بررسی نرخ رشد اقتصادی و میزان اشتغال ایجاد شده در در ده سال اخیر نشان از عدم توازن بین این دو شاخص را دارد. به عبارتی دیگر در برخی سالها مشاهده شده که رشد اقتصادی منفی بوده، فرصتهای اشتغالزایی افزایش داشته است و در سالهایی که رشد اقتصادی بالایی وجود داشته، اشتغالزایی نیافتاده است. به عنوان مثال در سالهای 91 ،92، و 94 نرخ رشد اقتصادی به ترتیب منفی 6.8،منفی1.9 و منفی یک و 6 درصد بوده است. در حالی که در همین سالها به ترتیب 118 هزار نفر، 700 هزار نفر و 970 هزار نفر به جمعیت شاغلان افزوده شده است .
اما این پرسش مطرح میشود که چرا رشد اقتصادی که به طور مثال در این سال 95 اتفاق افتاد؛ توضیح دهنده اشتغالزایی نمیست؟ آیا عامل دیگری باید وجود داشته باشد یا اینکه عواملی در این موضوع تاثیرگذار هستند.
با وجود اختلاف نظرهای متعدد بین اقتصاددانان در این باره که گروهی دو عامل را مکمل هم میدانند و برخی این را نفی میکنند اما واقعیت را باید در جایی دیگر جستجو کرد. با نگاهی گذار به برنامههای پنج ساله توسعه به خوبی مشخص میشود که نبود چشمانداز متوازن سیاستگذاری توسعهای در آنها یکی از عوامل اصلی در ناکامی در اشتغالزایی بوده است به گونهای که در بعضی موارد رابطهای معکوسوار بین نرخ رشد اقتصادی و میزان بیکاری به وجود آکده است.
این را حتی مسئولان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز به آن اذعان دارند. در سال گذشته عیسی منصوری یکی از معاونان وزارت متبوع با تایید این موضوع گفته بود: برنامههای توسعهای، برای حوزه اشتغال سیاستگذاری نشده است.
نگاهی به پنج برنامه توسعهای کشور به عنوان اسناد بالادستی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور حکایت از آن دارد که میزان اشتغالزایی از برنامه اول توسعه تا برنامه پنجم روند نزولی داشته است؛ در واقع سیاستهای مندرج در برنامههای توسعهای نتوانسته نقش موثری در اشتغالزایی ایفا کند.
اهداف «پیشبینیشده» در برنامههای توسعهای در مقایسه با «تحقق» اهداف راوی این نکته است که هر چند این اهداف بر روی کاغذ حاوی چشم انداز مثبت اشتغال و اقتصاد هستند اما در حوزه اشتغال عملگرا نبودهاند به گونهای که توان اشتغالزایی به ازای هر ۱۰۰ میلیارد تومان سرمایه گذاری از ۱۰۹ هزار نفر در سال ۶۸ به ۵۱ هزار نفر در سال پایانی برنامه پنجم توسعه(۱۳۹۴) کاهش یافته است.
به این مورد نیز باید به لایحه اسف بار اصلاح قانون کار اشاره کرد که وزارت کار به جای ایجاد رفاه و گسترش حمایت اجتماعی از کارگران در صدد حذف آنها برآمده بود که خوشبختانه این لایحه دوباره به دولت بازگشت و این امیدواری وجود دارد که با اصلاح مجدد آن سیاستگذاری منسجمی در راستای حمایت از کارگران و به ویژه در راستای اشتغالزایی انجام شود.
*نبود سیاستگذاری مدون در برنامه های ملی
در این باره، داود فدایی، کارشناس اقتصادی نبود سیاستگذاری مدون در برنامههای ملی را عامل ناکامی بازار کار میداند و میگوید: برای اشتغال فراگیر و همسو با رشد اقتصادی نیازمند مولفههای برنامه محور هستیم، به گونهای که این برنامهها باید تک بعدی نباشند و سیاستگذاری آن برآیند هماهنگی مجلس و دولت باشد.
این استاد دانشگاه، به درآمدهای بودجهای اشاره میکند و با یادآوری ظرفیت محدود بودجه سالانه کشور به تجارت میگوید: در حال حاضر در بودجه سال 96، تنها 10 درصد از تمام بودجه به طرحهای نیمه تمام و انجام امور جاری کشور اختصاص یافته و باقی آن به حقوق کارمندان دولت و هزینههای جاری تخصیص یافته است؛ لذا انجام سیاستگذاری توسعهای برای ایجاد اشتغال در این زمینه قطعا ناموفق خواهد بود و دولت نمیتواند به اهداف خود در حوزه اشتغال دست یابد.
فدایی، موضوع طرح اشتغالزایی را برنامهای گسسته و ناهمگون توصیف کرده و میگوید: برای ایجاد اشتغال متوازن همسو با جریان اقتصادی کشور، فضای کسب و کار باید به سمت وجود شبکههای راهبری در بخشهای نوآوری فضای کسب و کار نیاز است که در حال حاضر برنامهریزی در این زمینه وجود ندارد.
به گفته این استاد دانشگاه، برای ایجاد اشتغال و موفقیت طرحهای اشتغالزایی باید آمایش سرزمینی صورت گیرد که تاکنون در این باره اقدامی صورت نگرفته است. از سویی دیگر برای این که فضای کسب و کار همراه با ثبات و دارای یک اقتصاد مولد باشد نیازمند حضور در بازارهای بین المللی است و در این باره باید فضای کسب و کاری برنامهریزی لازم را داشته باشد که شاهد هستیم که اینگونه موارد تا کنون صورت نگرفته است.
*ایجاد اشتغال پایدار نیازمند زیرساخت
عضو شورای عالی کارمیگوید: تا زمانی که تفکر جمعی و سیستمی نباشد تمامی این طرحها درحد شعار خواهند ماند، اگر میخواهیم در حوزه اشتغال زیربنایی کار کنیم بیاید دلیل وضعیت کنونی کارآفرینان را بررسی کنیم
اصغر آهنیها، توسعه کسب و کار و ایجاد اشتغال پایدار نیازمند زیرساختهایی است به تجارت میگوید: وقتی تقاضا را حرکت ندهیم و تحرک اقتصادی نداشته باشیم قطعا با وجود همه عواملی که میآید نمیتوانیم به نتیجه مطلوبی که مدنظر است برسیم و یا اینکه موانع کسب و کاری که مانع هستند از جمله قوانین را اگر حل نکنیم قطعا قدمهای مفید جایگاه خود را پیدا نخواهند کرد.
آهنیها، با اشاره به بسته جامع اشتغال فراگیر و چهار طرح اشتغالی دولت گفت: دولت برای ایجاد بستری برای اشتغال چند طرح را آماده کرده و یکی از طرحهایش کارورزی است و جامعه هدف این طرح افرادی که دارای تحصیلات هستند و حرفه و کسب و کاری را حرفهای یاد نگرفتهاند، بتوانند در واحدهای صنعتی بین چهار تا شش به صورت کارورزی مشغول به کار شوند و آموزش ببینند.
حالا باید منتظرماند که آیا این طرح میتواند به اهداف خود دست یابد یا این طرح نیز مانند بسیاری از طرحهای دیگر در محاق فرو خواهد رفت. همانگونه که سیاستگذاریهای وزارت کار در این چند ساله در بلاتکلیفی محض قرار دارند.