمان به اتحادیه مراجعه و مغازه اش را تعطیل کرد و از ما اجازه می خواست تا به صنف خرازیها مراجعه کند و روسری فروشی راه اندازی کند. من از آن آقا سوال کردم روسری را از کجا می خرید، بدون ناراحتی و با افتخار اعلام کرد که از چین و ترکیه روسری می آوریم، چون قیمت مناسب و درآمدزایی بالایی دارد. متاسفانه می بینیم که هر روز فرش فروشی بسته می شود. اما نمی دانیم با تعطیلی مغازهها بازار عرضه فرش ایرانی تعطیل می شود تا مغازهها به بازار کالاهای خارجی اختصاص پیدا کند. در حالی که دولت باید از این فرش فروشیها با هر ابزار ممکن از جمله معافیت مالیاتی حمایت کند. اگر دولت مالیات بر فرش فروشی را حذف کند، تعداد فرش فروشیها به شدت افزایش خواهد داشت و این بازار هنر و صنعت ایرانی حفظ خواهد شد.

آیا بهتر نیست برای حمایت از صنعت فرش، به صنعتی بافی روی بیاوریم و گارگاه راه اندازی کنیم، یا به همین صورت بافت فرش خانگی بهتر است؟

متاسفانه به دلیل آنکه قیمت فرش گران تمام می شود، نتوانستیم کارگاههای متمرکز فرش بافی راه اندازی کنیم. فرشهایی که امروزه بافته می شود در خانهها و به صورت سنتی بافته می شود. اغلب این بافندهها از فرش بافی به عنوان شغل دوم یاد می کنند و شغل مستقیم کسی نیست و نان آور خانواده به فرش بافی نمی پردازد. اگر ما یک کارگاه متمرکز تشکیل بدهیم که بافنده فرش راس ساعت بیاید و راس ساعت برود و بیمه باشد، فرش گرانتر تمام می شود. یعنی فرشی که در یک کارگاه خانگی 3 میلیون تومان تمام می شود، در یک کارگاه متمرکز 5 میلیون تومان تمام می شود و به دلیل گرانتر شدن این فرشها، نتوانستیم کارگاه متمرکز راه اندازی کنیم.

بنابر این کارگاههای متمرکز اهمیتی ندارد. همین طور است؟

کارگاههای متمرکز بسیار مهم است و این اهمیت چند دلیل دارد. اول اینکه به دلیل نبود کارگاههای متمرکز نتوانستیم از کشورهای خریدار سفارش قبول کنیم. امروزه فرش در اروپا و حتی گاهی در ایران در مغازههای فرش فروشی نیست، بلکه فرشها در سوپرمارکتها و فروشگاههای زنجیره ای عرضه می شود. آنها در آگهیهای خریدشان اعلام می کنند که چه فرشی نیاز دارند و همانطور که برای فرشهای صنعتی درخواست می دهند، برای فرش دستباف نیز درخواست می دهند. اما مساله اینجاست که آنها درخواست مشخصی می دهند که فرض کنید یک فرش 6 متری با نقش فلان و کیفیت فلان تقاضا داریم. اما ما نمی توانیم پاسخ آنها را بدهیم. چون فرش به صورت سنتی بافته می شود و هیچ نظارت مستمری بر آنها نیست. به همین دلیل یک باره می بینیم فرشی که باید مشخصات کشور متقاضی را داشته باشد، آن ابعاد و کیفیت مشخص ندارد. فرشی که در خانه بافته شده، گاهی از 6 متر بیشتر یا کمتر است. گاهی رنگ آمیزی آن تغییر می کند و بافنده خانگی به دلیل آنکه از یک نخ دارد، نخی با رنگ دیگر را جایگزین می کند که شاید در نگاه اول ملومس نباشد اما برای خریدار که در همه چیز دقت می کند، مهم است و باعث می شود که فرش خریداری نشود زیرا با درخواست مغایرت دارد. اما در مجموع شاید بتوان برای آنها نیز به نوعی بازاریابی کرد. در نهایت آن چیزی که مانع فروش فرش ایرانی به خارج است، قیمت بالای فرش دستبافت ایرانی است.

اکنون کشورهایی را سراغ داریم که فرش با طرح، نقشه و کیفیت ایران را تولید می کنند. چه کنیم که بازار فرش دستباف برای ایران بماند؟

اگر دولت آسایش اقتصادی خودش را درصنعت فرش می خواهد و میخواهد این جمعیت 10 میلیون نفری که از صنعت فرش ارتزاق می کنند را حفظ کند، باید از این صنعت به صورت جدی حمایت کند. دولت باید نگاه منفعت طلبانه را از صنعت فرش بردارد و فرش را برای ادامه حیات همه جوره حمایت کند. دولت باید فرش را از کالاهای دیگر جدا کند. دولت نباید فرش دستباف ایرانی را با لوازم خانگی، ماشین، طلا و جواهر یا دیگر کالاها مقایسه کند. فرش دستباف کالایی است که هنر و پرچم ایران است. بنا بر این دولت باید به ابعاد فرهنگی فرش ایران در کنار ابعاد اشتغالزایی و دیگر مزایای اقتصادی آن نگاه کند. دولت باید به صنعت فرش یارانه بدهد. دولت باید بداند که اولین ولی نعمتان صنعت فرش، قالی بافان هستند و باید به فکر آنها باشد و از آنها حمایت کند. ما هرگز نمی گوییم دولت یارانه را به فروشنده یا صادر کننده بدهد، بلکه به صورت مستقیم و با هر مکانیمزمی که منطقی تر می داند، یارانه را به صورت مستقیم به دست تولید کننده برساند. فروشنده نمی تواند به تولید کننده بگوید که فرش را به من ارزان بفروش تا من صادر کنم که برای ایران و آینده ایران آبروی هنری به دست بیاورم. دولت می تواند با حمایت مستقیم از فرشباف، اشغالزایی را افزایش بدهد و به صنعت فرش نیز کمک کند.

گمان نمی کنید اطلاع رسانی در مورد صنعت فرش پایین است و مردم از وضعیت فرش دستباف خبر ندارند؟

این مساله درستی است و نکته مهمی که دولت باید انجام بدهد، تبلیغات فرش است. باید بپذیریم که تبلیغات در صنعت فرش بسیار ناچیز است. امروزه صنعت فرش مظلوم واقع شده و هیچ کس به فکر آن نیست و آقایان فقط با نگاه درآمدزایی به آن نگاه می کنند و همین نگاه، صنعت فرش را به مرز بحران کشیده است. چندی پیش نمایشگاه فرش در تهران برگزار شد، اما تبلیغاتی که در شان و جایگاه فرش ایران باشد، در مورد این نمایشگاه صورت نگرفت. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، باید به برگزاری نمایشگاه کتاب، نفت و دیگر نمایشگاهها اشاره کنیم . در مورد این نمایشگاهها همه دستگاهها تبلیغ می کنند. تمامی کانالهای تلویزیون از این نمایگشاه سخن می گویند و در اخبار دایم از آن نمایشگاه خبر می دهند. حتی مسوولان در ردههای گوناگون از آن نمایشگاه دیدن
می کنند و با دیدار هر مسوولی، اخبار شبکه
های تلویزیون نیز آن دیدار را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم پخش می کند. البته
نمی گوییم که چرا از آن نمایشگاه حمایت می شود، اما حرف این است که فرش دستباف ما یک هنر ملی است. ایران فرشهایی دارد که با دیدن آن می توان در موردش کتابها نوشت و ساعتها در دیدن هر نقش و گره آن مبهوت ماند. فرش که بیشتر از بسیاری از صنایع اشتغالزایی و اهمیت دارد، چرا از آن حمایت نمی شود؟ چرا صداو سیما از فرش صحبت نمی کند و اطلاع رسانی نمی کند.

گمان نمی کنید فرش فروشها نیز باید در مورد آگهی آن هزینه کنند؟

مساله اطلاع رسانی است. اکنون درتلویزیون می بینیم که وقتی برنامه ای پخش می شود، از قالیهای خارجی به عنوان دکور استفاده می کنند. در یکی از برنامههای صداو سیما شاهد بودم که فرش چینی گرد را در مصاحبه یکی از مسوولان علی رتبه کشورمان پهن کرده بودند. برای اعتراض با آقای ضرغامی به عنوان رییس صداو سیما تماس گرفتم و گلایه کردیم اما ترتیب اثری ندادند. بنا بر این نه تنها تبلیغات مستقیم
نمی شود بلکه به صورت غیر مستقیم نیز تیشه به ریشه می زنند.

آیا راهکاری ارایه داده بودید یا فقط گلایه کردید؟

ما به یکی از شبکههای صدا و سیما مراجعه و مذکره کردیم و از آنها خواستیم که از فرش ایران به عنوان دکور استفاده کنند. به آنها گفتیم که هر فرشی با هر رنگ، هر کیفیت و هر اندازه ای بخواهید، ما در اختیار شما قرار می دهیم. حتی به آقایان گفتیم که برای آنکه سوءتفاهم نشود، فرشهای مارک داری که بافنده آن مشخص باشد را در اختیارتان نمی گذاریم تا شائبه ایجاد نکند. ولی هیچ ترتیب اثری ندادند. حتی به آقایان گفتیم که اگر نگران بحث مالی آن هستید، فرش را به صورت امانت در اختیار شما قرار می دهیم و پس از آنکه استفاده کردیم، به ما بازگردانید. اما باز هم آش همان آش و کاسه هم همان کاسه است و هیچ تغییری در رفتار آقایان به نفع هنر و صنعت فرش ایران ندیدیم.

چرا در قالب پرداخت هزینه آگهی، با صدا و سیما همکاری نمی کنید؟

برای اینکه تبلیغات در صداوسیما گران است و برای فرش فروش امکان پرداخت این هزینه تبلیغ وجود ندارد. تبلیغ در مورد صنعت فرش دستباف باید به صورت عام باشد. کشورهای دیگر به صنایع مادرشان احترام میگذارند و برای آن تبلیغ می کنند. چندی پیش در کشور اسپانیا در شهر والنسیا که مرکز تولید پرتقال آن کشور است، شاهد بودم که خانمی در تلویزیون آن کشور ظاهر شد و آب یک پرتقال را گرفت و نوشید تا از پرتقال آن شهر تبلیغ و حمایت کند. بنا بر این تبلیغات به صورت عام خیلی موثراست. من از صدا و سیما می خواهم که به کالاهای ملی به چشم کالای تبلیغاتی درآمد زا نگاه نکند. به ویژه کالاهایی که مانند فرش دستباف با مشکل رو به رو شده است. البته در مورد فرش ماشینی بحث جداست، زیرا درآمد و بازار خوبی در داخل دارد و کارخانه فرش ماشینی به واسطه درآمد بالایی که دارد
می تواند تبلیغ کند. اما فرش دستباف در ایران بازار فروش ندارد و همانطور که گفتم بیش از 90 درصد فرشهای ایران به بازار خارجی صادر می شود.

چرا فرش دستباف در ایران فروخته نمی شود؟

اول اینکه فرش دستباف گران است و هر کسی توان خرید آن را ندارد. البته فرشهای ارزان دستباف هم داریم به عنوان مثال فرشهایی داریم که در ابعاد 6 متری می توان به قیمت یک الی دو میلیون تومان تولید کرد. در مجموع فرش برای صادرات گران است.اکنون فرشهای همدان و بختیاری تولید می شود که 6 متری آن حدود یک میلیون تومان است اما در مورد آن نیز تبلیغ نشده است. مردم ما نمی دانند فرش دستباف چه مزایایی دارد و با استفاده از فرش ایرانی چگونه زندگی خواهند کرد.

برچسب ها: بيكاري ، شاغل ، کارگر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار