هر
روز كه ميگذرد رابطه بين پول و تحصيل، پررنگتر و پرنگتر ميشود. تقريبا
دو دهه پيش بود كه تحصيل در مدارس غيرانتفاعي بين فرزندان برخي از
شهرنشينان آغاز شد و ناماين مدارس كه ظاهرا غيرانتفاعي و در اصل، در جهت
كسب سود و منفعت بودند، تبديل به طنز شد. اما به مرور زمان تعداد مدارس
غيرانتفاعي يا به عبارتي كه بعدها مطرح شد مدارس غير دولتي افزايش يافتند و
با توجه به كم شدن تعداد فرزندان در خانوادههاي شهرنشين، تمايل براي
سرمايه گذاري روياينده فرزندان و فرستادن آنها به مدارس غيردولتي يا پولي
هم افزايش يافت.اين روند به حدي شدت گرفته كه رييس جمهور به تازگي، از
ضرورت خصوصي شدن آموزش و پرورش كودكان در مدارس و افزايش تعداد مدارس
غيردولتي سخن به ميان آورده است.اين روند به دانشگاهها هم سرايت كرده است.
زماني نه چندان دور، تحصيل در دانشگاه، آمال بسياري از جوانان بود كه در
نيل بهاين آرمان ناكام ميماندند اما مسوولان امر براي رفعاين مشكل،
تعداد دانشگاهها را افزايش دادند تا عملا كسي پشت در دانشگاهها يا همان
كنكور باقي نماند هرچند كه بهايندهاين فارغ التحصيلان كه شغلي نداشتند و
البته با گرفتن مدرك دانشگاهي، توقعشان براي داشتن فرصت شغليايده آل
افزايش يافته بود، فكر نميكردند. نه تنها دانشگاه آزاد و پيام نور، جذب
دانشجويان را افزايش دادند، بلكه دانشگاههاي دولتي هم باايجاد دورههاي
مجازي دراين مسير قدم گذاشتند و موسسات آموزش عالي با اساميمختلف همچون
قارچ در گوشه و كنار كشور روييدند. دراين ميان البته بودند افرادي كه با
داشتن شغل و تخصص تجربي، در صدد كيفي ساختن تخصص خود از طريق طي كردن مدارج
آكادميك بودند، اما مشكل از جايي آغاز شد كه افرادي با درصدهاي تك رقميو
حتي منفي، در مقطع كارشناسي ارشد هم به دانشگاهها راه يافتند و سطح
علمياغلب دانشگاههاي كشور به شدت افت كرد. جالباينجاست كه همچون دوران
تحصيل در مدارس، براي كسب مدرك دانشگاهي هماين دسته از افراد فاقد تخصص و
توانايي، از هزينه كردن براي كسب مدرك رويگردان نبودند و به همين دليل
رابطه بين پول و مدارك دانشگاهي عميق تر و عميق تر شد. به نظر ميرسد اكنون
زمان بازنگري در مورد موضوع تحصيل، چه در مدارس و چه در دانشگاهها
فرارسيده و بايد تعريفي تازه از علم و تحصيل ارائه داد؛ تعريفي كه در آن
پول نقش كمتري داشته باشد.