مسعود يوسفي
روزنامه نگار
yousef44@yahoo.com
بانو سميرا شاهوردي 35 ساله اهل لرستان، که حالا چند سالي است که در شهر مشهد مقيم است تا به حال توانسته است خيليها را به آرزوهايشان برساند و به همين دليل به او لقب مادر آرزوها داده اند. از تهيه مداد رنگي و تامين پوشاک و ساخت مدرسه براي دانش آموزان بي بضاعت در مناطق محروم و دور افتاده شرق کشور تا تامين جهيزيه براي دختران دم بخت و اعزام پيرزنها و پيرمردهاي آرزو به دل به کربلا. خانم شاهوردي بين وعدهاي که ميدهد تا اجراي آن فاصله نمياندازد. به سراغ پيرمرد 93 سالهاي ميرود و همانجا به او ميگويد ميخواهيم ببريمت کربلا و پيرمرد يکي، دو روز بعد و در عين بهت و ناباوري خودش را در کربلا و در مقابل ضريح مطهر حسين بن علي عليه السلام ميبيند و به پهناي صورتش اشک ميريزد. مادر آرزوها وقتي به سراغ دخترکي سه، چهارساله ميرود و از او ميپرسد چه آرزويي داري و دخترک پاسخ ميدهد دلم ميخواهد خانهاي داشته باشيم که مال خودمان باشد او همانجا کارش را شروع ميکند و يکي، دو ماه بعد خانه را تحويل پدر و مادردخترک ميدهد. بانو شاهوردي هيچ سهمياز بودجههاي کلان دولتي و غير دولتي ندارد و اين مردم هستند که به او اعتماد دارند و پولشان را به عنوان خيريه در اختيار او قرار ميدهند و مطمئن هستند به زودي اين پول صرف احداث يک منزل مسکوني يا يک مدرسه ابتدايي يا تهيه لوازم خانگي براي يک خانواده محروم و يا لوله کشي آب يک روستاي دورافتاده و باقيات صالحاتي براي صاحب پول ميشود. تازه مادر آرزوها مقيد است که حتما ليستي از هزينه پولها به مقامات دولتي و صاحبان پولها بدهد تا از اين بابت هم جاي حرفي باقي نماند. چند شب پيش که مصاحبه اين شيرزن لرستاني از برنامه «بدون تعارف» بخش اخبار بيست و سي شبکه دو پخش ميشد براي نگارنده اين سئوال پيش آمد که چطور يک بانوي جوان که از قضا از وجاهت و کمال و معرفت چيزي کم نداشت و ميتوانست در عين رفاه و آرامش روزگار بگذراند توانست با دست خالي آرزومندان بسياري را به آرزوهايشان برساند اما مسئولان کشور با برخورداري از تشکيلات عريض و طويل و بودجههاي آنچناني نتوانستند از عهده وعدههايي که به مردم دادند برآيند.