مدتي است مردم ما بيشتر فوتبالي شدهاند و جالب اينجاست که رونالدو را بهتر ميشناسند. زيرا يک باره بر صفحه تلويزيون ظاهر ميشود، چند ظربه روپايي به توپ ميزند، دستي به موهاي سرش ميکشد و يک باره رونالدو محو ميشود و شامپو کليير جاي رونالدو را ميگيرد. اين اتفاق در تماميبازيهاي جام ملتهاي اروپا هم تکرار شد. اما جالبتر اينکه مسواک خارجي هم تبليغ ميشود و نميخواهيم اتفاقاتي که براي تبليغ ماشين چيني و ديگر کالاها رخ ميدهد را يادآور شويم. اين در حالي است که بر اساس ابلاغيههاي اقتصاد مقاومتي، بايد به کالاي توليد داخل توجه شود.
و مهمتر اينکه کالايي کهامکان توليد آن در داخل وجود دارد، از خارج وارد نشود. اما اينکه وارد ميشود و رسانه ملي هم آن را تبليغ ميکند، آخر تعهد به کشور و سياستهاي کلان آن است.اما مدتهاست که انتظار ميکشيم کامران نجف زاده با صدايش که به ترمز ماشين ميماند، از آمريکا گزارشي تهيه کند و پس از آنکه مشخص کرد چه دستهايي در کار است که اين کالاهاي خارجي وارد کشور ميشود، دستهاي پشت پرده را افشا کند، اما خبري نشد. گفتيم شايد معصومينژاد از ايتاليا چنين گزارشي تهيه کند و ريشه اين تبليغات را افشا کند، اما از آن هم خبري نشد. منتظر مانديم تا شايد در برنامه 30-20 به آن پرداخته شود، اما بازهم انتظارمان بيهوده بود زيرا در اندازه صرفا جهات اطلاع هم اشاره اي به اين رويکرد صداوسيما نشد. گفتيم برنامه شوک حتما به اين مهم ميپردازد که اين برنامه هم ما را شوکه نکرد. يک باره يادمان آمد که اگر کامران نجف زاده يا معصومينژاد چنين گزارشهايي تهيه ميکردند که اکنون در آمريکا و ايتاليا خوش نبودند؟ وظيفه آنها تهيه برنامههايي است که با اهداف خاص تهيه ميشود. ديگر مجريان و تهيه کنندگان صداوسيما هم چون ميخواهند راه نجف زاده و معصومينژاد را بروند و از ديگر کشورهاي اروپايي و آمريکايي سردر بياورند، به سراغ چنين سوژههايي نميروند. بنابر اين قيد صداوسيما را زديم و هر روز منتظر شديم که روزنامهها و خبرگزاريهاي مدعي ولايتمداري، در زمينه اين دهن کجيها به اقتصاد مقاومتي واکنش نشان دهند که ديديم از آنها نيز خبري نشد، چرا که آنقدر به بازيهاي سياسي مشغول بودند که اصل ماجرا را رها کردهاند. در اين رسانهها بارها از بي توجهي مسوولان به اقتصاد مقاومتي مصاحبه، يادداشت و گزارش تهيه شد تا دولت را با اقتصاد مقاومتي مخالف نشان دهند، اما يک بار به مخالفتهاي آشکاري که به صورت عملي و ملموس با اقتصاد مقاومتي ميشود، پرداخته نشد. زماني شهرداري تهران بنرهاي تبليغاتي با عنوان "صداقت آمريکايي" آن هم هنگام مذاکرات هسته اي به در و ديوار چسبانده بود و جمع آوري آنها با واکنش تند دلواپسان رو به رو شد، اما تبليغ انواع کالاهاي خارجي و حتي فروش آنها که باعث تعطيلي کارخانههاي داخلي شد، دلهاي دلواپسان را نگران هم نکرد. البته از اين موارد بسيار است که شايد در حوصله بحث نگنجد.نکته مهم دلسوزيهايي است که رسانههاي دلواپس براي تعطيلي ارج نشان دادند و هر روز نيز گوشه اي از تعطيلي کارخانهها را به رخ دولت يازدهم ميکشند که البته با هدف تخريب دولت صورت ميگيرد، اما در تمامياين گزارشها يادي از اين واردات و البته تبليغات نشد و هنوز هم مشخص نشده است که چگونه کانتينرهاي پلمپ شده اي وارد کشور ميشود که هيچ کس حق ندارد در مورد آنها بازخواست داشته باشد.با اين پيش زمينه، به نظر ميرسد که صدا و سيما، روزنامهها، خبرگزاريها و سايتهاي دلواپس لازم است به چند سوال پاسخ دهند؟اول اينکه آيا ميدانيد در کشور ما چند کارخانه شامپوسازي، مسواک سازي، خودروسازي و ديگر کارخانههاي داخلي وجود دارد که با اين تبليغات تيشه به ريشه آنها زده ميشود؟دوم اينکه واردکنندگان اين شامپوها، مسواکها و خودروها چه کساني هستند که تا بدين اندازه بر صدا و سيما تسلط دارند که در مسير خلاف اقتصاد مقاومتي گام بر ميدارند و هيچ کس هم جرات ندارد واکنش نشان دهد؟سوم اينکه مگر ترکيه به صورت رسميروابط خود را با رژيم صهيونيستي ارتقا نداده و از داعش حمايت نکرده و عليه سوريه به صورت رسمينجنگيده و از همه بدتر اظهارت سخيفي عليه جمهوري اسلاميبر زبان نياورده است؟ چرا بايد کالاي اين کشور در رسانه ملي تبليغ شود؟ چهارم اينکه آنچنان از شامپو کليير تبليغ ميشود که گويا شامپوهاي وطني باعث ريزش مو شدهاند و ترکيه با شامپو کليير مانند رابين هود براي نجات کچلي به کشورمان آمده است.پنجم اينکه اگر سايتها، خبرگزاريها و روزنامههاي مخالف دولت ميخواهند با دولت تسويه حساب کنند، بهتر نيست واردات اين کالاها را بهانه قرار دهند. البته به شرط آنکه خود دلواپسان پشت پرده واردات اين کالاها و سودهاي کلان ناشي از آن نباشند.