کد خبر: ۲۴۴۷۶۸
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۳
«تجارت» از آخرین وضعیت بازار کار گزارش می‌دهد؛

کمبود نیروی کار متخصص در واحد‌های صنعتی

به گزارش تجارت، سال‌هاست که سیاست‌گذاران درباره ضرورت نوسازی خطوط تولید، تغییر الگوهای مدیریتی و افزایش بهره‌وری سخن می‌گویند، اما در عمل، یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های این تحول یعنی «سرمایه انسانی»، کمتر مورد توجه قرار گرفته است

کمبود نیروی کار متخصص در واحد‌های صنعتی

گروه اقتصاد کلان: بررسی وضعیت اشتغال در واحدهای صنعتی کشور نشان می‌دهد که چالش کمبود نیروی انسانی متخصص به یکی از جدی‌ترین موانع توسعه و نوسازی صنایع تبدیل شده است. به گزارش تجارت، سال‌هاست که سیاست‌گذاران درباره ضرورت نوسازی خطوط تولید، تغییر الگوهای مدیریتی و افزایش بهره‌وری سخن می‌گویند، اما در عمل، یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های این تحول یعنی «سرمایه انسانی»، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بسیاری از واحدهای صنعتی در هنگام اجرای پروژه‌های بازسازی با این واقعیت روبه‌رو می‌شوند که نه‌تنها کمبود منابع مالی مانع پیشرفت نیست، بلکه فقدان نیروی انسانی توانمند بزرگ‌ترین مانع محسوب می‌شود؛ عاملی که می‌تواند برنامه‌ریزی‌های دقیق و سرمایه‌گذاری‌های سنگین را به نتیجه نرساند. داده‌های موجود نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از نیروی کار صنعتی کشور از نظر سطح تحصیلات و مهارت در سطح مطلوب قرار ندارد. بر اساس آمارهای سال ۱۳۹۹، حدود ۶۷ درصد کارکنان کارخانه‌ها دارای تحصیلات دیپلم یا پایین‌تر بوده‌اند. این رقم تصویر واضحی از ساختار سرمایه انسانی صنعت کشور ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که حضور نیروهای تحصیل‌کرده و متخصص در صنایع بسیار محدود است. هنگامی که چنین ساختار تحصیلی بر نیروی کار حاکم باشد، انتظار اجرای موفق پروژه‌های پیچیده، استفاده از فناوری‌های نوین یا حرکت به سمت تولید محصولات با کیفیت بالا، تا حد زیادی غیرواقع‌بینانه خواهد بود. صنایع امروز در بسیاری از کشورها به سرعت در حال گذار از روش‌های سنتی به الگوهای نوین تولید هستند. نسل جدید فناوری‌ها، از تجهیزات هوشمند و سیستم‌های اتوماسیون گرفته تا روش‌های پیشرفته کنترل کیفیت، نیازمند افرادی است که علاوه بر دانش تئوریک، توانایی تحلیل، حل مسئله و کار عملی با فناوری‌های جدید را داشته باشند. اما پایین بودن سطح تحصیلات نیروی کار در ایران باعث شده فاصله میان نیاز صنایع و توان نیروی انسانی روز به روز بیشتر شود. حتی صنایعی که موفق به وارد کردن تجهیزات مدرن شده‌اند، در بهره‌برداری صحیح از این تجهیزات با چالش مواجه‌اند؛ زیرا کارکنان و تکنسین‌ها آمادگی لازم برای استفاده از ظرفیت کامل ابزارها را ندارند. این مشکل فقط به سطح تحصیلات محدود نمی‌شود؛ از نظر میزان مهارت نیز وضعیت چندان مناسب نیست. آمارها نشان می‌دهد که نزدیک به ۴۳ درصد نیروی کار صنعتی غیرماهر هستند و تنها بخش محدودی از کارکنان مهارت‌های تخصصی مورد نیاز برای اجرای پروژه‌های نوسازی را دارند. این مسئله باعث می‌شود پروژه‌هایی که باید در مدت مشخص و با هزینه معین انجام شوند، با تأخیرهای طولانی مواجه شوند و هزینه‌های اضافی به واحدهای صنعتی تحمیل کنند. علاوه بر این، نبود مهارت کافی موجب افزایش نرخ خطا در خطوط تولید و کاهش کیفیت محصولات می‌شود؛ موضوعی که نه‌تنها سودآوری صنایع را کاهش می‌دهد، بلکه جایگاه آن‌ها را در بازارهای داخلی و خارجی نیز به خطر می‌اندازد.

نیروی کار متخصص، کلید تحول صنعت
مدیران صنعتی بارها تأکید کرده‌اند که بدون وجود نیروی انسانی ماهر، هیچ تجهیز مدرنی نمی‌تواند به‌تنهایی تحول ایجاد کند. اگرچه نقش سرمایه مالی در نوسازی غیرقابل انکار است، اما سرمایه انسانی شالوده اصلی این فرآیند به شمار می‌رود. در بسیاری از واحدهای صنعتی دیده شده که پس از خرید تجهیزات جدید، به دلیل نبود نیروی متخصص، دستگاه‌ها یا با ظرفیت حداقلی کار می‌کنند یا پس از مدت کوتاهی دچار فرسودگی و نقص می‌شوند. به همین دلیل کارشناسان معتقدند نوسازی بدون ارتقای مهارت کارکنان چیزی شبیه ساختن ساختمان بدون اسکلت مقاوم است؛ ظاهر کار ممکن است تکمیل شود، اما در برابر فشارهای واقعی دوام نخواهد داشت. سرمایه‌گذاری در نیروی انسانی نه‌تنها بهره‌وری را افزایش می‌دهد، بلکه هزینه‌های تولید را نیز کاهش می‌دهد. صنایع با داشتن نیروی ماهر قادر خواهند بود فرایندهای تولید را بهینه کنند، زمان توقف خطوط را کاهش دهند و کیفیت محصولات را ارتقا دهند. همچنین وجود کارکنان متخصص امکان استفاده از فناوری‌های نوین را فراهم می‌کند و صنایع را برای رقابت در بازارهای جهانی آماده‌تر می‌سازد. این مزایا باعث شده بسیاری از تحلیلگران سرمایه‌گذاری در آموزش را نوعی «سرمایه‌گذاری استراتژیک» بدانند؛ سرمایه‌گذاری‌ای که در کوتاه‌مدت ممکن است هزینه‌بر باشد، اما در بلندمدت از مهم‌ترین عوامل سودآوری و رشد پایدار به شمار می‌رود. با این حال، یکی از مشکلات مهم این است که نظام آموزشی رسمی کشور و بسیاری از برنامه‌های مهارتی موجود، ارتباط کافی با نیاز واقعی صنایع ندارند. آموزش‌ها اغلب تئوریک، غیرکاربردی و بدون شناخت دقیق از نیازهای عملی خطوط تولید ارائه می‌شوند. از نظر بسیاری از کارشناسان، این فاصله باید با تعامل مستقیم میان صنعت، دانشگاه و مراکز مهارت‌آموزی کاهش یابد. برنامه‌های آموزشی باید دقیقاً بر اساس نیاز صنعت طراحی شوند و تمرکز آن‌ها بر مهارت‌های فنی، مدیریت تولید و فناوری‌های نوین باشد. چنین رویکردی می‌تواند به ایجاد یک نظام آموزشی پویا و مؤثر منجر شود که به‌طور مداوم خود را با تغییرات جهانی هماهنگ می‌کند. اگر صنایع و سیاست‌گذاران نسبت به اهمیت آموزش بی‌توجه باشند، پیامدهای آن در سال‌های آینده بسیار گسترده خواهد بود. کاهش سرعت نوسازی، عقب‌ماندگی در فناوری، افت کیفیت محصولات، افزایش هزینه‌های تولید و از دست رفتن بازارهای رقابتی تنها بخشی از این پیامدهاست. صنایع کشور برای باقی ماندن در رقابت جهانی باید بتوانند هرچه سریع‌تر خود را با موج فناوری‌های جدید همگام کنند؛ اما این هدف بدون نیروی انسانی متخصص عملاً دست‌نیافتنی است. در شرایطی که کشورهای پیشرفته و حتی بسیاری از کشورهای منطقه با سرعت در حال توسعه مهارت‌های صنعتی هستند، ادامه روند کنونی باعث می‌شود صنایع داخلی بیش از پیش از رقبا فاصله بگیرند. در نهایت، آنچه از مجموع داده‌ها و تحلیل‌ها برمی‌آید این است که نوسازی صنعتی در کشور بیش از هر چیز نیازمند توجه ویژه به نیروی انسانی است. سرمایه‌گذاری در تجهیزات و فناوری‌های جدید زمانی به نتیجه می‌رسد که افرادی توانمند و آموزش‌دیده هدایت و بهره‌برداری از آن‌ها را بر عهده داشته باشند. دولت و بخش خصوصی باید با طراحی برنامه‌های هدفمند آموزشی و ایجاد زیرساخت‌های مناسب، مسیر تربیت نیروی انسانی متخصص را تقویت کنند. آینده صنعت کشور به میزان توانایی‌اش در جذب، آموزش و حفظ نیروی انسانی ماهر وابسته است؛ عاملی که اگر جدی گرفته شود، می‌تواند صنایع را به سمت رشد پایدار، رقابت‌پذیری بیشتر و توسعه اقتصادی واقعی هدایت کند.

آخرین اخبار