سلامت نیوز:با پایان تعطیلات نوروز و تعطیلی هفته گذشته، کسب و کارها و آنهایی که برای معیشت خود مجبورند میان در قرنطینه ماندن یا رها شدن از قرنطینه یکی را انتخاب کنند، به چالشی برای دولت در روند مقابله با کرونا تبدیل شدهاند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همدلی ،دولت از 23فروردین به بعضی از مشاغل با در اختیار داشتن کد مجوز فعالیت، اجازه داده که فعالیت اقتصادی خود را شروع کنند. اینطور که به نظر میرسد بسیاری از کارخانهها تولید را از سر گرفتهاند و دستگاههای دولتی با دو سوم نیرو مشغول ارائه خدمات هستند، شاید بهترین توجیه برای این اقدام دولت چیزی که نام آن را «فاصلهگذاری هوشمند» گذاشته است، این باشد که «چرخ اقتصاد باید بچرخد».
اما در این بین برخی کارشناسهای حوزه بهداشت هشدار میدهند این وضعیت میتواند سبب گام دوم شیوع کرونا باشد. سازمان جهانی بهداشت درباره برداشتن زودهنگام محدودیتها هشدار داده و حالا همه منتظرند ببینند آینده برای این تصمیم دولت چگونه رقم میخورد. برخی کارشناسها وضعیت متناقض موجود را به باخت-باخت تعبیر میکنند.
«احمد بخارایی»، جامعهشناس و مدیر گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی در انجمن جامعهشناسی ایران به آسیبشناسی وضع موجود میپردازد. شرح گفتوگو را در ادامه بخوانید.
آقای دکتر، با توجه به شرایط قرنطینه خانگی و همچین شرایط معیشتی برخی از گروهها، به نظر میرسد هم دولت و هم برخی از مردم رضایت دارند که کسبوکار را شروع کنند، اما برخی از کارشناسان وزارت بهداشت همچنان از خطر گام دوم شیوع کرونا صحبت میکنند، دولتها در این مواقع چگونه میتوانند بازیگری کنند؟
ابتدا ما باید وضعیت موجود را توصیف کنیم، بعد ببینیم هرکس در این وضعیتِ گفته شده چه نقشی دارد. ما عمدتا سه نوع مواجهه با ویروس کرونا و کووید19 داریم، یکی مواجهه از سوی قشرهای تقریبا متوسط و مرفه است، این قشر در خانه نشستهاند و بیشتر رعایت میکنند، به دلیل اینکه طبقه مرفه چندان مشکلات مالی ندارد و طبقه متوسط هم سعی میکند با موضوع استدلالی برخورد کند، هر دو برای تداوم حیات خودشان در «آینده» اهمیت ویژهای قائل هستند، بنابراین، این دو طیف بیشتر رعایت میکنند، همانطور که گفتم استدلالی برخورد میکنند و به صحبتهای آقای زالی(فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران) و دیگران بیشتر گوش میکنند و موارد را عینیتر میبینند،
از توانایی مالی هم برخوردارند و از قرنطینه و خانهنشینی خیلی آسیب نمیبینند.دسته دوم کسانی هستند که متعلق به طبقه آسیبپذیر هستند، مانند دستفروشها، زنان سرپرست خانواده، بیکاران و غیره، یعنی کسانی که به «روزمرگی» فکر میکنند نه به آینده، آنها در قید زنده ماندن در «امروز» هستند.
نگاه کنید آن آیندهای که در قشر مرفه گفتم در این گروه وجود ندارد و آنها برای امروز میخواهند زنده بمانند. ببینید زنده ماندن با زندگی کردن فرق میکند؛ آن گروهِ اول میخواهند زندگی کنند، پس آینده هم برای آنها مهم است، اما گروه دوم میخواهند زنده بمانند.حالا یک گروه سومی هم هستند که «باری به هر جهت» رفتار میکنند. یعنی مثلا عدهای از گروه اول وقتی میبینند عدهای از گروه دوم به خیابان آمدهاند و قرنطینه را شکستهاند، آنها هم بهصورت تقلیدی، که جزئی از فرهنگ ما است، مانند آنها رفتار میکنند.
یعنی هیجانی و تقلیدی رفتار میکنند، نگاه میکنند اگر کسی ماسک زد، اینها هم ماسک میزنند یا برعکس. به عبارتی رفتارهایی از روی تقلید و هیجانِ فاقد استدلال دارند، یعنی فرد میتواند در خانه بماند اما تا اینکه میبیند دیگرانی از خانه بیرون رفتند آنها هم بیرون میروند، عقلشان به چشمشان است و رفتاری تودهای و هیجانی دارند.
در شرایط فعلی کدام یک از این سه گروه که شما معرفی کردید، تحت تاثیر تصمیمگیریها قرار دارند، یا بهتر بگوییم خطر بیشتری آنها را تهدید میکند؟
ببینید، آدمها دارند آهسته آهسته در خیابانها رفت و آمد میکنند، آنها بیشتر متعلق به گروه دوم(طبقه آسیبپذیر) و گروه سوم(باری به هر جهت) هستند. گروه اول(طبقه مرفه و متوسط) همچنان به رعایت کردن قرنطینه علاقهمند است، چیزی که برای یک جامعه در شرایط بحرانی مانند شیوع ویروس کرونا بحران ایجاد میکند، همین گروه دوم است. گروه دوم کسانی هستند که مجبورند از خانه بیرون بیایند. ببینید اینجا «واکنش» وجود دارد، نه «کنش»، در «کنش» عنصر اراده، آگاهی و اختیار وجود دارد، اما در «واکنش» اختیاری نیست، طرف مجبور است از خانه خارج شود. او میداند که ممکن است کرونا بگیرد. برای اینکه امروزه در نظام ارتباطی، دسترسی به تلویزیونِ داخلی و خارجی راحت است،
بنابراین همه چیز را میداند، همه تلویزیونها دارند در مورد کرونا حرف میزنند، مسئله سیاسی نیست که مثلا تلویزیون داخلی نشان ندهد اما بیبیسی بگوید، چون همه جا دارند در مورد بیماری حرف میزنند، بنابراین فرد خطر بیماری را میداند، آگاهی دارد، اما آمدنش به خیابان برای این است که مجبور است، نوعی واکنش است، انتخاب نمیکند، از سر اجبار برای زنده ماندن به خیابان میآید.
اجازه بدهید به سوال اولم برگردم. در این وضعیتی که شما توصیف کردید و به نظر میرسد یک وضعیت پارادوکسیکال است، معمولا دولتها چگونه بازیگری میکنند؟
ببینید، در این شرایطی که گروههایی هستند که میخواهند زنده بمانند و خطر همه چیز را پذیرفتهاند، از جمله خطر مبتلا شدن به بیماری را، در این مواقع دولتها نقش برجستهای بازی میکنند. اینکه چطوری به این آدمها احساس امنیت بدهند، چطوری این اجبار را تاحدودی تبدیل به اختیار کنند، چطوری با کمکهای معیشتی یا اگر بحث مالیات هست، با بخشودگی مالیاتی یا بخشودگی اجارهها احساس امنیت به این گروه بدهند که قرنطینه را رها نکنند، که این آدم احساس بکند اگر امروز از خانه بیرون نیامد، دیگر فردا با بحران جدی به لحاظ معیشتی روبهرو نمیشود.
شما نگاه کنید در برخی کشورهای دیگر دولتها چگونه به کمک قشرهای آسیبپذیر آمدند، اما دولت در ایران نمیتواند این کار را بکند و آقای روحانی درست میگوید که ما نمیتوانیم کشور را تعطیل کنیم، چرا که تبعاتش این میشود که وقتی این گروه دوم مجبور باشند در خانه بمانند، بعداً از سر تامین نشدن معیشت دست به اعتراض میزنند.
اما اشتباه آقای روحانی این است که تصور میکند اگر این آزادسازی صورت بگیرد و گروهها امکان این را داشته باشند که قرنطینه را بشکنند، آن اعتراضهایی که ما پیشبینی میکنیم اتفاق نمیافتد، اینجا همان اشتباه محاسباتی حاکمیت و دولت است.حاکمیت باید بداند حتی اگر آزادسازی هم بشود، آن اعتراض اتفاق خواهد افتاد، این پیشبینی من است.
پس معتقدید دولت در آینده منتقدهای جدی پیدا میکند؟ با وجود همه این تلاشهایی که دارد؟
ببینید، ما اقتصاد شکنندهای داریم، این اقتصاد چرا شکننده است؟ اقتصاد تک محصولی مبتنی بر فروش نفت و گاز یک سوی داستان است، اینکه با دنیا چگونه در حال تعامل هستیم سوی دیگر داستان.
دنیا آیا در این شرایط اجازه نفس کشیدن به دولت میدهد؟ تا امروز که نداده، بنابراین گویی ما در یک وضعیت باخت-باخت هستیم، اگر قرنطینه را جدی بگیرند مانند همین چند هفته قبل که البته بخشی از آن به خاطر تعطیلات نوروز بود، همان گروه دومی که در ابتدا گفتم از لحاظ معیشتی توان تحمل قرنطینه را نخواهد داشت، بنابراین اعتراض میکند و میخواهد برای تامین معیشت آزادسازی شکل بگیرد و از قرنطینه خارج شوند. حالا اگر به تعبیر آقای روحانی قرنطینه را رها کنیم و مردم را برای کسب و کار به خیابانها بفرستیم، آیا اعتراضی شکل نمیگیرد؟
من میگویم مجدد اعتراض شکل میگیرد، چرا که با آمدن مردم به خیابانها ویروس کرونا مجدد قد علم میکند، خودش را نشان میدهد، تلفات میگیرد، بنابراین با افزایش تلفات، دولت مورد ارزیابی مجدد قرار میگیرد و این ارزیابی مجدد سبب اعتراض مردم میشود.حالا هم که حاکمیت در ایران عدم تعامل با سیاست جهانی دارد، بر این آتش میدمد.
من حدود پنج ماه قبل در یک مناظره با آقای عطریانفر هم که داشتم آنجا گفتم، عدم شرکت مردم در انتخابات دوم اسفند یک اعتراض نرم توسط مردم خواهد بود که سه ماه پس از آن شاهدش بودیم. در همان مناظره هم گفتم که بر اساس روند کنونی در بهار 99 اعتراضات جدی و بسا دامنگستر شود. من آن روز نمیدانستم مثلا کرونا قرار است شیوع پیدا کند، اما هر جرقهای میتواند در نقش یک بزنگاه تاریخی، حادثهساز شود. پس کرونا هم از ظرفیت اعتراضآفرینی مردم برخوردار است.