حسن فروزانفرد
عضو بازرگانی تهران
تورم یکی از جدی ترین چالشهای اقتصاد ایران است، اما عواملی که میتوانند تورمزا باشند، امروز در اقتصاد ایران کنار هم جمع شدهاند. کسری بودجه بزرگ یکی از این عوامل مهم است که به شکل مستقیم و غیرمستقیم منجر به افزایش تورم است. برای مثال باعث افزایش حجم نقدینگی میشود یا دولت به طور مستقیم وارد شده و از انک مرکزی استقراض میکند و یا غیر مستقیم از طریق فروش اوراق و اجبار بانکها به خرید آن این کار را میکند. هر یک از این روشها تورمزا است و موجب افزایش چشم گیر حجم نقدینگی و پایه پولی در کشور میشود.
مسیری که با این کسری بودجه تا پایان سال 1400 طی خواهیم کرد، قطعا تورمآفرین است ولی موارد دیگری هم در کنار این موضوع تاثیرگذار است، برای مثال تورم انتظاری که در ذهن افراد جامعه با توجه به وضعیتی که پیش روی خود میبینند تصور میکنند. در جوامعی که سالیان متعدد و متوالی دچار تورم هستند، تورم انتظار حتی بیشتر از بقیه فاکتورها میتواند تاثیرگذار باشد. امروز مردم کسری بودجه، ناتوانی ایران در دسترسی به منابع ارزی خود، محدودیتهای متعدد در حوزه واردات، وضعیت منابع در دسترس بانک مرکزی، شکل تخصیص ارزها و مقدار کلی صادرات را میبینند. بنابراین این تصور برای فعالان اقتصادی و مردم وجود دارد که زمینه محدودیت منابع به صورت بسیار جدی پیش روی اقتصاد ایران است و منابع درآمدی شناخته شده که حکومت و دولت سالیان دراز با اتکا بر آن توانسته نرخ ارز را حفظ کند دیگر به عنوان پشتوانه در کنار آن نیست.
بنابراین انتظار افزایش نرخ ارز در ذهن فعالان اقتصادی شکل گرفته است. افزایش نرخ ارز میتواند یکی از عوامل افزایش تورم هم باشد. در مجموع بستر عملیات ریالی که در اقتصاد ایران انجام میشود به واسطه کسری بودجه و نحوه تامین آن از طریق بانک مرکزی و همچنین نحوه پیشبینی مردم و فعالان اقتصادی وضعیت نرخ ارز پیامهای تورمی دارند.
در این شرایط زمزمههایی از برچیده شدن ارز 4200 تومانی شنیده میشود. با اینکه ارز 4200 تومانی تاثیری زیادی بر حفاظت از قیمت عمومی نداشت اما به هرحال مبنای محاسبات است. اگر ارز 4200 تومانی به 24 یا 25 هزار تومان تبدیل شود یعنی پیشبینی 3 تا 4 برابری افزایش قیمت به وجود میآید که این موضوع مدنظر فعالان اقتصادی و مردم است و با شنیدن گفتوگوها بین مجلس و دولت، میبینند که به این موضوع بسیار نزدیک هستیم.عدم تخصیص ارز 4200 تومانی به یک باره فشار بزرگی از نقدینگی را به فعالان بخشهای مربوطه وارد میکند. برای مثال کسی که در حوزه دام کار میکند به یکباره با وضعیتی مواجه میشود که نهادههای مورد نیاز خود را با 3 برابر قیمت و این بار به صورت رسمی خریداری کند، این مووضع باعث تورم بیشتر میشود.
از نظر سیاسی نیز نشانهها میگویند که فوریتی برای شروع مذاکرات وجود ندارد. البته هدفگذاری دقیقی هم برای شروع مذاکرات وجود ندارد و فضای مناسبی هم در مورد شروع مذاکرات در ذهن مردم نیست؛ این موضوعات باعث میشود که اندیشههای تورمی در جامعه بالاتر باشد. بنابراین تورم انتظاری در جامعه دلایل قابل قبولی دارد.