کد خبر: ۱۱۲۴۵۲
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۵
سخنان اخیر رئیس دولت اصلاحات نشان از یک انتحار سیاسی برای جلوگیری از ریزش بیشتر هواداران و فروپاشی تشکیلات سیاسی در چارچوب اختلافات اخیر میان برخی احزاب اصلاح‌طلب از جمله کارگزاران سازندگی و اتحاد ملت ایران دارد.

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، روزنامه وطن امروز در گزارشی نوشت: تلاش برای «به قدرت» رسیدن و تلاشی مضاعف‌تر برای «از قدرت» شناخته نشدن؛ این را می‌توان به ‌عنوان یک تعریف اختصاری از الگوی عمل سیاسی اصلاح‌طلبان در حدود 5/2 دهه اخیر دانست؛ الگویی که مبتنی بر آن تلاش می‌شود در عین تعریف خود به‌عنوان یک رفرمیست که دنبال به دست آوردن قدرت درون پازل یک سیستم سیاسی است، در مواقع لازم لباس یک اپوزیسیون مخالف با ساختار را به تن کرده و تبدیل به نیرویی ضدقدرت مرکزی شد.

با همه این اوصاف نمی‌توان منکر آن بود که این رویکرد به‌رغم همه مواهبی که برای اصلاح‌طلبان داشته، در مواقع خاص نیز تبدیل به پاشنه آشیل آنها شده است؛ چه از تجربه اوایل دهه 80 که رادیکالیسم پروبال یافته در زیر عبای شکلاتی اصلاحات به مرحله‌ای رسید که رئیس خود را در صحن دانشگاه هو کرد و او را تبدیل به یکی از نخستین قربانیان خود کرد و چه در اواخر دهه 80 که با پیگیری سیاست خیابانی و نصب‌العین قرار دادن استراتژی اهدای خون به اصلاحات، زمینه‌ساز شرایطی شد که در نهایت امر آنها را به ائتلاف با گزینه‌ای به نام حسن روحانی برای ورود به بافت قدرت سوق داد.

اما در این میان می‌توان فضای انتخاباتی سال 96 را نیز به‌مثابه تجربه‌ای دیگر در این مورد دانست؛ تجربه‌ای که در سایه پازل تکرار کردن‌های رئیس دولت اصلاحات پیش می‌رفت و با برجسته‌سازی دوقطبی‌هایی، سعی بر ارائه دوقطبی‌های درون قدرت داشت تا از دل آن نماینده تمام اعتراضات موجود شود و باز هم با فتح پاستور به دولت‌داری خود امتداد بخشد. رویکردی که از قضا موفقیت‌آمیز نیز بود اما تنها تا روز انتخابات، به گونه‌ای که با گذشت تنها چند ماه از آغاز به کار مجدد دولت روحانی، روند افت محبوبیت رئیس‌جمهور(که تجربه‌ای ثابت برای تمام دولت‌های دوم است) با چنان سرعتی سراشیبی را طی کرد که اصلاح‌طلبان مجبور شدند برای فرار از هم‌سرنوشتی با این دولت، وارد مسابقه مخالفت با دولتی شوند که مسؤولیت صفر تا 100 آن با خودشان است. 

چرا خاتمی مقابل دوربین نشست؟

محمد خاتمی که پس از درگذشت مرحوم هاشمی‌رفسنجانی تبدیل به چهره پیشرو در حمایت سیاسی از روحانی شده بود و با قابل قبول توصیف کردن کارنامه وی وعده بهبود بیشتر اوضاع در صورت انتخاب مجدد روحانی را داده بود، از نخستین افرادی بود که با عیان شدن بیش از پیش دستاوردهای روحانی، هر روز بیشتر از دیروز در عرصه سیاست محو شده و طریقه انزوا در پیش گرفت تا جایی که حتی دستاوردهای دولت مورد حمایتش او را به جایی کشاند که خود نیز اقرار به بی‌تاثیر بودن تکرارهای بعدی خود کرد.

با این حال و در شرایطی که خاتمی در دوم اسفند 98 شاهد تنها 60 هزار رای به سرلیست اصلاح‌طلبان در تهران بود، تلاش کرد با تغییر رویه خود و سخن گفتن با حامیان خود حداقل از ریزش بیش از پیش هسته اصلی حامیان اصلاحات جلوگیری کند. از همین رو در سخنرانی اخیر اینترنتی خود تلاش کرد در عین معرفی خود به‌عنوان چهره‌ای که علاوه بر خارج از قدرت بودن علاقه‌ای نیز به قدرت ندارد، جامه اصلاحگری اجتماعی به تن کند و با تکرار ایده «آشتی ملی»، خود را که به ‌عنوان بخش غیرقابل انکار وضع موجود شناخته می‌شود، بخشی از راه‌حل عبور از این وضعیت تعریف کند.

سخنان اخیر خاتمی با نشاندن او در جایگاه فردی دلسوز که از سر استیصال به دنبال چاره‌ای برای برون‌رفت از وضعیت موجود است، هرچند به احتمال زیاد می‌تواند بخشی از بدنه سرخورده حامی خاتمی را بار دیگر گرد او جمع کند و آنچنان که خود او نیز از اصلاح‌طلبان خواست، منجربه ارائه برنامه و طرح‌های‌شان شود، اما نشان از یک انتحار سیاسی برای جلوگیری از ریزش بیشتر هواداران و فروپاشی تشکیلات سیاسی در چارچوب اختلافات اخیر میان برخی احزاب اصلاح‌طلب از جمله کارگزاران سازندگی و اتحاد ملت ایران دارد.

حضور خاتمی از جنبه‌ای دیگر تلاشی برای مرکزیت‌بخشی و جلوگیری از به خطر افتادن جایگاه او به‌عنوان رهبر اصلاح‌طلبان است. برای مثال نقد خاتمی توسط اصلاح‌طلبان (که در سال‌های اخیر همواره تلاش می‌شد آن را به‌ عنوان یک تابو و خط قرمز حفظ کنند) در ماه‌های اخیر تبدیل به رویه‌ای جاری در فضای اصلاح‌طلبان و حتی اعضای رده بالای تشکیلاتی‌شان شده است که حضور مستقیم خاتمی می‌توانست به‌مثابه تلاشی برای تقویت این جایگاه باشد.

پرسش‌های کارگزاران از خاتمی

سخنان خاتمی و دعوت او به ایده آشتی ملی با استقبال چندانی روبه‌رو نشد تا نشان از محدود شدن گستره مخاطبان او و فاصله‌گیری‌اش از نبض اجتماعی حاضر باشد. هر چند همراهی چندانی با این سخنان صورت نگرفت اما حزب دست راستی اصلاح‌طلبان یعنی نیروهای کارگزاران سازندگی واکنش کم‌سابقه‌ای به آن نشان دادند، به گونه‌ای که روزنامه سازندگی در شماره روز دوشنبه خود در مطلبی با عنوان «کدام آشتی ملی؟» به سخنان خاتمی حمله و او را به طور غیرمستقیم بابت رفتار سیاسی اصلاح‌طلبان در حاشیه انتخابات اسفندماه یکی از موانع این آشتی ملی توصیف کرده و نوشته بود: «سخنان محمد خاتمی در باب ضرورت آشتی ملی، در حالی بیان می‌شود که 3-2 ماه پیش در آستانه‌ انتخابات مجلس و درحالی که سردار قاسم سلیمانی توسط آمریکاییان ترور شده بود و کشور به مانور همبستگی نیاز داشت، شورای‌ عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان که مدیریتش با محمدرضا عارف است حاضر به شرکت در انتخابات مجلس نشد. نه شورای ‌عالی و نه احزابی مانند اتحاد ملت، هیچ ‌یک نه‌تنها مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب نکردند، بلکه حتی بر آتش عدم شرکت نیز دمیدند. حتی محمد خاتمی نیز که در مقام رهبری اصلاحات قرار گرفته است، حاضر به حمایت یا ترویج شرکت در انتخابات نشد و این انتخابات با کمترین میزان رای‌دهنده پس از انقلاب روبه‌رو شد. اکنون شاید پرسش این باشد که چرا رهبری اصلاحات به دنبال آشتی ملی است درحالی که احزاب حامی وی حاضر به مشارکت در انتخابات نبودند؟»

در بخش دیگری از این مطلب با اشاره به مواضع ضد‌نظام برخی  چهره‌های اصلاح‌طلب آمده است: «برخی از اعضای جناح اصلاح‌طلب آنچنان در نقد حاکمیت بی‌پروایی از خود نشان می‌دهند که انگار امروز و فرداست که حاکمیت سیاسی کشور از هم بپاشد. آیا با نگاهی به توئیت‌ها و مطالب کوتاهی که مصطفی تاج‌زاده می‌نویسد، می‌توان به این استنباط رسید که جناح اصلاح‌طلب و محمد خاتمی واقعا به دنبال آشتی ملی هستند؟ وقتی ما رفتار یک فرد در جناح اصولگرا را به پای همه‌ آن جناح می‌نویسیم، از آن سو نیز سخنان تاج‌زاده را به پای این جناح می‌نویسند و آیا کسی به تاج‌زاده متذکر شده است که نوشته‌هایش چه تبعاتی برای این جناح دارد؟»

در بخش پایانی این مطلب نیز با اشاره به مسؤولیت‌ناپذیری خاتمی در قبال رفتار اصلاح‌طلبان آمده است: «برخی اصلاح‌طلبان، سال‌ها در مقام نقد تئوری حکومت مطلقه برآمدند اما اکنون خود برای آقای خاتمی رهبری مطلقه را جست‌وجو می‌کنند. هیچ نقد و نظری به ایشان را برنمی‌تابند و کوچک‌ترین و ملایم‌ترین سخنی را با تندترین واژگان جواب می‌دهند. این درحالی است که همین طیف از اصلاح‌طلبان در روزنامه‌های دوم خردادی به تلویح نوشته بودند خدا را نیز می‌توان نقد کرد. دسته‌بندی و جدا‌سازی عملکرد «مدیریت اصلاحات» از «رهبری اصلاحات»، به نظر می‌رسد بیشتر یک جمله‌سازی است تا یک واقعیت عینی. رهبر سیاسی یک جناح که منادی آشتی ملی است، آیا می‌تواند چشم بر انتخابات مجلس ببندد و از ضرورت حضور مردم در این انتخابات سخن نگوید؟ آیا می‌تواند بر عوامل و افرادی که اصلاحات را به این روز نشاندند و کشاندند چشم ببندد و مثلا رفتار محمدعلی نجفی، شهردار اصلاح‌طلب تهران را در شلیک به قلب همسر جوان خود تقبیح نکند؟ آیا می‌تواند بی‌تفاوت به حزب متبوع خود باشد که در صدد تحریم انتخابات است؟ آیا از رفتار محمدرضا عارف، رئیس شورای‌عالی اصلاحات که وظیفه ذاتی سازمانش، ساماندهی یک جناح برای شرکت در انتخابات است، پیام همبستگی و وفاق و آشتی ملی به دست می‌آید؟ چگونه می‌توان دستور‌العمل سیاسی صادر کرد وقتی به ملزومات رفتار سیاسی پا‌یبند نیستیم؟ به نظر می‌رسد وضعیت جناح اصلاح‌طلب با آشتی ملی و همبستگی نیز بهبود نیابد و لازم است خود را برای یک جراحی بزرگ و پرخونریزی آماده کند.»

ترمیم یا تطهیر؛ پرسش تکراری

سقوط آزاد اصلاحات پس از انتخابات سال ۹۶ و رساندن سطح عمومی نارضایتی‌ها به بالاترین درجه ممکن، در سایه مدیریت اجرایی حسن روحانی و فقدان طرح و راهبردی غیربرجامی برای خروج از وضعیت موجود، اصلاح‌طلبان را به چالش انتخاب استراتژی جدید وا داشته است.

آنچه از سوی برخی طیف‌های تندروی این جریان پیگیری می‌شود گام برداشتن بر لبه پرخطر «خروج از حاکمیت» با نیت فشار وارد کردن به نظام برای قبول مطالبات آنها در سیاست خارجه است؛ مساله‌ای که نامه ۷۷ اصلاح‌طلب در میانه اعتراضات بنزینی نیز موید آن است. تحریم انتخابات اسفندماه از سوی گروه‌هایی همانند حزب اتحاد ملت را می‌توان شاهد مثال دیگری از این رویکرد دانست.

اما در نقطه مقابل تلاش برای ادامه ائتلاف با باقی جریانات سیاسی و عبور از فردگردایی برای نیل به اجرای برنامه‌های تجدیدنظرطلبانه سیاسی و اقتصادی، رویکرد دیگری است که گروه‌هایی مثل حزب کارگزاران سازندگی را می‌توان از مصادیق آن دانست.  اقداماتی از قبیل سخنرانی اخیر خاتمی و تلاش او برای جلوگیری از بالا گرفتن این شکاف‌ها را می‌توان در این پازل مورد بحث و بررسی قرار داد. در این میان اهم اقدامات خاتمی را می‌توان معطوف به همراه ساختن پروژه «تطهیر اصلاحات» به ‌عنوان بزرگ‌ترین حامی دولت و ایده‌های مستقر در سایه پروژه «ترمیم اصلاحات» دانست. تشریح موقعیت اصلاح‌طلبی به ‌عنوان گروهی معترض که خواهان اجماع‌سازی میان عناصر سیاسی و اجتماعی با نیت عبور از شرایط حادث‌شده است، مهم‌ترین نقشه‌ای خواهد بود که در ایام باقیمانده تا انتخابات ۱۴۰۰ پیگیری خواهد شد!

به گزارش خبرنگار گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، زیبا کلام هم در واکنش به صحبت‌‌ها منتشر شده از سوی رئیس دولت اصلاحات گفته بود: «معتقدم با حلوا‌حلوا کردن دهان شیرین نمی‌شود. اینکه ما به مردم بگوییم شما به سمت وحدت ملی بیایید هیچ اتفاقی نمی‌افتد؛ این سوال مطرح است که تاکنون چه کسانی صحبت از وحدت ملی کرده‌اند؟ اینکه فقط برخی مسئولان از این کلمه استفاده کنند و سخن از این معنا آن هم اغلب در زمان‌های خاص در میان باشد، خیلی راهگشا نیست. باید توجه کنیم که اولین گام برای وحدت ملی این است که شما دست دوستی و مودت خود را دراز کنید. در حالی که دست برخی در زمان‌های خاصی پیش می‌آید و در دیگر وقت‌ها این موضوع مطرح نیست. کسانی که این شعار را می‌دهند باید نشان دهند به آن اعتقاد واقعی و بنیادی دارند. برخی فکر می‌کنند چرا باید با مخالفان سیاسی همکاری کرد؟ از نظر آنها نیازی به چنین همکاری وجود ندارد.»

انتهای پیام/

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار