حجت الله مهديان
رئيس هيئت مديره و مدير عامل
بانک توسعه تعاون
”رويکرد خوشهاي" به توسعه, نگرش بهنسبه جديدي است که سياستگذاران و برنامهريزان توسعه در کشورهاي مختلف بکار ميگيرند. نگاه کلنگرانه و منسجم به مسايل و کل فضاي مربوط به يک مقوله, مديران را در اجراي برنامههاي توسعه با موفقيت بيشتري همراه ميسازد. توسعه روستاها برمبناي توسعه خوشههاي صنعتي, خوشههاي فناوري و خوشههاي دانشي روستايي, راهکار مناسبي براي توسعه روستاها و توسعه کسبوکارهاي روستايیاست. ۱۶٫ اکثر کشورهاي جهان (بالاخص کشورهاي پيشرفته) درحال حرکت به سمت ايجاد جامعه دانشبنيان, جامعه يادگيرنده و جامعه اطلاعاتي هستند. جامعه دانشبنيان و جامعه يادگيرنده دو روي يک سکه هستند که از مسير تشکيل و تکامل يک جامعه اطلاعاتي ميگذرند. اقتصادهاي دانشي و اطلاعاتي داراي الزامات و ساختاري هستند که اگر از آنها غفلت شود اقشار روستايي از جمله آسيبپذيرترين گروه در آن خواهند بود. بدين جهت, اکثر کشورها برنامههايي براي تقويت زيرساختهاي اطلاعاتي جوامع روستايي خود (و ارتقاي سواد اطلاعاتي آنان) و مديريت اثربخش دانش در اين مناطق (در تعامل با مناطق شهري) دارند. دولت ميتواند با برنامهريزي, طراحي و اجراي طرحهاي مختلف براي ارايه خدمات دولتي در مناطق روستايي, زمينه اشتغالزايي و کارآفريني فوقالعادهاي را در روستاها ايجاد نمايد.توسعه فناوريهاي مناسب و اشاعه آنها در مناطق روستايي نقش بسزايي در توسعه کسبوکارها دارد. توسعه فناوريهاي زيستي (بيوتکنولوژي) و فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي باعث افزايش توانمنديهاي نوآوران و کارآفرينان روستايي و شهري (براي فعاليت در روستاها) خواهد شد. اشاعه اين فناوريها به روستاها, موجي عظيم از فرصتهاي اشتغال را به اين مناطق سرازير مينمايد. بهويژه امروز توسعه فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي در مناطق روستايي علاوه بر اينکه باعث تسهيل و بهبود امکانات و شرايط روستاييان ميشود, فرصتهاي کاري خوبي را نيز در اختيار قشر بهنسبه تحصيلکرده روستا ميگذارد. ادغام فناوريهاي سنتي موجود در مناطق روستايي کشور با فناوريهاي نوين و پيشرفته راهکار مناسبي براي پيشرفت و روزآمدشدن محصولات و کالاهاي ساخت روستا است. بسياري از محصولات سنتي را ميتوان با ابزارها و تجهيزات نوين توليد نمود يا آنان را با فناوريهاي جديد آغشته نمود. اين امر باعث بقاي صنايع سنتي فعلي و بعضاً توسعه بازار (روبهاضمحلال) آنان خواهد شد.
توسعه فناوري رويکرد مناسبي براي ارتقاي کيفيت و زندگي روستاييان است. اين مفهوم که اولين بار توسط راشميماير (انديشمند و آيندهپژوه هندي) مطرح گرديد, تصريح ميدارد که الزاماً توسعه کشورهاي درحالتوسعه (و ورود به عصر فراصنعتي) از مسير صنعتيشدن و الگوهاي توسعه کلاسيکِ تجويزي غربي نميگذرد. بسياري از کشورهاي توسعهنيافته (بالاخص در مناطق روستايي) ميتوانند با بکارگيري مجموعهاي از فناوريهاي نرم و اثربخش که هزينه سرانه اندکي دارند, دردسترس ميباشند و باعث آلودگي محيط زيست نميشوند, يک مسير ”توسعه اقتصادي نرم" را بپيمايند و جوامع خود را از فقر و فلاکت برهانند. از جمله اين فناوريها ميتوان منابع انرژي تجديدپذير (همچون سلولهاي خورشيدي و بيوگازها), فناوريهاي ارتباطي ارزانقيمت (تلفنهاي راديويي) و فناوريهاي مالي و اقتصادي اشاره کرد. استفاده از اين فناوريها ارزان و نيازمند دانش تخصصي سطح بالايي نيست.
فرهنگسازي از مهمترين و زيربناييترين اموري است که بايد براي توسعه روستاها و توسعه کارآفريني در آنها صورت گيرد. کارآفريني نيازمند فرهنگ خاصي است که پرورش آن بسيار سخت و نيازمند تلاشي طولانيمدت است. توانايي درک تغييرات و کشف فرصتها, مشارکت و کار گروهي, خلاقيت و نوآوري, روحيه استقلالطلبي و مسؤوليتپذيري, مخاطرهپذيري و مخاطرهجويي, همگي از عناصر اصلي سازنده اين فرهنگ هستند که نميتوان صرفاً با انجام برنامههاي کوتاهمدت و ضربتي به آنها دست يافت. بهترين راهکارهاي توسعه فرهنگ کارآفريني در روستاها, ارتقاي ”سواد کارآفريني" روستانشينان از طريق برنامههاي آموزشي و ترويجي مختلف است. بعلاوه تدوين ساختار و معماري مشاغل روستايي و آموزش ماژولار عناصر سازنده آنها يکي از رويکردهاي آموزشي نوين و اثربخش ميباشد. بطور کلي سه استراتژي اساسي براي توسعه کارآفريني روستايي وجود دارد: يکي جذب کسبوکارها از ديگر مناطق (بهخصوص مناطق شهري) به روستاها, که در مجموع و از نگاه ملي چندان مفيد نيست. دوم حفظ و توسعه کسبوکارهاي موجود از طريق سياستها حمايتي, که عموماً سياستگذاران و مديران کشور به آن توجهي نميکنند. سوم حمايت از ايجاد و تولد کسبوکارهاي جديد از دل خود مناطق روستايي, که معمولاً مدنظر ميباشد اما نيازمند برنامهريزي منسجم و بلندمدت ميباشد.
به نظر نميرسد هيچ گروهي مستعدتر از فارغالتحصيلان روستازاده براي امر کارآفريني روستايي باشند. ايجاد شرايطي مناسب براي فعاليت و جذب اين افراد به فضاهاي روستايي از مهمترين مسايل پيش روي مديران توسعه روستايي است: ايجاد شهرکهاي کسبوکاري, ايجاد مراکز رشد (انکوباتور) روستايي و پارکهاي کارآفريني, اعطاي تسهيلات و امکانات به آنها, ارايه آموزشهاي کارآفريني به آنها, ايجاد آموزشگاههاي مختلف (که به آموزش کارآفريني نيز بپردازند) در مناطق روستايي و نقاط واسط, ايجاد مراکز آموزشي, تحقيقاتي و علميدر مناطق روستايي مستعد و تقويت ارتباطات اينگونه مراکز با روستاها, تحريک و انگيزش آنان به توسعه و آباداني زادگاههاي خود از طريق مديران و رهبران کشور. ايجاد فضاي مديريت مشارکتي در روستاها و همراهنمودن آنان در تصميمگيريهاي انجامشونده در مورد خود آنان از جمله مهمترين سازوکارهاي توسعه روستايي و بسط کارآفريني است. روحيه مشارکتجويي در توسعه منطقه خود, از مهمترين الزامات و پيشرانهاي کارآفريني روستايي محسوب ميشود که از طريق بسط مردمسالاري در سطح روستاها ناشي ميشود. شوراها از مهمترين سازوکارهاي اين امر هستند. کمک به ايجاد تعاونيها و مشارکت در فرآيند تکامل و موفقيت آنان از مهمترين اقدامات دولتها محسوب ميشود.