کورش شرفشاهي
k.sharafshahi@gmail.com
بي شک رگ حيات اقتصاد هر کشوري به توليد وابسته است وچنانچه نسبت به توليد بي توجهي شود و اقتصاد از توليد محوري به سوي مصرف محوري حرکت کند، مردمان آن کشور ناچار خواهند شد دخاير و منابع ملي خود را بفروشند تا کالاهاي مورد نياز خود را از کشورهايي بخرند که در زمينه توليد توانمند هستند. بنابر اين تماميکشورها سعي ميکنند توليد را محور فعاليتهاي اقتصادي خود قرار دهند. کشور ما نيز مدتهاست سعي ميکند در اين مسيرگام بردارد و ... به همين دليل شهرکهاي صنعتي ايجاد شد و دادن تسهيلات به توليدکننده در اولويت تعريف شد. اگرچه با ساخت سوله در شهرکهاي صنعتي ، سعي کرديم اين باور راتحميل کنيم که بهاي خوبي به توليد داده ايم، اما پس از مدتي توليدکنندگان سرمايههاي خود را برداشتند و در مسيرهاي ديگري به فعاليت اقتصادي پرداختند. عدهاي از توليدکنندگان با پولهايشان به خارج از کشور رفتند و عده ديگري در همين آب و خاک به دلالي پرداختند تا بي دردسر امرار معاش کنند اما حرف هر دو گروه اين است که از سنگ اندازيها خسته شده بوديم. متاسفانه کاغذ بازي اداري، مانع تراشيها، توهين و تحقير توليدکننده در قالب به کار بردن ادبيات نامناسب همچون زالوصفت و بسياري موارد ديگر باعث شد تا سرمايه داران انگيزه توليد را نداشته باشند که کمترين تبعات اين بي رغبتي، تعطيلي بنگاههاي اقتصادي و بيکار شدن کارگران است. از سوي ديگر کارفرمايان که با معضل بزرگ کمبود نقدينگي رو به رو هستند، دست نياز به سوي بانکها دراز کردند که اين مراکز مالي نيز بهرههاي سنگيني را از توليدکننده دريافت کردند تا توليد کشور را يک گام ديگر به سوي نابودي هدايت کنند. وزارت صنعت نيز در زمينه حمايت از توليد کم کار است و بيشتر به واردات اهميت ميدهد. به هر حال توليد به بيمار در حال اهتزار ميماند که اگر دير بجنبيم، بايد روي دست تا گورستان هدايتش کنيم همانگونه که اکنون سولهها شهرکهاي صنعتي تداعي گر گورستانهاي صنعتي است.