به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عاطفه میرسیدی پزشک، مجری و سردبیر اخبار علمی و پزشکی چندی است که بازنشسته شده و او را دیگر روی آنتن نمیبینیم. میرسیدی در سال 1377 در آزمون کتبی ورود به واحد مرکزی خبر در حوزه سلامت جزو 10 نفر منتخب قرار گرفت و به این حوزه وارد شد.
او پیش از خبرنگاری در رشته پزشکی عمومی فارغ التحصیل شده بود و علاقهاش به خبرنگاری باعث شد که همزمان در حرفه پزشکی و خبرنگاری سلامت فعالیت کند. در دوران کاریاش اتفاقات مختلفی افتاد و شاید قسمتهایِ جالب آن به دوران کرونا برمیگردد. آنقدر برای مخاطبان مهم شده بود که کرونا گرفتن یا نگرفتنِ «میرسیدی» محل بازتابها و خبررسانیهایی شد.
روزی که خبر ابتلای «عاطفه میرسیدی» به کرونا بیرون آمد، واکنشهای متعددی را به همراه داشت؛ محل شوخی عدهای هم شد. اما این خبرنگار قدیمی تلویزیون در برنامهای نسبت به این شوخی کاربران در فضای مجاری واکنش جالبی نشان داد. او گفت: «از شوخیهای مردم هرگز ناراحت نشدم واقعا فکر میکردم کرونا یک سرماخوردگی ساده است.»
وی پس از شیوع ویروس کرونا در ایران، در برنامهای اعلام کرده بود کرونا یک سرماخوردگی ساده است و پس از ابتلا به کرونا عنوان کرد: «خود من هم به کرونا مبتلا شدم و مداوا شدم و جای نگرانی نیست.»
من خط قرمزها را عقبتر انداختم/ توصیه به خبرنگاران امروزِ صدا و سیما
با او به مناسبتِ بازنشستگیاش، فعالیت جدید پزشکیاش و خیلی از اتفاقات دوران کاریاش به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* شما یکی از خبرنگارهای با اشراف صدا و سیما در حوزه پزشکی و سلامت بودید. وقتی از کرونا صحبت میکردید چه هشداری و چه امیدوارکننده، بسیاری از مردم اطمینان پیدا میکردند. برای خبرنگاران امروز رسانه ملّی چه توصیههایی دارید که با اشراف و مطالعه گفتوگو کنند و برای مخاطبان اطلاعرسانی داشته باشند؟
همیشه خدا را شکر میکنم. به خاطر اینکه اگر شرایطی به وجود آمده که بعد از سالیان سال مردم اعتماد کردند و اعتماد میکنند باعث افتخار است. شاید این دستاوردِ به دست آمده، مدیون و مرهون 23 سال کار در حوزه رسانه است. وقتی خبرهایی که اطلاعرسانی میشود نگاشته میشود بارها و بارها تکرار میشوند مردم را به یک باورپذیری میرساند. شاید این کسوتِ پزشکی هم باعث شد اعتماد مردم بیشتر جلب شود.
بخشی از آن را مدیون این میدانم که نام پزشک را به یدک میکشیدم و بخشی هم مربوط به این بود که واقعاً از روی دلم حرف میزدم و در واقع خودم بودم. هیچوقت ادا درنیاوردم و با الفاظ بازی نکردم. با کلمات ساده و شخصیتی که خودم داشتم با خنده مردم خندیدم و با گریه آنها همراهی کردم. این باعث شده که شاید به دل هم بنشیند. وقتی که خودم بودم و از دلم برآمده است.
خبرنگاری هم برای من سودآور نبود و به چشمِ منفعتدوزی به آن نگاه نکردم. پزشکی بودم که در این حوزه، به مردم اطلاعات میدهد. اطلاعاتی که شاید مردم نداشته باشند و البته با امیدواریهایی که در انتهایش باشد. این باعث شد که من با همین دریافتی خبرنگاری دلم خوش باشد. به همین دلیل است که وقتی مردم از من تشکر میکردند یا حسّ میکردم به دانش پزشکیشان و یا فرهنگ سلامتیشان چیزی اضافه کردهام، از تهِ دلم خوشحال میشدم.
واقعاً در طولِ این سالها به دنبال دریافت منافع از حوزههایی که در آن کار میکردم، نبودم. به هر حال مردم میفهمند و کاملاً حس میشود چه به صورت فیزیکی و چه به صورت معنوی در چهره و رفتارشان، با چه سودایی در واقع کارشان را پیش میبرند. یا در دلشان چه میگذرد. مردم واقعاً همهچیز را میبینند و بر همهچیز اشراف و دقتِ خوبی دارند. این خاصیت زندگی است. اگر در هر کاری دست پاک باشیم، نتیجهاش ایجاد اعتماد است. مهم نام نیک است که باقی بماند و امیدوارم این اتفاق برای همه بیفتد.
اینکه شما اشاره کردید توصیه برای خبرنگاران امروز رسانه ملّی؛ به نظرمن خبرنگاران باید سعی کنند خبرهایی که جمعآوریاش میکنند اطلاعاتی به مردم اضافه کند. نسبت به آن اطلاعات اول خودشان مطالعه داشته باشند، با اشراف و ظرافت و دقت با مردم صحبت کنند تا هیچوقت دچار اشتباه نشوند. به این وسیله اشتباهاتشان کم میشود. کم شدنِ اشتباهات و صحیح گفتن در ایجاد اعتماد اقشارِ با سواد و کم سواد و کم مطالعه، خیلی اهمیت دارد.
من همیشه سعی کردم این چارچوب را رعایت کنم. خودم را مطالبهگر بدانم و خودم را به جای مردم بگذارم. در مواردی که باید سؤال کنم منافع خودم را درنظر نگیرم. هرچند که در ادامه از سویی به من اعتراض هم بشود. شاید اینکه مسئولین، در همه سالها به من اعتماد کردند و اجازه دادند در حوزه سلامت مردم بدون کم و کاست و بدون پرده پوشی اما با رعایت اصول اخلاقی و در چارچوب خانواده، این مطالب و اخبار را بیان کنم، خیلی جایِ خوشحالی و تشکر دارد.
به هر حال فکر میکنم تا قبل از من حوزه سلامت خط قرمزهایش بیشتر و ورود به این حوزهها محدودیت بیشتری داشت، در دورهای که من کار کردم، سعی کردم در چارچوب ادب و احترام، خط قرمزها را یک مقدار به عقبتر بیندازم. به من فضا و فرصت داده شده و شاید اگر این فرصت داده نمیشد این امکان برایم به وجود نمیآمد و واقعاً آن مسئولین و پشتیبانیهایشان در این فضا و عرصه بسیار تأثیر داشت.
ماجرای کرونا گرفتن و شوخیهای مردم با خانم خبرنگار
* در طول این دورانِ فعالیت، کدام اتفاقها برایتان خیلی تلخ و کدام اتفاقها خیلی شیرین بود. واقعاً مردم با خیلی از کارها و اتفاقات شما شوخی کردند و هم مورد نظرشان بود. کرونا گرفتنِ شما یک بحثی بود و آن هشدارها و توصیههای شما بحث دیگری بود که در فضای مجازی خوب پخش میشد.
من هیچوقت خجالت نکشیدم اگر که کمبودها و ضعفهایی را در حوزه سلامت بیان کنم. چون خیلی از خبررسانیهای ما باید با اشراف به روان و آگاهیهای مردم باشد. یعنی یک نگاه روانشناسانه پشت اطلاعرسانیهایمان باشد. مطالب صحیح و جامع در کوتاهترین زمان و سادهترین جملات و در سریعترین روش؛ این در واقع گزارشدهی و خبررسانی است.
من میخواهم بگویم یک مشخصه و چارچوب دیگری هم به آن اضافه شود و آن دانستن روانشناسی مردم است. اگر با مردم راستگو باشیم و در واقع حقایق را درباره خودمان بگوییم آنها هم بیشتر باور خواهند کرد و آنها هم میپذیرند و درکش خواهند کرد. سعی کردم جاهایی اتفاقاتی که برای خودم افتاده را بگویم. در گزارشی گفتم من زمانی افسردگی پیدا کردم و درمان هم شدم. پس این بیماری هم درمانپذیر است و من درمان شدم.
جایی گفتم فرزند کنکوری داشتم این اتفاقات برایم افتاد و ما این کار را کردیم. من از خودم مثال زدم و مثل آدمهای دیگر هم معایب و اشتباهات و هم نقاط مثبت و قوتی دارم؛ جاهایی لازم بوده آنها را هم بگویم. جایی هم گفتم بچهها معاینه چشم شوند و اگر این موضوع را در موقع مقررش جدّی نگیرند به تنبلی چشم دچار میشوند. چون این اتفاق برای من افتاد و دچار تنبلی چشم و عینکی شدم. حتی با عینک، تنبلی چشمم، درمان نشد.
بحث کرونا هم درمان شد؛ مردم به شدت ترسیده بودند این ترس زیاد آنها را در معرض بیماری خطرناکتر قرار میدهد، به این خاطر آمدم در فضای مجازی گفتم من هم شاید گرفتهام. چون همه ما در همان سه چهار ماه ابتدایی آمدنِ کرونا، دچار سرماخوردگی شده بودیم و ممکن بوده کرونا گرفتیم و نمیدانستیم. حتی کیتِ تست کرونا تا یکی دو ماه اول نیامده بود؛ من گفتم شاید یکی از این سرماخوردگیها کرونا بوده باشد و ما متوجه نشدیم و درمان هم شدیم.
اینها را جلوی دوربین فضای مجازی گفتم و خیلی سر و صدا کرد. در واقع حقیقت را گفتم و هیچوقت هم پشیمان نشدم. حرفهای بد و خوب زیادی شنیدم اما ناراحت نشدم، چون حقیقت را گفتم. در فضای مجازی با من شوخی میشود، خوشحال میشوم؛ چون همین باعث میشود مردم با من راحت باشند و حتی لبخندی بزنند وقتی هم حرفی میزنم مرا دوست خودشان میدانند و حرفِ دوست را راحتتر میپذیرند.
فعالیتِ این روزهای خانم خبرنگار در مطبِ پزشکی
* الان که بازنشسته شدید شنیدهایم در طب سنتی فعالیت دارید؛ چه فعالیتهایی را شروع کردهاید؟
من همه طول سالهایی که در حوزه رسانه کار کردم، دلم میخواست یک کار پزشکی هم بکنم اما فرصتش نبود. به خاطر اینکه خیلی با ذوق و شوق در محیط کاریام کار میکردم و وقت زیادی از من میگرفت. از طرفی کار در خانواده و بچهها هم اجازه نمیداد شغل دوم داشته باشم و کار پزشکی بکنم. به هر حال در رسانه هم رسمی شده بودم و باید ساعت موظفیام را پُر میکردم؛ گاهی بیشتر و گاهی هم کمتر.
به هر حال توان جسمی هم برای کار در یک درمانگاه و فضای پزشکی را نداشتم. اما از ماههای آخر، تصمیم گرفتم این کار را انجام بدهم و با وام بانکی کاری راه بیندازم؛ چون پساندازی نداشتم. از طریق همان وام، جایی را اجاره کردم و تجهیزات مختصری تهیه کردم و یک مطب کوچکی راه انداختم.
من پزشکی سنتی یا همان طب سنتی کار نمیکنم، چون معلوماتی در این حوزه ندارم دورههایی در مورد طب سوزنی و ماساژ تخصصی پزشکی گذراندم و بعد از آن دورههایی برای بخشی از کارهای زیبایی، تزریقهایی که در این حوزه وجود دارد و توانستم این کار را اداره کنم. اما از دوستی که در حوزه کارهای سنتی تجربههایی دارد کمک خواستم تا بتوانم در این حوزه هم اگر مراجعهای داریم برای اقدامات سلامتی که در تاریخ ما ریشه داشته مثل حجامت، زالو و فصددرمانی و یا بادکش، روز به روز بر دانش این بخش هم افزوده شود.
مشخص میشود چه تأثیراتی میتواند داشته باشد؛ از آنها کمک گرفتیم که بتوانیم در این حوزه هم کمکرسانی کنیم و کار بیشتر خودم درمان با سوزنهاست و البته کار پزشکی عمومی اگر بیماری مراجعه کند و به هر حال ویزیت و داروهایی در این حوزه بخواهد، من در خدمتگزاری حاضر هستم و چنین مطبی دارم. چون واقعاً معتقدم تمام این روشها به طب مکمل شناخته میشوند. از همان طب سوزنی که از شرق آسیا برای ما آمده و به تمام دنیا رسیده و چه طب ایرانیِ خودمان، همه اینها در کنار طب مدرن، میتوانند تأثیر آن را افزایش بدهند.
در حقیقت یک کاملکننده و سرعت دهندهای در کنار طبی باشد که به صورت کلاسیکتر در دانشگاهها، آموزش داده میشود و به طب پزشکی مدرن میشناسیم و اینها در تلفیق با هم اثربخشی بیشتری داشته باشد. پزشک عمومی با توجه به تنوع تخصصهای پزشکی و شمار زیاد متخصصین شاید آنقدر نتواند فعالیت پزشکی ساده خودش را در بیمارییابی و درمان داشته باشد اما بتواند در حوزه تکمیلی به کار متخصصین و پزشکان دیگر کمک کند. من هم وارد این فضا شدم تا هم بتوانم بیمار داشته باشم و هم مطبم چرخشی داشته باشد و بتوانم کمک بیشتری به مردم بکنم.
آقای جبلی را خوب میشناسم/نگاهی به تحول رسانه ملّی
* با توجه به حضور آقای جبلی به عنوان رئیس سازمان صداوسیما و شناخت شما نسبت به ایشان در دوران مسئولیتشان در معاونت خبر، در بحث تحول رسانه ملّی و خبری صدا و سیما چه نظری دارید و گامهایی که در این عرصه برداشته شد همچون اختلال سامانه سوخت و برخی اتفاقات دیگر که به تعبیرِ بسیاری آن رو راستی خبری به تلویزیون برگشت را چطور دیدید.
من واقعاً شرمنده شدم از اینکه آقای جبلی آمدند و من بازنشسته شدم. چرا که ایشان را بسیار خوب میشناسم و با توانمندیهایشان آشنایی دارم. زمانی که رئیس واحد مرکزی خبر بودند ارادت خاصی به دانش و توانمندی و نوع نگاه بهروزشان نسبت به خبر و حوزههای خبری دارم. واقعاً تا حدودی برای خودم متأسف شدم زمان بازنشستگیام مصادف شد با آمدنِ ایشان و در این زمان باید خداحافظی کنم ؛ البته با دو سال سابقه کاری که از بیرون سازمان داشتم و با خودم آوردم، باعث شد بازنشستگیام کمی جلوتر بیفتد.
میگویم تأسف و شرمندگی، چون میدانم نسبت به تیمِ قبلی توانمندی بیشتر و نگاه گستردهتری دارند. پهنای باند تفکرشان شاید بسیار وسیعتر از افرادی است که قبلاً بودند. البته نمیدانم این تحولات قابل انجاماند یا خیر. چون خیلی وسیعاند. وقتی خیلی وسیع میشود آدمی نگران هم میشود. اما میدانم همه در جهتِ خیر است و همه در جهت تغییراتی که دنیای امروز رسانه دارد میگذراند؛ برای نزدیک شدن به جریانِ روز، اولینها و برترینهاست.
از این نظر خوشحالم و واقعاً برایشان آرزوی موفقیت میکنم و قدمهای بزرگی برمیدارند و امیدوارم این قدمها دوباره روی زمین فرود بیاید و نیمه کاره رها نشود. خوشحالم از اینکه آقای جبلی این مسئولیت را دارند و آینده خوبی را برای رسانه ملی و همه همکارانم آرزو میکنم.
فکر میکنم که شاید این طرز فکری که آقای جبلی دارند و واقعاً کمتر به سانسور کردن علاقه دارند و معتقدند خبر را باید داد اما نوع خبررسانیمان است که میتواند بر نگرشِ مردم تأثیربگذارد و واقعیتها را بهتر درک کنند این از ایدههای ایشان است.
هیچ وقت این اعتقاد که بعضی از اخبار و اطلاعات را نباید بدهیم در طریقِ ایشان راهی ندارد و واقعیتش هم این است خبر باید گفته شود و اطلاعات باید داده شود اما روشِ بیان آنها است که میتواند در بین مردم اعتمادزایی کند و به حقیقت ما را نزدیکتر کند.
انتهای پیام/