سمیه کرمانی
مدیر مسئول روزنامه زنگ آخر
یک مثال قدیمی می گوید: از فردا دیگر از خانه بیرون نرو و مخصوصاً از خیابان رد نشو چون طبق آمار احتمال تصادف و مرگت بسیار بالاست!
این مثال دقیقا شرح موضوع شکایت از آذری جهرمی ست.
مگر ما سخت تر از دوران دفاع مقدس هم داشتیم؟ مگر آن زمان فضای مجازی وجود داشت؟ گروهک های منافقین در آن زمان وجود نداشتند؟ در طول سالهای بعد از جنگ بارها و بارها شاهد حمله تروریستی دشمنان نبودیم؟
این خاک پس از جنگ کم شهید داده است؟ اینها چه ارتباطی به فضای مجازی دارد؟
فضای مجازی حکم آینه هایی را دارد که زیبایی و زشتی موجود را منعکس میکند. تعداد انعکاس ها معلول تکثر آینه های مجاور هم است. همین! آینه در ذات زشتی و زیبایی بی تقصیر است. تا کی گناه انکار خودمان از وضعیت موجود و عملكرد ضعیف مان را به گردن فضای مجازی می اندازیم و حکم به شکستن آینه میدهیم تا پلشتی ها را نبینیم؟!
سالهایی که ما در انکار نیازهای درست و به حق جوانان مان بودیم، دشمن در حال برنامه ریزی برای تهاجم فرهنگی و جذب آنان بود و تنها برنامه ما گشت ارشاد برای جلوگیری از فساد بود. به جای بهره گیری از روشها و امکانات خلاقانه جهت ترویج فرهنگ غنی اسلامی ایرانی در بین کودکان و نوجوان، تنها به آنان حدود شرعی و بایدها و نباید ها را آموزش دادیم. هنوز هم هیچ برنامه جدی و ارزشمندی برای پرورش کودکان و نوجوانان در راستای گسترش سواد رسانه ای آنان نداریم.
کودکان مان در سردرگمی به جوانانی بدل شده اند که فرق دوست و دشمن را نمیدانند . ما هنوز هم به جای آگاه سازی سرمایه های انسانی میگوییم یک کلام فیلتر تمام!
واقعا طراحان این شکایت از وجود فیلتر شکن بی خبر هستند؟ یا نمیدانند فیلتر شکن یعنی راهی به سوی فضاهای نا امن بیشتر ؟
ما با فیلترهای بیشتر ناخواسته دزدان بیشتری تربیت میکنیم. آنهم دزدان حق به جانب!
جان همه ما در حادثه تروریستی اهواز و سیستان و.. آتش گرفت و در داغ فرزندان برومند وطن سوختیم. اما خانواده های محترمی که در این شکایت فضای مجازی را مقصر دانسته اند، اصلا چرا به جوانان شان اجازه داشتن موبایل هوشمند داده اند.
راستی این خانواده های عزیز از فضای مجازی آینه گونه شکایت دارند یا از نوع تربیت آموزش ها و رفتار خانواده های دیگر با فرزندانشان؟
چطور خانواده ای متوجه نمیشود جوانش به گروه های تکفیری پیوسته؟ چطور حواسش نیست جوانش چه میکند؟ چطور اینقدر از حال فرزندانمان بی خبریم؟ چطور به این پدران و مادران بی مسوولیت تبدیل شده ایم؟
آیا فضای کشور بیش ازین به تدابیر امنیتی نیاز دارد؟ پس مسوولیت خانواده چه میشود؟ آیا دولت همه جا و حتی درون خانواده باید مراقب امنیت مردم و فرزندانشان باشد؟
جسارتا اینجا خود مردم هم مقصر هستند و به زعم بنده باید از یکدیگر به عنوان مردمان بی مسوولیت و بی توجه شکایت کنیم و در رفتارمان بازنگری نماییم. قبول کنیم از ماست که برماست.
ما خودمان هم به مسایل جوانان بی توجه و بی تفاوت شده ایم . باید کاری کنیم. در غیر این صورت فضای مجازی که جای خود دارد، پنجره هایمان را هم باید فیلتر کنیم چرا که حتی نور خورشید هم مضر است. آفتاب را نمیتوانیم تحریم کنیم ، فیلتر پنجره راهگشا نیست . سالهاست که سلولهای خورشیدی انرژی های پراکنده را به ظرفیت سلامت تبدیل میکنند و کویر ما از آن بهره ای نمیبرد .
بودجه های فرهنگی ما به جای خلاقیت و گسترش ارزشمندی صرف کنترل میشوند و انرژی های جوانمان را هروز در بند های بیشتری محصور میکنیم. کاش کمی بیاندیشیم روز رستاخیز برای هدر دادن این روزهای جوانی با این بهانه های واهی چه پاسخی در محضر کردگار داریم.