فليکس مارتين
فايننشال تايمز
ترجمه: فاطمه مهتدي
ماه گذشته نرخ بيکاري در آمريکا پايين بود اما نرخ تورم همچنان ضعيف و پايين است براي همين بانک مرکزي آمريکا نگران است.تئوري اقتصاد کلان که فشار الگوي تورم نقش مهمي‌دارد. درحاليکه بيکاري در آمريکا در پايينترين سطح خود قرار دارد اما تورم اصلا به چشم نمي‌آيد. اين وضعيت در انگليس کمي‌بهتر است ولي در ژاپن بدتر است. در ميان اقتصادهاي درحال توسعه اين وضعيت وحشتناک ساکن است.بانکهاي مرکزي جهان به دنبال يافتن راهکار هستند.شکاف خروجي مرتبط ديگر داخلي نيست بلکه جهاني است. شايد تکنولوژي مقصر اين امر باشد يا سياستگذاري مالي به خودي خود دليل آن باشد.نرخ بهره بانکي تاکنون به صفر رسيده است و تسهيلات کمي‌شرايط سختگيرانه را به پيش گرفتند.البته يک امکان ديگر نيز هست. بانکهاي مرکزي الگوي کنوني تورم غلط است. پس از يک مدت سختگيري بر بازارهاي کار، تورم کم است. در دهه 70 ميلادي اقتصاد‌ها با مشکلي مخالف اين امر روبرو بودند آنها درگير بي کاري بالا و رکود اقتصادي بودند.توجه به جاي تاثير تورم براين موضوعات متمرکز بود.به جاي سختگيري در بازارهاي توليد و کار، تورم به عنوان مقياسي بر قابليت سيستم سياسي بود تا مشکلات توضيع درآمد و ثروت را حل کند. زماني که مذاکره کنندگان ناموفق بودند از گسترش اعتبار استفاده شد. تورم نتيجه آن بود . جهاني سازي و حرکت تکنولوژي باعث تقويت کارفرمايان و ضعف کارگران شده است. بنابراين شگفت آور نيست که بيکاري به طور قابل توجهي کم شده و حقوق کارگران پايين باقي مانده است. پاسخ به اين بحران اعمال ماليات ، محروميت از حرفه‌هاي محافظت شده و صرفه جويي در هزينه‌هاي بيمه‌هاي عمر است.درعين حال جنگي بين دو نسل پير و جوان وجود دارد درحاليکه افراد مسن خواستارحفظ ثروت هستند.تورم که بانکهاي مرکزي را هدف قرار داده موقعيت ثروت را برهم زده و رياضت مالي را به دنبال داشته است.امتيازات سرمايه داري ، تحصيلات و سن با مقاومت روبرو خواهند شد و توازن قدرت سياسي از نخبگان به کارگران و از افراد پير به جوانان منتقل خواهد شد و تورم جايگزيني مهم خواهد بود.
فايننشال تايمز
ترجمه: فاطمه مهتدي
ماه گذشته نرخ بيکاري در آمريکا پايين بود اما نرخ تورم همچنان ضعيف و پايين است براي همين بانک مرکزي آمريکا نگران است.تئوري اقتصاد کلان که فشار الگوي تورم نقش مهمي‌دارد. درحاليکه بيکاري در آمريکا در پايينترين سطح خود قرار دارد اما تورم اصلا به چشم نمي‌آيد. اين وضعيت در انگليس کمي‌بهتر است ولي در ژاپن بدتر است. در ميان اقتصادهاي درحال توسعه اين وضعيت وحشتناک ساکن است.بانکهاي مرکزي جهان به دنبال يافتن راهکار هستند.شکاف خروجي مرتبط ديگر داخلي نيست بلکه جهاني است. شايد تکنولوژي مقصر اين امر باشد يا سياستگذاري مالي به خودي خود دليل آن باشد.نرخ بهره بانکي تاکنون به صفر رسيده است و تسهيلات کمي‌شرايط سختگيرانه را به پيش گرفتند.البته يک امکان ديگر نيز هست. بانکهاي مرکزي الگوي کنوني تورم غلط است. پس از يک مدت سختگيري بر بازارهاي کار، تورم کم است. در دهه 70 ميلادي اقتصاد‌ها با مشکلي مخالف اين امر روبرو بودند آنها درگير بي کاري بالا و رکود اقتصادي بودند.توجه به جاي تاثير تورم براين موضوعات متمرکز بود.به جاي سختگيري در بازارهاي توليد و کار، تورم به عنوان مقياسي بر قابليت سيستم سياسي بود تا مشکلات توضيع درآمد و ثروت را حل کند. زماني که مذاکره کنندگان ناموفق بودند از گسترش اعتبار استفاده شد. تورم نتيجه آن بود . جهاني سازي و حرکت تکنولوژي باعث تقويت کارفرمايان و ضعف کارگران شده است. بنابراين شگفت آور نيست که بيکاري به طور قابل توجهي کم شده و حقوق کارگران پايين باقي مانده است. پاسخ به اين بحران اعمال ماليات ، محروميت از حرفه‌هاي محافظت شده و صرفه جويي در هزينه‌هاي بيمه‌هاي عمر است.درعين حال جنگي بين دو نسل پير و جوان وجود دارد درحاليکه افراد مسن خواستارحفظ ثروت هستند.تورم که بانکهاي مرکزي را هدف قرار داده موقعيت ثروت را برهم زده و رياضت مالي را به دنبال داشته است.امتيازات سرمايه داري ، تحصيلات و سن با مقاومت روبرو خواهند شد و توازن قدرت سياسي از نخبگان به کارگران و از افراد پير به جوانان منتقل خواهد شد و تورم جايگزيني مهم خواهد بود.
آخرین اخبار