اصغرنعمتی
مدیرمسئول و مدرس دانشگاه
پاندمی کرونا در جهان تاثیرات بسیاری در حوزههای آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، سبک زندگی و... در پی داشته است این بیماری با رفتار غیر قابل پیشبینی و جهشهای پی در پی ضمن غافلگیری نظام سلامت در جهان و ایران، پیامدهای ناگواری را رقم زده است. یکی از بخشهایی که از این ویروس به صورت جدی آسیب دیده، نظام آموزشی به ویژه در مقاطع تحصیلی ابتدایی است. کرونا طی دوسال اخیر نظام آموزشی را ناگزیر به سمت آموزش غیر حضوری با بهرهگیری از امکانات فضای مجازی نمود، اما فراهم نبودن زیرساختهای مناسب آموزش اینترنتی به ویژه در مناطق روستایی و همچنین نبود مهارت بهرهگیری مناسب از این فضا و ابزارهای مورد نیاز نظیر گوشیهای هوشمند، رایانه و.... چالش جدی را در فراگیری دانشآموزان فراهم و نگرانیهایی را هم برای والدین و هم متولیان آموزش کشور رقم زد.
از سوی دیگر حتی در صورت فراهم بودن امکانات و مناسب بودن سرعت و کیفیت اینترنت دغدغه دیگری که والدین را آزار میدهد، کیفیت پایین آموزشهای غیر حضوری است. همچنین وابستگی بیش از حد دانشآموزان به اینترنت که به صورت دفعتی آنان را ناگزیر به کوچ آموزشی در این فضا نمود، خود پدیده دیگری است که هشدار روانشناسان را در پی داشته است.
در واقع باید به این نکته مهم اذعان کنیم که بسیاری از والدین در مورد نحوه مدیریت و تعیین قوانین بهرهگیری درست از فضای مجازی کم اطلاع هستند و همین مساله (که متاسفانه در بهرهگیری از غالب تکنولوژی در کشور شاهد تاخر فرهنگی هستیم) خود زمینهساز انحراف از اهداف آموزشی مجازی گردیده طبیعی است در این شرایط گزینه دیگری جز بهرهگیری از این امکان برای آموزش وجود نداشت، اما این بدان معنا نیست که به پیامدهای منفی آن بیتوجه بوده و در جهت تخفیف و کنترل آن برنیایم.
چنانچه به مشکلات فوق دلمردگی و افسردگی ناشی از کرونا در کودکانی که محیط آموزش حضوری برای آنان نوعی تفریح سالم در کنار آموزش تلقی میشد بیافزایید، شاید به واقعیتها و ضرورتهای آموزش حضوری بیشتر واقف شوید.
با توجه به نکات گفته شده و آسیبهای جدی که از ناحیه آموزشهای مجازی چه از نظر کیفیت و چه از لحاظ پیامدهای جانبی خانوادهها را به جد نگران کرده است. نظام آموزشی خود را برای فراهم آوردن بستر آموزش حضوری آماده میکند، اما این بازگشایی در دوران کرونا و پسا کرونا نیازمند دقت و همگرایی و هماهنگی بیشتر والدین با نظام آموزشی است.
واقعیت این است کرونا موجب ایجاد نوعی ترس در کودکان شده و این امر نزدیکی آنان به یکدیگر را مشکل ساخته است که این اتفاق شادیهای کودکانه را که مستلزم در کنار هم بودن میباشد، متاثر ساخته، بنابراین میتوان پیشبینی نمود آن شور و هیجان گذشته در حیاط مدارس کمتر مشاهده شود و این نکتهای است که باید مورد توجه مسئولان مدارس و نظام آموزشی قرار گیرد تا به گونهای با ابتکار و خلاقیت نسبت به جایگزینی روشهای نشاطافزای دیگر همت کنند.
واقعیت دیگری که در خصوص بازگشایی مدارس باید مورد توجه واقع شود در نظر داشتن این نکته است که در دوسال اخیر برخی از دانشآموزان به دلیل پاندمی فوق یکی از والدین و یا نزدیکان خود را از دست دادهاند و از این رو احتمال ابتلای آنان به «اختلال سوگ» وجود دارد، زیرا شرایط کرونایی اجازه طی شدن فرایند سوگواری را به صورت طبیعی و مطابق عرف نداده و این امر زمینهساز نوعی اختلال شده که میتواند در آموزشهای حضوری خود را بیشتر نشان دهد. لذا بهرهگیری از دیدگاه و نظرات روانشناسان و متخصصان ذیربط و کمک به این دانشآموزان و کودکان آسیب دیده نیز باید مورد اهتمام قرار بگیرد.
در هر حال بازگشایی مدارس الزامی است که باید شرایط آن با توجه مطالب گفته شده فراهم گردد و این مهم فقط در سایه تلاش صاحبنظران حوزه سلامت روان، آموزش و پرورش و همکاری تنگاتنگ والدین محقق میگردد.
اگرچه پیش شرطهای بازگشایی و تمهیدات آن شاید بسیار فراتر از آن چیزی باشد که در این مقاله به آن پرداختیم اما واقعیت این است که تعجیل بدون برنامهریزی و تمهید شاید ثمراتی که بر این کار مترتب است را خنثی نموده و این اقدام را به تهدید جدیدی در نظام سلامت و آموزش تبدیل نماید.
بنابراین امید است دلسوزان نظام آموزشی با لحاظ همه دغدغهها، گامهای عقلایی و منطقی را در فرایند بازگشایی مدارس با لحاظ پیششرطهای حفظ سلامت دانشآموزان توام با رفع دغدغههای آموزشی والدین در پیش گیرند.