امیر قلعه نویی بعد از کارلوس کیروش به نیمکت تیم ملی رسید. او قبلاً یک بار دیگر در سال ۱۳۸۵ و پس از جام جهانی ۲۰۰۶ جانشین برانکو ایوانکوویچ شده بود. انگار در طالع امیر این نوشته شده که همیشه باید جانشین یک مربی خارجی بزرگ و موفق در ایران باشد!
امیر در فوتبال ایران سمبل و مظهر نیروهای بومی است. پرافتخارترین مربی تاریخ لیگ برتر همیشه در کلام و در عمل خواستار برابری نگاه به نیروهای بومی با خارجیهای به قول خودش چشم آبی و موبور شده است! به یاد داریم که در سالهای اخیر قلعهنویی همیشه منتقد این تفاوت بوده و حتی گاهی از کوره در رفته و دم از ظلم به ایران و ایرانی زده است.
امیر قلعهنویی بار اول با خرد جمعی انتخاب شد، جمعی که همه ایرانی بودند و استخوان خرد کرده و بار دوم هم با نگاه به سمت داشتههای داخلی انتخاب شد. او از همان اول وعده داد که نگاهش به لیگ خواهد بود و حالا در عمل کاملا به این وعده وفادار است.
برای جا انداختن مطلب کافیست یک دهه عقب برگردیم، زمانی که کارلوس کیروش مصدر کار شد و پس از یک سال به این نتیجه رسید که بازیکنان ایرانی از تجربه بینالمللی کمی برخوردارند.
او ایران را به جام جهانی ۲۰۱۴ برد اما چند ماه بعد و در جام ملتهای ۲۰۱۵ تیمی جدید به میدان فرستاد، با جوانانی همچون سردار آزمون که بدون بازی در لیگ برتر ایران لژیونر شده بودند. او نسخه ای دست بقیه داد که مقصدشان را خارج از لیگ تعریف میکرد.
نسلی که کارلوس کیروش ساخت ایران را بدون دردسر و به راحتی به دو جام جهانی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ برد، نسلی که در آن بیشتر نیروها لژیونر بودند. کیروش در مشورت با بازیکنان، فرقی نمیکرد که جوانی چون سعید عزتاللهی باشد یا با تجربهای چون مهدی طارمی، همیشه آنها را تشویق به حضور در اروپا میکرد. حتی اگر بازیکنی پیشنهاد اروپایی نداشت حضور در لیگهای خلیج فارس هم برای کیروش اولویت داشت. چرا که بازیکنان ضمن برخورداری از امکانات بهتر، شانس برخورد با بازیکنان و مربیان بزرگ بین المللی را پیدا میکردند.
در آن سالها نمونه های بسیاری را سراغ داریم که تا وقتی در ایران بازی میکردند هرگز به تیم ملی دعوت نمیشدند اما به محض قرارداد بستن با یک باشگاه خارجی در نخستین اردوی تیم ملی حاضر بودند!
کیروش میخواست با این پیام مستقیم تکلیف همه را با تفکراتش مشخص کند، او خارجی بود و خارجی پسند! و حالا که امیر قلعهنویی به عنوان سمبل، نماد و چکیده فوتبال ایرانی روی نیمکت تیم ملی نشسته کاملاً طبیعی است که او هم پیام خودش را بفرستد!
پیامی که باعث بازگشت لژیونرهای زیادی در این فصل به لیگ برتر کشورمان شد و هدف و مقصد را از خارج به داخل تغییر داد؛از حسین کنعانی زادگان و شجاع خلیلزاده تا امیرحسین حسینزاده و مهرداد محمدی و شهاب زاهدی و ....
اما یک نگاه به لیست تیم ملی به ما میگوید که صرف بازگشت لژیونرها به لیگ برتر دلیلی برای تضمین تیم ملی نیست. بازیکنانی که در اردوی سه ماه قبل حضور داشتند اما حالا دیگر نیستند، چرا که شروع ضعیفی در لیگ برتر داشتند!
این هم یک تفاوت دیگر قلعهنویی با کیروش است. مردی که به خود زحمت نمیداد حتی دربی را ببیند، چه رسد به سایر بازیهای لیگ اما قلعهنویی و دستیارانش در تمام بازیهای هر هفته حضور دارند. دعوت از محمدرضا اخباری و خط خوردن حسین پورحمیدی سند محکمی برای این ادعاست که بازیکن شایسته لیگ برتر از چشمان تیم ملی دور نمیماند.
و مثال امیرحسین حسینزاده بهترین گواه که بازگشت لژیونرها به لیگ داخلی شاید شرط لازم برای حضور در تیم ملی باشد اما شرط کافی نیست، آنها باید در لیگ داخلی هم خوب باشند.
در فهرست جدید تیم ملی البته که لژیونرها هم دیده شدهاند اما دیگر مثل سابق نیست که اکثریت با آنها باشد. در همین فهرست ۲۵ نفره ۱۵ بازیکن از لیگ برتر خودمان و ۱۰ بازیکن از لیگهای خارجی حضور دارند. (با احتساب سامان قدوس در این قسمت)
با توجه به دلایلی که برای دعوت از برخی بازیکنان و البته غیبت برخی دیگر از بازیکنان در این اردو مطرح شده میتوان مسیر آینده تیم ملی را هم حدس زد. اینکه هرچی جلوتر برویم کار برای حضور در تیم ملی برای بعضیها سختتر و برای بعضیهای دیگر آسانتر خواهد شد!