گروه اقتصادی: برای بررسی وضعیت حیات اقتصاد ایران نیاز است ابتدا به تعریف اقتصاد کلان، شاخصهای موثر بر ان و وضعیت این شاخصها در ایران بپردازیم. تا بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که ایا اقتصاد ایران بیمار است و نیاز به درمان دارد و یا مرگ مغزی شده و باید احیا شود؟
به گزارش تجارت آنلاین؛ اقتصاد کلان شاخصهای عمده اقتصادی هر کشور را بررسی می کند، از تولید ناخالص داخلی تا نرخ بیکاری، درامد ملی، شاخص قیمت و ارتباط بین آنها، سپس با مدلهای اقتصادی ارتباط میان انها را توضیح می دهد.
مهمترین اهداف اقتصاد کلان رسیدن به اشتغال کامل، ثبات قیمتها، توزیع عادلانه درامد در جامعه و رشد و توسعه اقتصادی است. برای رسیدن به این اهداف باید سیاستهای مالی و سیاستهای پولی تعریف و سپس اجرایی شود.
سیاستهای مالی درامد و مخارج دولت را با استفاده از ابزارهای هزینه، مالیات و بدهی بر عهده دارد و سیاستهای پولی توسط بانک مرکزی و به منظور عرضه پول اجرا می شود.
اما وضعیت این شاخصها و همچنین نحوه اجرای سیاستهای پولی و سیاستهای مالی در دو دهه اخیر به نحوی بوده که اقتصاد کشور گاه و بی گاه دچار بیماری هایی از قبیل بیماری هلندی، رکود تورمی و … شده است و پاسخ به این سوال که آیا اقتصاد ایران بیمار است یا مرگ مغزی شده برمی گردد به راستی ازمایی و درستی آمار. چنانچه با امار سازی های نهادهای حاکمیتی که هر ساله ارائه می شود و صدای انتقاد کارشناسان را بلند می کند اقتصاد ایران را بررسی کنیم که مثلا برای پایین اوردن امار بیکاری، مرزها را جا به جا کرده و تعریف اشتغال را تغییر داده است به اقتصاد ایران نگاه کنیم با یک اقتصاد بیمار مواجه هستیم که با درنظر گرفتن چندین مشوق، ایجاد تعدادی شغل و … می توان ان را درمان کرد. اما اگر امارهای واقعی از کف جامعه مانند تعداد بیکاران در هر خانواده، بیکاران دانشگاهی، افراد شاغل، افراد با شغلهای کاذب و … را مدنظر قرار دهیم، اقتصاد ایران به کما رفته و باید پارامترهای بیشتری را برای احیای ان و در بازه زمانی طولانی تر به کار ببریم.
واقعیت این است که اقتصاد کشور هر بار با تغییر دولتها، وزرا و حتی مدیران اقتصادی درگیر تغییر سیاستگذاری های اقتصادی شده و هر گروه اقتصادی که روی کار آمده برنامه های دولت قبل را کنار گذاشته و برنامه های خود را اجرایی کرده است و این سیکل معیوب همیشه تکرار شده و کم پیش امده به برنامه دولت قبلی با چشم کارشناسی نگاه شده باشد. به همین جهت مشکلات اقتصادی در چند دهه اخیر همواره وجود داشته است فقط در برهه هایی یک بحران شدید تر و باقی مشکلات کمرنگتر بوده است و به ندرت بازه زمانی را تجربه کرده ایم که مسائل و مشکلات اقتصادی بر سرمان چتر نینداخته باشد. به علاوه این مسائل و مشکلات درون زا، مشکلاتی چون تحریم، قطع ارتباط با کشورهای صنعتی، خروج شرکتهای بزرگ بین المللی از کشور، عدم ورود تکنولوژی و … سبب شده اقتصاد کشور هر ساله کوچکتر شود. انگونه که از امار رسمی بر می اید در سه سال منتهی به سال جاری اقتصاد کشور ۱۱ درصد کوچکتر شده است. معیشت مردم نیز با سختی مواجه شده و این وضعیت بر شاخصهای اجتماعی هم اثر گذاشته است؛ در این میان فعالیتهای واسطه گری، رانت و کاهش سهم اشتغال در بخش صنعت پررنگتر از هر زمان دیگری است و عبور از این شرایط احیای اقتصاد را میطلبد و نیاز است یک تیم منسجم اقتصادی، اقتصاد را بازیابی کرده و از پتانسل کارشناسی کشور برای عبور از این وضعیت بهره بگیرد.