آرمان- باوجود گذشت 113سال از پیروزی مشروطهخواهان و تشکیل نظام پارلمانی، موضوع چند و چون مشارکت زنان در نظام تقنینیه کشور از مسائل جدی توسعه و از جمله چالشهای مهم تعمیق مردمسالاری در ایران محسوب میشود. در حالی که برخی از کشورها دیرتر و با فاصله زمانی قابل توجهی از ایران از سازوکار پارلمانی برای اداره جامعه و در بدنه ساختار سیاسی بهره جستهاند؛ ولی در ارتباط با حضور زنان پیشرفتهای بیشتری داشتهاند. تنها ملاحظه کشورهای همسایه از افغانستان و عراق تا ترکیه و ترکمنستان و تاجیکستان مؤید این ادعا است که فرایند نقشدهی به زنان در مجلس در ایران چنانکه باید و شاید پیشرفتی نداشته است. با در نظر گرفتن چنین واقعیت تلخ و گزندهای، کتاب «زنان و مشارکت سیاسی؛ واﮐﺎوی سیاست ﺣﻀﻮر زﻧﺎن در ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮرای اﺳﻼﻣﯽ» اثر دکتر سیمین حاجیپور ساردویی تلاش دارد ضمن بازشناسی روشمند و متدولوژیک موضوع از بستر جامعهشناسی سیاسی تاریخی و با بهرهگیری از تجربیات جهانی به چند و چون حضور زنان در حیات نسبتا طولانی پارلمان در ایران پرداخته، با بهرهجستن از آمار و ارقام اثبات کند که این حضور کمرنگ از جمله آسیبهای نظام پارلمانی در ایران محسوب میشود که پیامدهای نامیمونی در حوزه وظایف پارلمانی نمایندگان مجلس خواهد داشت. اگر وظایف مجلس و مسئولیتهای نمایندگان برخاسته از آرای مردم را در سه عنصر «قانونگذاری»، «نظارت» و «نمایندگی» معطوف بدانیم؛ تا موقعی که زنان سهم و جایگاه عادلانه و منصفانهای از کرسیهای مجلس را به خود اختصاص ندهند و تا هنگامی که پارلمان بعضا در قامتی مردانه ظاهر شود، تردیدهای جدی و تشکیکهای پرمناقشهای در هر یک از مسئولیتها و ماموریتهای سهگانه پارلمان در ایران میتوان ابراز داشت که جز به سر انگشتان تدبیر همه نیروهای اجتماعی در عرصه سیاستورزی ایرانی نمیتوان به این روند خاتمه بخشید. کتاب «زنان و مشارکت سیاسی؛ واﮐﺎوی سیاست ﺣﻀﻮر زﻧﺎن در ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮرای اﺳﻼﻣﯽ» با وضعیتسنجی و روندپژوهی مشارکت پارلمانی زنان، به انواع سهگانه نظامهای پارلمانی اعم از اکثریتی، تناسبی و ترکیبی پرداخته، نظام سهمیهبندی را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. بهرهگیری از مطالعات نظری و از جمله جدیدترین و جدیترین مباحث در ارتباط با مشارکت زنان نظیر ﻧظریه ﺗﻮده حیاتی، نظریه 30درصد، نظریه سقفهای شیشهای، نظریه فمینیسم و بهویژه ارائه نظریه سیاست حضور موجب شده که نویسنده بتواند مدل نظری ـ تحلیلی مبتنی بر آموزههای اسلامی ـ ایرانی، متناسب با جامعه ایران را برای کمک به حلوفصل چالشهای ناشی از مشارکت پارلمانی زنان ارائه کند. واقعیت آن است که باوجود نقش بیبدیل نظام پارلمانی در ایران و با عطف توجه به ظرفیتها و کارکردهای مثبت فراوان، بهویژه در نگاه کرونولوژیک به عملکرد بینظیر مجالس اول، دوم، پنجم، چهاردهم و شانزدهم شورای ملی و دهگانه مجلس شورای اسلامی، نهاد پارلمان در ایران در دفاع از حقوق ملت؛ ولی همچنان این نهاد نتوانسته در بطن و متن خود به الزامات پذیرش رأی مردم و تمکین به عدالت جنسیتی و توزیع متناسب کرسیهای پارلمانی روی خوش نشان دهد. سنت پارلمانی در ایران باوجود تجربه گرانسنگ خود نتوانسته به چالش عدالت جنسیتی تن داده، سهمی متناسب برای زنان پیشبینی کند و از این منظر قطعا منتقدان حق دارند اگر در نهادی که خود ناتوان از برقراری عدالت توزیعی ـ جنسیتی از کرسیهای پارلمانی است، نسبت به عملکردها و مسئولیتهای سهگانه این نهاد تشکیک کنند. بررسی آسیبشناسانه مشارکت زنان در مجلس یکی از مهمترین مباحث کتاب «زنان و مشارکت سیاسی؛ واﮐﺎوی سیاست ﺣﻀﻮر زﻧﺎن در ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮرای اﺳﻼﻣﯽ» است که بهصورت پیمایشی و کیفی به موانع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ساختاری و روانشناختی مشارکت سیاسی ـ پارلمانی زنان پرداخته است. فرهنگ سیاسی، مدل مردانه سیاستورزی ایرانی، تصور کثیفبودن عرصه سیاست و ضرورت اجتناب از آلودهشدن زنان به این حوزه، تنگنظریهای سیاسی، عدم مشارکت لازم احزاب در نقشدهی به زنان در ساختار حزبی و در فرایند مبارزات انتخاباتی، تاثیر نظام انتخاباتی، هزینههای سنگین مالی ورود به فعالیتهای انتخاباتی، مسئولیتهای چندگانه زنان فراتر از مردان، عدم همکاری نهادهای حوزه زنان، عدمخودباوری و دهها مورد دیگر برخی از موانعی است که در بخش چهارم کتاب به آنها پرداخته شده است. تمهید سیاست حضور زنان، بهمثابه شاهکلید مشارکت واقعی، رئال و از نزدیک و بلاواسطه کرسی نمایندگی توسط زنان اگرچه مورد تاکید این کتاب است؛ ولی استقرار این رویه و روند را تنها بر دوش دولت و نهاد قدرت در کشور و برگزارکنندگان انتخابات ندیده، بلکه عزم جدی دیگر کنشگران بهویژه نقش احزاب سیاسی، سازمانهای زنان و استراتژیستها و نهادهای مدنی در انتخاب، معرفی و حمایت از کاندیداهای زن در صدر لیستهای انتخاباتی، نه از باب تزئین آن لیستها را در این عرصه ذیمدخل میداند و بهصورت عملی تغییر در نگرشهای فرهنگی جامعه بهویژه زنان، توسعه سیاستگذاریها و تغییرات نهادی از طریق اصلاح نظام انتخاباتی و سهمیهبندی جنسیتی را پیشنهاد میکند. طراحی الگوهای نظری و مدلهای پژوهش متناسب با نیازهای جامعه و نظام پارلمانی ایران، تهیه و تنظیم حدود 20 نمودار و 50 جدول با کارکرد خلاصه ـ سادهسازی و فهمانمایی، ساماندهی بخشها، فصول ،گفتارها، تیترها و سوتیترهای جذاب، بخشی از تلاشهای نویسنده کتاب در ارائه و طراحی نوآورانه، جذاب و خلاقانه کتاب ارزیابی میشود که کتاب را به دایرهالمعارف مشارکت سیاسی زنان در ایران تبدیل کرده است و مطالعه آن به همه مخاطبان و خوانندگان، بهویژه جامعه سیاسی، فعالان حوزه زنان و دستاندرکاران سیاستگذاری و قانونگذاری کشور پیشنهاد میشود.