حمیدرضا مقصودی
کارشناس مسائل اقتصادی
نظام اقتصاد اسلامی مجموعاً بر اقتصاد ایران حاکم است ولی در بخشهایی، گوشههایی از نظام قانونگذاری اقتصادی ما نتوانسته نسبت و تناسب خودش را با آموزههای اسلامی در اقتصاد به خوبی مشخص کند. وقتی که نظام اسلامی در ایران پدید میآید ما شاهد حرکت به سمت کمک به مستضعفین، رفع شکاف طبقاتی، طبق فرمایش امام راحل حرکت کوخنشینان به سمت کاخنشینان و ارائه خدمات تا روستاهای دوردست را شاهد هستیم و همه اینها ناشی از آموزههای اسلامی است یا وقتی خدمات مختلف آموزشی و بهداشتی حوزه سلامت به عموم مردم ارائه میشود این ناشی از آموزههای رفاهی اسلامی است یا وقتی در ادوار مختلف ساخت مسکن در اقصینقاط کشور تا انتهای روستاها از جانب حاکمیت اتفاق میافتد این هم ناشی از آموزههای اسلام است. وقتی بررسی میکنیم حتی در نظام پولی ما بر ارائه تسهیلات خُرد و زودبازده و رساندن آن به دست کشاورز، دامدار و تولیدکنندگان خُرد تأکید میشود همه اینها عموماً ناشی از آموزههای اسلامی است و هیچ یک از اینها ناشی از آموزههای سرمایهداری نیستند. تورم کشور ما ۵۰ درصد است و نرخ بهره بانکی ۲۳ درصد و وقتی اجازه نمیدهند نرخ بهره مطابق با نظریات اقتصاد کلاسیک تا ۵۰ درصد افزایش پیدا کند این هم ناشی از آموزههای اقتصاد اسلامی است، در هیچ کشوری نرخ بهره واقعی منفی ۲۷ درصد نیست. نابازارهایی مثل محرم، اربعین یا راهپیماییها در جمهوری اسلامی رشد داشتهاند و همه اینها نابازارهایی هستند که از مردم و جامعه رفع نیاز میکنند. مثلاً وقتی راهپیمایی ۱۰ کیلومتری غدیر اتفاق میافتد این یک رویداد اقتصادی بسیار بزرگ است که در یک روز ۱۲۰۰ میلیارد تومان گردش مالی آن بوده و همه آن به صورت مردمی تأمین میشود یا مثلاً طرح محسنین وقتی اجرایی شد طبق آن، مردم سرپرستی ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر از ایتام را در عرض چند روز میپذیرند و همه اینها از جنس اقتصادی اسلامی هستند. مجموعاً ممکن است بخشهایی از ساختارهای حکمرانی هنوز نتوانسته باشد نسبت و تناسباتش را با آموزههای دینی برقرار کند مثل همان نرخ بهرهای که عرض کردم که ممکن است همان ۲۳ درصد را هم نپذیریم زیرا برخی از فقها به نرخ بهره صفر باور دارند ولی بعضی دیگر از فقها نرخ بهره ۲۳ درصد را در شرایط تورمی ۵۰ درصد ربا نمیدانند. ولی در هر صورت نزد هر دو دسته نرخ بهره صفر بهتر است. تمایل به جهانیسازی قیمتها یا میل به دلاری کردن اقتصاد مواردی هستند که بخشی از بدنه حاکمیت به آن باور دارد، درصورتی که بنا به قاعده سلطه نباید زیر بار آنها رفت و باور به این موضوعات سبب میشود تا از آموزههای دینی فاصله بگیریم. اگر من بخواهم به اقتصاد ایران اعم از سبک زندگی مردم، سبک حاکمیت، نظام خدمتگزاری و نظام خدمترسانی از ۱۰۰ نمره بدهم و بگویم چند نمره از آن مطابق با آموزههای اسلامی است، ۶۰ خواهم داد یا شاید هم بیشتر. بنده هم قبول دارم در بعضی حوزهها کم و کاستی وجود دارد و در این موارد اقتصاد به صورت غیراسلامی اداره میشود که اینجاها را باید اصلاح کرد. با اعداد و ارقام میگویم نظام اقتصادی ایران قوی و اسلامی است، در برخی حوزهها خطاهای استراتژیک وجود دارد که آن هم به خاطر فاصله گرفتن از آموزههای اسلامی است. این ادعا که میگوید اقتصاد اسلامی روزآمد نیست و توانایی پاسخگویی به نیازهای روز را ندارد، نمیدانم این ادعاها به خاطر چیست. اتفاقاً اقتصاد اسلامی روزآمد است. در اقتصاد اسلامی یک سری قواعد عام وجود دارد که بر تکنیکهای مختلف سایه افکنده و آنها را تغییر میدهد. مثلاً برخی میگویند در زمان پیامبر رمزارز وجود نداشت و در پاسخ به چنین ادعایی باید گفت رمزارز یک امر نظامساز اقتصادی نیست بلکه نوعی فناوری محسوب میشود و در دایره نظام تنظیمات اقتصاد اسلامی و سایر نظامات قرار میگیرد و از این طریق جایگاهی برای خود پیدا میکند. به عبارت بهتر وقتی فناوریهای نوظهور در نسبت و تناسب تنظیمات دینی قرار میگیرند جایگاه آنها تغییر مییابد یعنی ممکن است حذف شوند، بزرگتر شوند یا اصلاً تغییری نکنند. طبعاً بسیاری از آکادمیهای اقتصادی فعلی کشور قائل به اقتصاد اسلامی نیستند و این موضوع به خاطر تحصیل در دنیای مدرن و غرب است که باعث شده نسبت به فهم آموزههای اسلامی موضعگیری داشته باشند و از آن ممانعت کنند و علیه اقتصاد اسلامی فعالیت رسانهای انجام دهند.