گروه اقتصاد کلان: بحث مهاجرت نخبگان و متخصصان اکنون یکی از مهمترین موضوعات زیربنایی و زیرساختی کشور به شمار میرود و طبق آمارهایی که رصد خانه مهاجرت ارائه کرده نخبگان سال به سال تمایل بیشتری برای خروج از کشور دارند. مجموعهای از عوامل اقتصادی و اجتماعی در مهاجرت نخبگان تاثیرگذار است که توسط کارشناسان مختلف طی ماههای اخیر توضیح داده شده است. اخیرا بحث مهاجرت استارتآپها و متخصیصین تکنولوژی نیز مطرح شده و به دنبال محدودیتهای شدید اینترنت در یک سال گذشته این مهاجرتها تسریع یافته است. منابع انسانی یکی از زیرساختهای اقتصاد کشور به شمار میرود و طبیعی است بدون داشتن یک نیروی انسانی کارآمد اساسا امکان رسیدن به توسعه پایدار فراهم نیست. از طرف دیگر باید به سرمایههایی که دولت برای تربیت پزشکان و متخصصان دیگر هزینه میکند نیز اشاره کرد. بر اساس آمارهای منتشر شده هزینه تربیت یک پزشک اکنون از مرز 2 میلیارد تومان فراتر میرود و طبق آمارهای دیگر سالانه بین 4 تا 5 هزار پزشک از کشور مهاجرت میکنند. در واقع اگر از بعد دیگری به این قضیه نگاه کنیم مهاجرت نخبگان از زاویهای به نوعی خروج سرمایه به شمار میرود. اگر میانگین مهاجرت پزشکان را سالانه 3 هزار نفر در نظر بگیریم و هر پزشک نیز سرمایهای بالغ بر 2 میلیارد تومان سرمایه جذب کند میانگین خروج سرمایه فقط از جانب پزشکان حدود 6 هزار میلیارد تومان خواهد بود و این فقط مختص پزشکان است. اگر مهندسان و سایر متخصصان را در نظر بگیریم میزان خروج سرمایه انسانی رقم بسیار بیشتری خواهد شد. کارشناسان مختلف حتی از احتمال واردات پزشک نیز سخن گفتهاند چرا که از دید آنها اکنون در کشور کمبود پزشک وجود دارد و در سالهای آینده این کمبود نیز تشدید خواهد شد. این موضوع به شدت توسعه کشور را تحت تاثیر قرار داد و میزان بهرهوری اقتصاد و حتی رشد اقتصادی را نیز کاهش خواهد داد و به تعبیری اقتصاد کشور را کوچکتر خواهد کرد. در همین رابطه «تجارت آنلاین» با دکتر شهلا کاظمی پور استاد جامعهشناسی دانشگاه علو و تحقیقات گفتگویی انجام داده است.
مهاجرت سرمایه انسانی معادل از بین رفتن شغل
شهلا کاظمی پور در ابتدای صحبت خود بین نیروی انسانی و سرمایه انسانی تفاوت میگذارد و میگوید: «در اصطلاحات علمی یک موضوع نیروی انسانی است و یک موضوع سرمایه انسانی. کسی که به کار اشتغال دارد، نیروی انسانی نام دارد که برای هر کشوری بهخودی خود مهم است، اینکه افراد به کار اشتغال داشته باشند و به تولید بپردازند».
وی میگوید: «در این زمینه ما مشکلاتی داریم از جمله اینکه جمعیتمان که در سن فعالیت اقتصادی هستند یعنی نیروی انسانی بالقوه؛ که جمعیت 15 تا 64 ساله را تشکیل میدهند؛ مشغول به کار نیستند. هر کشوری که بیشتر بتواند از نیروهای بالقوه خود استفاده کند، بالطبع درآمد ملی و رشد اقتصادیاش بیشتر افزایش پیدا میکند و اتکای اقتصادیاش کمتر میشود. اما در کشور ما این نیروی انسانی بالقوه همه به کار اشتغال ندارند؛ عده زیادی زنها هستند که فعالیت اقتصادی ندارند، یک عده از آقایان هم بیکار و در جستوجوی کار هستند. یک معضل عمده دیگر هم این است که کسانی که مشغول کار هستند، در اشتغال تام نیستند و در اشتغال کاذب هستند یعنی به افزایش درآمد ملی کمک نمیکنند. دلیل اینکه در حال حاضر در شرایط تورمی هستیم هم این است که عمده جمعیت مصرفکننده است و تولید بسیار پایینی داریم». استاد جامعهشناسی دانشگاه علوم و تحقیقات در ادامه به بحث سرمایه انسانی مییپردازد و میگوید: «اما اصطلاح سرمایه انسانی با نیروی انسانی متفاوت است. ما هر نیروی انسانی را سرمایه در نظر نمیگیریم؛ سرمایه انسانی آنهایی هستند که کارآفرین باشند و با کارشان بیشتر بتوانند به افزایش درآمد ملی کمک کنند، از تخصص بالا برخوردار باشند، مهاجرت این عده به خارج از کشور با توجه به اینکه برایشان سرمایهگذاری میشود؛ سالها تحصیل کردند و تجاربی به دست آوردند و در آن مقطع در کشور مصرفکننده بودند و اکنون که به ثمر نشسته و میتوانند تولیدکننده خوبی باشند؛ اگر نخواهند در داخل کشور بمانند و عوامل مختلفی بازدارنده باشد که نتوانند به تولید بپردازند، به ضرر کشور است». به گفته این تحلیلگر مسائل مهاجرت، «یکی از دلایلی که نیروی انسانی در بیکاری به سر میبرد، به این دلیل است که نیروهای مولد باید کارآفرین باشند، هر یک کارآفرین ممکن است 10 نفر را در مسیر استغال قرار دهد؛ بنابراین ضرر مهاجرت یک نیروی مولد، فقط مهاجرت یک فرد نیست؛ مهاجرت یک نیروی کارآفرین این است که 10 نفر هم به دنبال آن بیکار میشوند و رکود اقتصادی پیش میآید».
توسعه اقتصادی بدون حضور نخبگان ممکن نیست
استاد جمعیتشناسی دانشگاه علوم و تحقیقات بر این عقیده است که توسعه اقتصادی بدون حضور نخبگان ممکن نیست. وی میگوید: «در گذشته، از نظر اقتصادی، زمین، نیرو و سرمایه انسانی مطرح بوده اما الان در یکی دو دهه اخیر بیشتر روی نیروی فکری انسانها تاکید میکنند. با این سرعت افزایش تکنولوژیهای ارتباطی و مواردی مثل هوش مصنوعی، کشور به نیروهای توانمند متفکر نیاز دارد و دقیقا اینهاست که میتواند به رشد و توسعه اقتصادی کشورها کمک کند». وی همچنین در بخش دیگری از صحبتهایش به رابطه بین رشد اقتصادی برآورد شده در لایحه برنامه هفتم و مهاجرت نخبگان اشاره میکند و میگوید: «حتی بدون مهاجرت نخبگان هم امکان محقق شدن رشد اقتصادی هشت درصدی ضعیف است؛ زیرا تنگناهایی در اقتصاد وجود دارد، و اینگونه نیست که فقط روی کاغذ رشد اقتصادی 8 درصدی را ثبت کرد. در برنامههای چهارم و پنجم هم رشدهای اقتصادی برآورد شده محقق نشده است. دولت در لایحه برنامه هفتم هم اشاره کرده که رشد اقتصادی هشت درصدی پیشبینیشده در برنامه ششم محقق نشده، بنابراین به نظر میرسد برنامههای توسعه ما عمدتا روی کاغذ است و اجرایی نمیشود. مهم این است که اراده تحقق این رشد وجود داشته باشد».
رشد و توسعه اقتصادی عامل بازدارنده مهاجرت
کاظمی پور در ادامه بیان میکند: «دولتمردان و برنامهریزان باید بتوانند اقداماتی را برای محقق شدن رشد اقتصادی در بازه برنامه هفتم توسعه به عمل آورند که در آن صورت چه بسا از مهاجرت نخبگان هم کاسته میشود. چرا که مهاجرت نخبگان بیشتر ناشی از بحث تورم و عدم کفاف درآمد برای زندگی است. چرا که نخبگان بر این تصور هستند اکنون که تحصیل کردند باید به بهرهوری برسند اما میبینند که درجا میزنند».
راهکار برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان؟!
این استاد دانشگاه و مدرس جامعهشناسی ناامیدانه بر این عقیده است که در شرایط کنونی هیچ راهکاری برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان وجود ندارد. وی در همین راستا میگوید: «اینکه بخواهیم مدرک تحصیلی دانشجویان را ندهیم یا هزینه آزادسازی مدارک را افزایش دهیم، راهکار نیست. صرف نظر از مهاجرت فیزیکی که به مملکت آسیب میزند، آسیبهای مهاجرت فکری است به کشور مضاعف است؛ اینکه نیرو و سرمایه در کشور باشد اما نتواند کار کند و منفعل باشد». وی همچنین در پایان گفتگو خاطرنشان میکند «چرخه معیوب اقتصاد و مهاجرت نخبگان باید اصلاح شود. ما باید تلاشمان را بگذاریم برای اینکه تورم را اصلاح کرده و امنیت اقتصادی و اجتماعی را فراهم کنیم».