محمد انیسی طهرانی
کارشناس سیاست بینالملل
پیامد خروج نیروهای ایالات متحده و ناتو از افغانستان حتی در کوتاه مدت، ایجاد خلاء سیاسی را در آسیای جنوبی و مرکزی اجتناب ناپذیر می کند. سوال قابل طرح این است که چه کشور و قدرت هایی برای پر کردن آن قدم به پیش می گذارند. همسایگان قدرتمند افغانستان بویژه ایران . پاکستان و چین، منافع مشروعی در این کشور برای خود تعریف و با انرژی بیشتری دنبال می کنند. احتمالا هیچ کدام همان نقش آمریکا در شکل دادن به نظام سیاسی افغانستان را ایفا نخواهند کرد، اما هر سه کشور (پاکستان، ایران و چین) خواستار شکل گیری یک دولت با ثبات در «کابل» و استقرار امنیت در سراسر کشور با لحاظ منافع امنیت ملی خود هستند. «طالبان» یا به عبارتی آنچه که خود دوست دارد به آن نام خوانده شود، «امارت اسلامی افغانستان» به دنبال ایجاد روابط مثبت با همسایگان جهت کسب مشروعیت بین المللی و جذب سرمایه گذاری به منظور بهبود شرایط اقتصادی، می باشد. پس با لحاظ این شرایط روابط افغانستان با ایران، چین و پاکستان باید از کدام مولفهها برخوردار باشد؟
ایران
ایران، که حدود 921 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد، از بی ثباتی همسایه شرقی اش برای چندین دهه آسیب دیده است. در دهه 1990 میلادی، «تهران» از گروه های مجاهد افغان ائتلاف شمال مخالف طالبان حمایت و حکومت طالبان را در کابل به رسمیت نشناخت. همچنین از جنبه دیگر، ایران از حضور گسترده نظامی ایالات متحده در افغانستان پس از سال 2001 ناخشنود و آن را تهدید علیه منافع ملی خود می دانست. در مجموع تهران از خروج آمریکا از افغانستان خشنود و آن را «شکست نظامی و فرار مفتحضانه» خواند. اما دولت سیزدهم نگران تحولات امنیتی و سیاسی می باشد. در اوایل سپتامبر (شهریور)، سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشور به تهاجم طالبان به «دره پنجشیر» واکنش نشان داد. مقامات ایران بطور مکرر از تشکیل دولت فراگیر با مشارکت همه اقوام و گرایش های سیاسی با لحاظ نظر مردم در افغانستان، سخن گفته اند و همچنین یکی از دغدغه های اصلی تهران، حفاظت از جامعه شیعه هزاره است که در گذشته اذیت و آزار بسیاری از جانب طالبان در حق آنها اعمال شده بود. ایران جدای از موضوعات سیاسی، به دنبال استفاده از ظرفیت های اقتصادی می باشد. تعاملات تجاری، منافع دو طرف را تامین می کند. تهران تلاش خواهد کرد تا دسترسی خود را به بازار افغانستان که در سال های اخیر سرشار از کالاهای ایرانی بوده، حفظ کند. در سال 2018، ایران به بزرگترین شریک تجاری افغانستان تبدیل و صادرات آن به نزدیک 2 میلیارد دلار رسید. افغانستان هم به دلیل مسدودکردن دارایی ها و قطع کمک های اقتصادی، شرایط نامساعدی را سپری می کند و ملت صبور و رنج دیده افغان با توجه به فرارسیدن فصل زمستان و برودت هوا به مواد غذایی و لوازم گرمایشی نیاز فوری دارند.
یکی دیگر از موضوعات مهم مورد مناقشه احتمالی بین کابل و تهران، ستیزه جویان تهدید کننده امنیت ایران است. مناطق مرزی ایران بویژه استان سیستان و بلوچستان در سال های اخیر، شاهد انجام حملات تروریستی متعدد توسط گروه های افراطی در امتداد مرزهای افغانستان و پاکستان، بوده است. مقامات طالبان تضمین دادهاند اجازه شکل گیری گروه های تروریستی و دست اندازی از خاک افغانستان به کشورهای دیگر را نخواهند داد، اما ایران فراتر از اظهارات رسمی به رفتارهای عملی توجه دارد.
همچنین بیش از دو میلیون پناهجوی افغان در خاک ایران، زندگی و با توجه به شرایط اقتصادی در جامعه، دولت در موقعیتی است که با دشواری بتواند از تازه واردان بیشتر استقبال کند. به همین دلیل است که ایران برقراری امنیت و ثبات پایدار در افغانستان را خواستار که در نتیجه آن برخی از پناهجویان به وطن خود بازگردند.
چین
اعلامیه ماه آوریل (فروردین) مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، نگرانی چین در مورد امنیت مرزی در دالان (کریدور) «واخان»، که شامل خط مرز 92 کیلومتری مشترک با افغانستان است را افزایش داد. اما علیرغم آن، دولت چین ترغیب شد برای انجام گفت و گوهای اولیه به سران طالبان نزدیک شود. «پکن» بیم آن دارد که یک افغانستان پر هرج و مرج باعث سرایت خشونت به استان «سین کیانگ» شود و به سرمایهگذاری راهبردی منطقه ای در ابتکار طرح «کمربند و جاده» آسیب وارد کند. در 28 جولای (6 مرداد)، «ملا عبدالغنی برادر» از موسسان گروه طالبان که اکنون سمت معاون نخست وزیر را برعهده دارد با سرپرستی یک هیئت 9 نفره با وزیر امور خارجه چین در شهر «تیانجین» دیدار که در نتیجه، طالبان متعهد شد اجازه استفاده از خاک افغانستان را برای انجام حملات علیه چین نخواهد داد. متقابلا پکن به سرمایه گذاری های زیر بنایی و اقتصادی برای بازسازی این کشور آسیب دیده در اثر جنگ، اقدام خواهد کرد. این نشست، نقطه عطفی برای طالبان بود، زیرا «ملا برادر» توانست حمایت یک قدرت بزرگ بین المللی را که می تواند نقش عمده ای در بازسازی و رشد اقتصاد افغانستان ایفا کند، به دست آورد.
چین در اوایل ماه سپتامبر (شهریور) به ارائه کمک 31 میلیون دلاری متعهد شد و در 23 همان ماه در جریان کنفرانس مجازی وزرای خارجه گروه 20 از ایالات متحده برای مسدود کردن دارایی های افغانستان انتقاد و کمتر از یک هفته بعد، اولین هواپیمای حاوی کمک های پکن در فرودگاه کابل به زمین نشست.
پکن همچنین چشمی گشاده به منابع معدنی دست نخورده افغانستان دوخته است که ارزش آن بین 1 تا 3 تریلیون (هزار میلیارد) دلار تخمین زده می شود. علاوه بر عناصر خاکی کمیاب، این کشور دارای ذخایر عظیمی از طلا، پلاتین، نقره ، مس، کرومیت، لیتیوم، اورانیوم و ... است. در طرف مقابل، طالبان مایل است از استخراج این منابع درآمد کسب و برای تحکیم حکومت خود مورد استفاده قرار دهد.
با این حال، تسلط طالبان بر افغانستان، نگرانی هایی را برای مقامات چین ایجاد کرده است، اگر حکومت طالبان از توانایی کنترل گروه های مختلف ستیزه جو و افراطی برخوردار نباشد، دامنه خشونت این گروه ها می تواند استان «سین کیانگ» را بی ثبات و ابتکار طرح «کمربند – جاده» را در منطقه تضعیف یا با اختلال جدی روبرو کند. همچنین دیگر بازیگران منطقه ای و جهانی نیز به منابع افغانستان چشم دوخته اند و ممکن است در نهایت از گروه های شبه نظامی محلی یا جنگ سالاران برای تامین منافع خود استفاده کنند. این موضوع می تواند منافع اقتصادی چین را در افغانستان و منطقه تضعیف کند. بنابراین پکن احتمالا با احتیاط روابط خود را با حکومت طالبان تنظیم و توجه خود را صرفا به امور تجاری در این کشور معطوف خواهد کرد.
پاکستان
پاکستان که 2670 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد، در طول چهار دهه ناآرامی های گذشته آسیب های زیادی دیده است. پس از تهاجم شوروی به افغانستان در سال 1979، «اسلام آباد» مجبور بود به ایفای نقش به عنوان سکوی پرتاب «نیروهای جهادی افغانستان»، آمریکا و متحدانش علیه اتحاد جماهیر شوروی، بپردازد. حملات 11 سپتامبر و متعاقب آن تهاجم نظامی ایالات متحده به افغانستان تحت عنوان «جنگ علیه تروریسم» وضعیت امنیتی پاکستان را وخیم تر کرد. بی ثباتی، باعث رشد گروه های مسلح در طول مرز پاکستان و افغانستان شده و آنها را تهاجمی تر کرده است. تحریک طالبان پاکستان و ستیزه جویان بلوچ، سال ها است که اهدافی را در پاکستان مورد حمله قرار داده که در نتیجه آن بیش از 83 هزار نفر کشته برجای و میلیارد ها دلار به اقتصاد این کشور خسارت وارد کرده است. اسلام آباد اغلب ادعا می کند که حملات خشونت آمیز به پاکستان از خاک افغانستان انجام و سازمان اطلاعاتی هند را به حمایت، طراحی و اجرا آن متهم می کند. همزمان، نهادهای امنیتی پاکستان نیز متهم به حمایت از طالبان افغانستان به ویژه شبکه حقانی شده اند. در این زمینه، تسلط طالبان بر کابل و خروج نیروهای آمریکایی، از سوی محافل سیاسی و نظامی اسلام آباد به عنوان یک تحول مثبت تلقی شده است. این خوش بینی نسبت به یک حاکمیت دوست در مرزهای شمال غربی با این واقعیت نیز تقویت می شود که طالبان هرگز همراهی و حمایت پاکستان از عملیات نظامی به سرکردگی ایالات متحده در سال 2001 که آنها را از قدرت ساقط و یا برخی از اعضای خود را به نیروهای غربی تسلیم کرد، تلافی نکرد. در عرصه دیپلماسی و بین المللی، اسلام آباد فعالانه به منظور تعامل دولت ها با طالبان، تلاش می کند. «عمران خان» نخست وزیر پاکستان در پیام ویدئویی خود به نشست مجمع عمومی سازمان ملل که در 24 سپتامبر (2 مهر) پخش شد، از جامعه جهانی خواست تا از حکومت طالبان حمایت و به ملت افغانستان در زمینه ارسال کمک های بشردوستانه که بسیار مورد نیاز است، کمک کنند.
با این حال، دیگر دیدگاه راهبردی در پاکستان مطرح و معتقد می باشد که طالبان ممکن است مانند گذشته تحت نفوذ این کشور قرار نگیرد. به همین دلیل است که اسلام آباد مسیر احتیاط سیاسی را در پیش گرفته و برای شناسایی سریع طالبان بعنوان یک «دولت» بطور انفرادی اقدام نمی کند. اگرچه پاکستان هنوز به طور رسمی از نظر حقوق بین الملل قدرت مستقر در کابل را به رسمیت نشناخته است، اما امید زیادی به تعامل با آن از نظر اقتصادی دارد. پاکستان همچنین امیدوار است که افزایش امنیت تحت حاکمیت طالبان به این کشور اجازه دهد تجارت خود را با آسیای مرکزی، جایی که ظرفیت قابل توجهی وجود دارد، رشد دهد. اسلام آباد در نظر دارد خط لوله ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند (TAPI) را تکمیل کند که گاز طبیعی را از ترکمنستان به سه کشور جنوب آسیا منتقل می کند. ساخت این خط لوله در سال های اخیر متوقف شده زیرا دولت ساقط شده در افغانستان از توانایی تامین امنیت این پروژه در خاک خود برخوردار نبود.
بنابراین، همسایگان قدرتمند افغانستان شامل ایران، چین و پاکستان، از تشکیل یک دولت باثبات در «کابل» که امنیت مرزها، حسن همجواری و تبادلات اقتصادی را تامین کند، استقبال می کنند. به این ترتیب، حکومت طالبان تحت تاثیر یک محور نوظهور ضد آمریکایی قرار خواهد گرفت که به دنبال حذف نفوذ ایالات متحده در منطقه و تشکیل زیرساخت های امنیتی جدید آن خواهد بود