عباس شاکری
اقتصاددان
معتقدم ریلی که از برنامه اول توسعه کار گذاشتیم، اقتضائاتی دارد که همین سیاستها از دل آن بیرون آمده است. در برنامه اول، رشد نقدینگی را 7 الی 8 درصد هدفگذاری کردند که این عدد در برنامه دوم به 12.5 درصد رسید اما دولت دید که قابل کنترل نیست و آن را رها کرد.همین روند را در دولت سازندگی، اصلاحات، مهر و تدبیر هم میبینیم. تمام این دولتها نقدینگی را 7 برابر کردند او رفتند، استثنائی در بین دولتها هم نبود.در یکی از تحلیلها، دلایل رشد نقدینگی تا سال 93 را مورد ارزیابی قراردادهام و یکی از دلایل انحراف برنامههای توسعه، شوک درمانی و بحث درون زایی پول تایید شده است. البته پول به طور کامل درونزا یا برونزا نبوده اما یک وجه قالب را پیدا میکند و اینکه در سالهای گذشته پول درونزا فعال بوده است.نقدینگی از طریق قیمتها بر روی نرخ ارز تاثیر میگذارد،میگویند برای ارتقای صادرات در شرایط تورمی، با ثبات ارز به مشکل برخورد میکنیم اما نمیگویند با ارتقای فناوری و ثبات نرخ ارز هم، صادرات از این رو به آن رو میشود.در حالی که در دهههای اخیر نقدینگی چیزی حدود 355 میلیارد تومان بوده امروز نقدینگی به 460 هزار هزار میلیارد تومان رسیده است. به عبارت دیگر نقدینگی بیش از 12 هزار برابر شده و در عین حال میزان تولید ناخالص ملی با پایه سال 95، 1.45 برابر افزایش یافته است. اگر این دو شاخص یک دیگر را پوشش دهند میتوان گفت 9 هزار برابر نقدینگی آماده برای تورم است، اما شاخصهای قمیتی 1800 برابر شدهاند.درباره تضعیف ارزش دلار آمریکا امروز قدرت خرید یک دلار به 25 سنت رسیده است و به همین دلیل این پیشنهاد داده شد که ذخایر نفتی به جای دلار بر پایه یورو به فروش برسد.تمام این عوامل باعث شده که ارزش پولی ملی در طول این سالها 17 هزار برابر کاهش پیدا کند.در این موضوعات ما بحث مکاتب را نداریم،ما درباره هیچ مکاتبی حرف نمیزنیم بلکه بحث ما دوره گذار روسیه از سال 1992 تا 1998 یا دوره گذار کره جنوبی از سالهای 1960 تا 1990 است. باید یا مسئولان پاک دست برای دوره گذار جان بدهند نه اینکه محلی برای رانت خواری باشد.اقتصاد مجموعه نظریاتی است که با تحول شرایط دچار تحول میشود، اقتصاد یک کلیشه یا 5 صفحه یا یک کتاب نیست که با خواندن آنها به اقتصاددان تبدیل شویم. اگر درباره تورم صبحت میکنیم همه مردم میدانند پس از تحریمهای ترامپ در سال 96 دچار تورم شدیم. در حال حاضر 70 تا 80 درصد از منابع ارز متعلق به دولت است و تابع عوامل بیرونی هستند از این رو در این بخش شرایط رقابتی وجود ندارد و اساسا ما بازاری نداریم. از همین روی نیرویهای بینام، قیمت تعیین میکنند و عرضه و تقاضا تسویه و مساوی میشوند.بازار در حال حاضر تمام مشکل این است که پول ملی 17 هزار برابر نسبت به دلار آمریکا کاهش پیدا کرده اما میزان افزایش نقدینگی 8 هزار و 700 برابر بوده است.در سال 86 قیمت بنزین فوب خلیج فارس بود و همین تغییر باعث تورم و جهش ارزی در سال 91 شد و همین اتفاق در سالهای 93 و 96 اتفاق افتاد که همه این موضوعات هزینههای بسیاری برای اقتصاد تراشید.