به گزارش خبرنگار حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، نهادهای اطلاعاتی و نقش آنها در تامین امنیت مردم کشورمان بسیار مهم و راهبردی است، به نحوی که اگر هر کدام از این نهاد نتوانند وظیفه خود را به خوبی انجام دهند ممکن است اتفاق ناخوشایندی امنیت ملی ایران اسلامی را تهدید کند. اما این دستگاهها با نهادهای اطلاعاتی کشورهای بیگانه و یا ساواک رژیم پهلوی تفاوت دارد.
گروههای مختلف مخالف رژیم ستمشاهی همچون حزب توده، گروهک منافقین و سایر گروهکها توانستند با کمک گروههای مسلمانان رژیم پهلوی را سرنگون کنند. پس از این بود که همه گروهکها به بهانه سهم خواهی از انقلاب اسلامی و با تحریک کشورهای خارجی آشوب و بی نظمی را در کشورمان آغاز کردند. اما غافل از این بودند که مبارزان مسلمان انقلابی در نهادهای اطلاعاتی تازه تاسیس کشورمان با چشمان بیدار خود هرگز نمیگذارند تا آنها به اهداف شیطانی خود دست پیداکنند.
حزب توده که از سالهای گذشته تا سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی در این فعالیت میکرد، یکی از گروهکها بود که با حمایت شوروی اهداف خاصی را در ایران دنبال میکرد. البته با اشراف اطلاعاتی مسئولان کشورمان، نورالدین کیانوری دبیر کل و سایر مسئولان این حزب دستگیر شده و این حزب نیز منحل شد.
یکی از این جوانان مسلمان انقلابی، سردار سرتیپ پاسدار شهید سید کاظم کاظمی است که نقش مهمی در انحلال حزب توده داشت و در ادامه با زندگی او آشنا میشویم.
سردار سرتیپ پاسدار شهید سید کاظم کاظمی یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که نخستین روز از شهریورماه سال ۱۳۳۶ در بخش آرادان شهرستان گرمسار چشم به جهان گشود. ۶ سال بیشتر نداشت که به همراه خانوادهاش به گرگان رفت. پدر کاظم یک کشاورز بود و او نیز همواره به پدرش یاری میرساند. همین کار نیز باعث شد تا او از ابتدای زندگی خود با مشکلات و سختیهای روزگار آشنا شود. سید کاظم از همان کودکی علاقه بسیاری به کتاب و کتابخوانی داشت و هرگاه کتابی را مشاهده میکرد بی درنگ به سوی آن میرفت. او به مجلات مذهبی نیز علاقه داشت و از سن ۱۶ سالگی از قم برایش مجلات مذهبی میفرستادند.
این علاقه و داشتن مجموعهای از کتابها باعث شد تا به همراه دوستانش کتابخانه کوچکی را به نام حر ایجاد کند. در این کتابخانه، کتابهای ممنوعه از نظر رژیم ستمشاهی همچون کتابهای امام خمینی (ره) و سایر کتب مذهبی و روشنگرانه به چشم میخورد که جوانان با مطالعه آنها میتوانستند با معارف اسلامی آشنایی بیشتری پیداکنند. ساواک که کوچکترین فعالیت افراد مذهبی و مبارز را زیر نظر داشت از طریق جاسوسان خود متوجه این مکان شد و با یورش به محل زندگی او، سید کاظم را دستگیر کردند.
او توانست در سال ۱۳۵۴ در رشته ریاضی دیپلم خود را اخذ کرده و برای کار و آمادگی جهت ورود به دانشگاه، به تهران آمد. پس از ورود به پایتخت توانست یک دوره کوتاه مدت نقشهکشی ساختمان را طی کرد و پس از آن وارد سازمان تربیت بدنی شد. سید کاظم در این دوران نیز از فعالیتهای مبارزاتی خود دست نکشید و با فعالان دانشجویی ضد ستمشاهی در ارتباط بود که همین ارتباطات باعث شد تا ساواک برای دومین بار او را دستگیر کند. در دوران ۱۰ روزه بازداشت تحت شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت، اما هیچ گاه از مبارزات خود دست برنداشت.
یک سال بعد در سال ۱۳۵۵ کنکور را با موفقیت پشت سر گذاشت. اما چون سوابق امنیتی داشت و توسط ساواک دستگیر شده بود از از ادامه تحصیل وی جلوگیری شد.
سید کاظم که نتوانسته بود در کشورمان تحصیل کند چندی بعد و با کمک پدرش برای تحصیل به آمریکا رفت و توانست در رشته مکانیک تحصیل خود را ادامه دهد. او که آرام و قرار نداشت و مشتاق فعالیتهای سیاسی - مذهبی بود، پس از مدتی توسط دوستانش وارد انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا شد. او در این انجمن نیز فعالیتهای خود را ادامه داد تا اینکه با اوجگیری نهضت انقلاب اسلامی، تمام اوقات خود را صرف مبارزه میکرد و در نتیجه آن، دو بار توسط پلیس آمریکا دستگیر شد.
او برای جوانانی که به آمریکا میآمدند، روشنگری میکرد. همین تلاشهای خالصانه و شبانه روزی وی باعث شد تا ابتدا به عنوان معاون انجمن اسلامی ایالت محل زندگی خود و پس از آن نیز به ریاست این انجمن منصوب شود. سید کاظم از آمریکا در نامهای به خانواده اش مینویسد که مواظب گروهها باشید، مبادا در دامان آنها بیفتید، با تمام توان از امام خمینی پیروی کنید که اسلام راستین در وجود این مرد خدا نهفته است.
سید کاظم که از مبارزان و فعالان ضد ستمشاهی بود توانست پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در ۱۲ اسفند ۱۳۵۷، تحصیل در خارج را رها کرد و به کشورمان بازگشت. او پس از مدتی یعنی در فروردین ماه ۱۳۵۸ با گذراندن دوره آموزش رزم عمومی سپاه پاسداران در پادگان امام علی (ع) به عضویت این نهاد انقلابی در آمد. پس از اتمام این دوره برای مقابله با ضد انقلاب که مشغول به فعالیتهای مخرب در کردستان بود، به نقده اعزام شد.
پس از اینکه سید کاظم از ماموریت کردستان بازگشت تصمیم گرفت تا با تعدادی از همرزمانش در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واحد اطلاعات را با تشکیلات منسجم ایجاد کرد. با توجه به تخصص های شهید کاظمی وظیفه مقابله با گروههکهای چپگرا به او سپرده شد که در این ماموریت نیز موفق شد تا با روش های جدید این افراد را شناسایی و دستگیر کند. سید کاظم پس از شناسایی اعضای جوان این گروه که فریب خورده بودند توانست آن ها را با رهنمودهای خود به راه راست بازگرداند.
در تاریخ آمده است که واحد اطلاعات سپاه در بازه زمانی بهمن ۶۱ تا اواسط اردیبهشت ۶۲، طی ۲ ضربه اساسی به حزب توده که به دستگیری سران و اعضای اصلی این حزب منجر شد، پرونده این حزب خائن را در ایران بست و در این بین سردار کاظمی که حالا دیگر او را با نام «نذیر» هم میشناسند، نقشی اساسی داشت.
سردار شیرازی دبیر انجمن سپاس در همایش بزرگداشت شهید کاظمی و شهدای واحد اطلاعات سپاه یه این موضوع اشاره کرده و گفت: شهید سیدکاظم کاظمی از پیشکسوتان گمنام عرصه اطلاعات بود و در عین حال که مسئولیت این واحد را در سپاه داشت در شورای فرماندهی سپاه نیز عضو بود و به شهادت رسید. او انصافا گمنام و مظلوم باقی ماند. البته یکی از ویژگیهای فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی نیز همین گمنامی است.»
وی در ادامه یادآور شد: در واحد اطلاعات سپاه یکی از حوزههای فعالیت مقابله با گروههای مارکسیستی، ماتریالیستی و گروههای چپ بود. مدیریت و عملکرد شهید کاظمی باعث شد تا این گروهها و حزب توده که به اصطلاح به آنها گروههای چپ گفته میشد ضربههای سختی بخورند و منهدم شوند. همین فعالیتها باعث شد تا برای نخستین بار از سوی امام خمینی (ره) به این عزیزان در سپاه «سرباز گمنام» بگویند. آنچه امروز نیز «سرباز گمنام» مینامیم حاصل تلاش و فعالیتهای سیدکاظم کاظمی است.»
او پس از حضور در مسئولیت های مختلف در اطلاعات سپاه و با توجه به کاهش تهدیدات داخلی تصمیم گرفت تا خدمت خود را در سنگر دیگری ادامه دهد. سید کاظم بنابر درخواست استانداری سیستان و بلوچستان و با موافقت فرمانده سپاه به این استان محروم و مرزی کشورمان رفت تا به عنوان معاون سیاسی منشا خیر باشد. او در این استان در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر، تلاش همهجانبهای را انجام داد. او که به سپاه علاقه ویژه ای داشت پس از پایان ماموریت خود در سیستان و بلوچستان با وجود پیشنهادهای همکاری از وزارت کشور و جهاد سازندگی، این پیشنهادها را نپذیرفت و با بازگشت به سپاه به عنوان سرپرست واحد اطلاعات و عضو شورای عالی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.
سید کاظم علاقه خاصی به جبهه و رزمندگان داشت. در مواقع ضروری، خصوصاً هنگام عملیاتها، حضوری فعال داشت و برای اینکه از موقعیت مکانی و خطوط دفاعی رزمندگان آگاهی پیدا کند، در خطوط مقدم جبهه حاضر میشد و در مقابل برادرانی که میگفتند «نیازی نیست شما به خط بیایید» میگفت «آنچه انسان با چشم خود میبیند، بهتر میتواند تصمیمگیری کند تا اینکه روی کاغذ برایش توضیح دهند.
یکی از همرزمانش نقل میکند که هرگاه کاری به او واگذار میشد و میخواستیم از انجام آن مطمئن شویم، میگفتیم که این مأموریت قلب امام را شاد میکند و وقتی خبر آن به حضرتشان برسد، تبسم به لبان ایشان مینشیند. او خندهای میکرد و میگفت «همه ما فدای یک تبسم امام و تا پای جان میایستاد و آن کار را به نتیجه میرساند.»
در سحرگاه روز دوم شهریورماه سال ۱۳۶۴ و همزمان با شهادت امام و جد بزرگوارش حضرت محمدباقر (ع) همراه تعدادی از برادران رزمنده جهت بازدید از خطوط مقدم جبهه جنوب در منطقه طلائیه، با قایقی در آب در حال حرکت بودند که بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ، بهسختی مجروح و به شهادت نائل آمد. وقتی در داخل قایق، ترکش به سر شهید کاظمی اصابت کرد، از جای خود برخاست و دستها را بهسوی آسمان بلند کرد و با خدایش راز و نیاز کرد و لحظهای بعد در کنار قایق به سجده رفت و آنگاه شهید شد.
انتهای پیام/