حمید رضا برادران شرکاء که شش سال پیش پس از بازنشستگی اجباری از دانشگاه علامه طباطبایی به آمریکا رفته بود، مدتیست که به ایران بازگشته تا دوباره در دانشگاههای ایران تدریس کند.
شش سالی میشود که ایران نبوده است. مدتی پس از انتشار خبر بازنشستگی اجباریاش از دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ایران را ترک کرده بود. همان زمان که نامش در کنار استادان باسابقهای چون محمد ستاریفر، محمد مهدی بهکیش و بهروز هادی زنوز به عنوان استادان بازنشسته اجباری دانشگاه علامه منتشر شده بود، چمدانش را بست و به کشوری رفت که دوران تحصیلات در فوقلیسانس و دکترایش را در آنجا گذرانده بود. با این حال خودش میگوید که «بهواسطه شرایط آن زمان دانشگاه، من خودم ناگزیر به دادن تقاضای بازنشستگی شدم.» به نظر هم نمیرسد که دلخوری از آن اتفاقات همراهش مانده باشد. شاید به همین دلیل است که حضورش در ایران به یک فصل که نرسیده به دانشگاه برگشته است.
میگوید که قرار است از ترم آینده به دانشجویان دوره لیسانس اقتصاد کلان تدریس کند. زمانی هم که در آمریکا بوده، «اقتصاد ایران» به دانشجویان دانشگاه فلوریدا درس میداد و در کنار آن، دورادور تحولات اقتصاد ایران را پیگیری میکرد. به همین دلیل با مسائل و مشکلات اقتصاد ایران اصلا بیگانه نیست و در مورد هرکدام از این مسائل تحلیل و البته راهکارهایی را دارد.
به گزارش اقتصادنیوز، حمید رضا برادران شرکا که 9 سال ریاست دانشکده اقتصاد علامه را برعهده داشته، در این روزها هنوز اتاقی در این دانشکده ندارد و برای گفتوگو با تجارتفردا برای دقایقی مهمان اتاق عباس شاکری میشود که دیگر او در اتاقش نیست و بیشتر اوقاتش را در دفتر ریاست دانشکده میگذراند.
رئیس پیشین سازمان مدیریت و برنامه در این گفتوگو از موضوع فرماندهی در اقتصاد ایران شروع میکند و پس از بررسی ضروریات اقتصاد ایران برای تدوین بودجه سال آینده، به الزامات برنامه ششم توسعه میپردازد.
از نگاه او، به دلیل اینکه مهمترین بحران کشور بیکاری است، باید پارادایم برنامه ششم و خط قرمز سیاستگذاران موضوع اشتغال شود.
همچنین وی توصیه میکند که فرماندهی اقتصاد ایران را شورای عالی اقتصاد با ترکیبی از سه گروه دولت، بخش خصوصی و کارشناسان دانشگاهی برعهده بگیرد و دولت هم برای خودش این را اصل بداند که مردم از تصمیماتی که دولت برایشان میگیرد مطلع شوند. وی همچنین میگوید: به نظرم، ترسی که دولت از تورم دارد و به بهای اینکه این تورم را کاهش بدهد، نرخ بیکاری را بالا نگه داشته، بیمورد است.
خلاصهای از این گفتوگوی هفتهنامه تجارتفردا را میخوانید:
*خیلی اصرار بر این دارم که ما نباید دیگر در دولت مسوولیت اجرایی بگیریم. از نظر شخصی این را میگویم. حالا یک عده هم ممکن است این را قبول نداشته باشند.منظورم این است که ما الان به یک سن و سالی رسیدهایم که دیگر باید جاها را برای جوانترها باز بگذاریم.
*با توجه به اینکه تصمیمات ما در اقتصاد، آثار متعددی به لحاظ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بینالمللی دارد، به نظر میرسد که ما نیازمند یک نهاد مثلا شورا برای تصمیمات خود هستیم. در زمینه مسائل اقتصادی، به نظر من، باید به شورای عالی اقتصاد بهای بیشتری بدهیم.
*ما نباید جسارت مدیران را از بین ببریم. برای اینکه اساساً یکی از ویژگیهای یک مدیر موفق این است که ریسکپذیرباشد. البته ریسک منطقی و محاسبه شده.
*توسعه، یک امر تصادفی نیست. برای اینکه به یک کشور توسعه یافته تبدیل شویم، ما نیازمند تلاش و عزم جدی ملی هستیم. مجموعه نظام، مردم و همه اینها باید مشارکت داشته باشند تا کشور توسعه پیدا کند.
*من هم معتقد هستم در حال حاضر، مهمترین بحران کشور ما بیکاری است. من معتقدم در برنامه ششم توسعه، ما اساساً پارادایم برنامه ششم را باید اشتغال بگذاریم.
*سرمایهگذار، موسسه خیریه نیست. وقتی سرمایهگذاری حاضر است بیاید و در کشور شما سرمایهگذاری کند، مفهومش این است که تمام مطالعات لازم را انجام داده است. توجیه لازم را هم پیدا کرده است و آن وقت میآید و فعالیت میکند.