کد خبر: ۲۱۸۷۰۴
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۴۰۱ - ۰۱:۳۵
اسطوره فوتبال برزیل بعد از چند ماه مبارزه با بیماری امشب چشم از جهان فرو بست.

پله درگذشت

پله اسطوره دوست داشتنی فوتبال برزیل در سن ۸۲ درگذشت. پله مدتها بود که با بیماری‌های مختلف مبارزه می‌کرد و در نهایت دقایقی قبل درگذشت. او با سه قهرمانی در جام جهانی پرافتخارترین بازیکن تاریخ فوتبال برزیل است.

اسطوره فوتبال جهان رکوردهای ماندگاری از خود ثبت کرد که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد:

* سه عنوان قهرمانی جام جهانی را با برزیل در سال های ۱۹۵۸، ۱۹۶۲ و ۱۹۷۰ به دست آورد و تنها بازیکنی که سه بار قهرمان شد.

در ۱۷ سالگی به جوانترین بازیکن تاریخ تبدیل شد که جام جهانی را برده است، رکوردی که هنوز پابرجاست.

در ۸۱۲ بازی رسمی برای باشگاه و کشورش ۷۵۷ گل به ثمر رساند، رکوردی که برای چندین دهه پابرجا بود تا اینکه کریستیانو رونالدو پرتغالی رکورد او را تحت الشعاع قرار داد.

اتحادیه فوتبال برزیل (CBF) و سانتوس می گویند پله در مجموع ۱۲۸۳ گل در ۱۳۶۷ بازی به ثمر رساند در حالی که فیفا این رقم را ۱۲۸۱ گل در ۱۳۶۶ بازی اعلام کرده است.

۷۷ گل در ۹۲ بازی رسمی برای برزیل باعث شد تا او بهترین گلزن تاریخ این کشور در کنار نیمار باشد که هفتاد و هفتمین گل خود را در جام جهانی ۲۰۲۲ به ثمر رساند.

در بازیهای جام جهانی ۱۲ گل زد.

ثبت ۶ پاس گل در مکزیک ۱۹۷۰ - یک رکورد برای یک جام جهانی بود.

در بازی های رسمی و غیر رسمی ۹۲ هت تریک کرد.

در سال ۱۹۵۹ توانست ۱۲۷ گل برای سانتوس به ثمر رساند که تصور می شود بیشترین گل زده توسط یک بازیکن در یک سال تقویمی باشد.

با ۶۴۳ گل در ۶۵۹ بازی به عنوان بهترین گلزن سانتوس شناخته شده است.

شش بار با سانتوس قهرمان سری آ برزیل شد و سانتوس را به دو قهرمانی کوپا لیبرتادورس (۱۹۶۲ و ۱۹۶۳) رساند.

 در همین رابطه عصر ایران در یادداشتی به جایگاه پله در تاریخ فوتبال جهان پرداخت و نوشت: شامگاه پنج‌شنبه 8 دی 1401 خورشیدی و دو روز مانده به آغاز سال نو میلادی (2023)  اما قلب آن پله که قلب صدها میلیون نفر را ربوده بود، از تپش بازایستاد؛ همان کودک فقيری كه در كوچه‌های پر از زبالۀ سائوپولو توپ‌های پارچه‌ای درست می‌کرد و با همان‌هاوارد دنیای فوتبال شد. تنها 17 سال  داشت که به عنوان جوان‌ترين بازيكن و گل‌زن تیم ملی برزیلدر كنار بزرگانی چون واوا‌، زاگالو و گارينشا قرار گرفت و در خط حمله درخشید.

پله؛ وداع با مروارید سیاه فوتبال برزیل و جهان/ خاطرۀ سفر به تهران در 50 سال پیش

   برزيل در آن زمان ٤-٢-٤ بازی می‌كرد: دو مهاجم در نوك با دو گوش و دو هافبك كه همه جای زمين سرک می‌کشیدند. يكي البته دفاعی‌تر و دیگری بازی‌ساز و نقش پله هم نوك كاذب بود اگرچه گاه تا قلب دفاع هم عقب می‌آمد. چرا که مربی او را آزاد گذاشته بود تا به همه جای زمين سر بزند.

   مرد هزار‌گُله تاريخ فوتبال كه در سبک سر‌زنی و پاس‌دادن و بازی‌سازی بی‌نظير بود،  مركز ثقل تيم به شمار می‌رفت اما هيچ‌گاه رغبتی به كاپيتانی نشان نداد. حتی در تيم باشگاهی و در اوج شهرت هم بازوبند کاپیتانی نبست  و نیاز هم نبود چون كاپيتانی در بعضی تيم‌ها به بازوبند نيست و بايد كاپيتان واقعی باشی و پله البته که بود.

  نكته مهم و قابل توجه اين که بازيكنان كنار پله در سال‌های ١٩۵٨ ، ١٩٦٢، ١٩٦٦ و ١٩٧٠ هم یلی بودند و او در ميان آنان می‌درخشيد. بین نام‌هایی چون گارينشا، جرزينهو ، توستائو و واوا.

   نقش او اما چنان ممتاز و یگانه بود که آسیب‌دیدگی در ١٩٦٦ و در بازی دوم مقابل پرتغال -که به خروج او از زمین بازی انجامید- سبب شد قهرمان جهان با دو شكست در مقابل پرتغال و مجارستان و در همان دور گروهی حذف شود.

   در فينال 1958 در برابر سوئد در حالی كه پشت به دروازه بود توپ را به روی ران خود آورد و با يك چرخش فوق‌العاده و شوتی دقيق گلی خاص زد و گل زيبای ديگر او در فينال ١٩٧٠ هم در خاطره ها ثبت شد.

   بازی با ايتاليا و  انگلستان در ١٩٧٠ صحنۀ نمایش پله بود. در هر دو بازی  می‌توانست خود گل بزند اما به جرزينهو و كارلوس آلبرتو پاس داد و آنها گل زدند.  پله گفت مي‌دانستم اگر خود ضربه بزنم احتمال گل زياد است اما اگر پاس دهم حتمی است.

   سطح بالای بازی پله چنان بود كه تلألؤ این دُرّ سیاه اجازه نداد بازیکنانی که هم‌زمان با او بازی می‌کردند (‌اوزه‌بيوی پرتغالی‌، یوهان كرايف هلندی و جرج‌بست انگلیسی - نابغه‌ای که جام جهانی نديد- )چندان که سزاوار بودند به چشم بيايند و بعدتر نام‌شان پررنگ شد.

پله؛ وداع با مروارید سیاه فوتبال برزیل و جهان/ خاطرۀ سفر به تهران در 50 سال پیش

  پله در تهران

   
  در سال 1351 خورشیدی پله همراه تيم سانتوس به تهران آمد و  در ماه خرداد به دعوت باشگاه تاج و پرویز خسروانی با تيم منتخب تهران و نه تیم ملی بازی كردند چرا كه تيم ملی برای بازی‌های مقدماتی المپيك مونيخ در كره شمالی به سر می‌برد. با این که اكثر بازيكنان اصلی و شاخص تاج در تيم ملی بودند ولی جمعيت زيادی حاضر شد. چرای آن هم روشن بود: به خاطر پله آمده بودند. 

 
  تيم منتخب تاج و پاس هم البته در مقابل ياران پله بازی زيبايی ارایه داد. داوری هم بر عهدۀ عبدالرضا موزون بود. بعد از گل اول پله كه به زيبايی هر چه تمام‌تر به ثمر رسيد همۀ جمعيت حاضر برخاست و براي او کف  زد و جای شگفتی هم نداشت چرا که آمده بودند تا هنرنمایی او را ببینند. پله، همچون دلفينی روی سانتر ادو نقش آفرینی کرد و دروازه مرحوم كيوان نيك‌نفس را گشود.

  
  د‌ر آن بازی تيم سانتوس ٩ گل زد اما داور 4 گل را نپذیرفت! همین نیزخشم پلهز را برانگیخت به گونه‌ای که وقتي پله با ضربۀ كاشته هم گل زد به داور گفت: "اين را هم آفسايد اعلام كن!" آن بازی با کسر ان چهار گل و با نتیجۀ 5 بر یک تمام شد. زنندۀ تنها گل ايران هم پرويز ميرزا حسن بود.

 
  ناخرسندی برزیلی‌ها از نحوۀ قضاوت عبدالرضا موزون به حدی بود که در ضیافت شام بعد از بازی وقتی خسروانی یک تخته قاليچه نفيس ابريشمین به پله هديه داد به طعنه گفت: آقای داور بیش از من شایستۀ این هدیۀ ارزنده است! 

   پله در مصاحبه خود البته آن جمله مشهور را هم بر زبان آورد که امکانات باشگاه تاج را با رئال مادرید قابل قیاس دانست و حالا بعد از نیم قرن جا دارد به این پرسش پاسخ داده شود که چه بر سر این باشگاه آمد؟

 
  نكته جالب ديگر در مورد پله این بود که دوست داشت تنها برای سانتوس بازي كند و می‌گفت بازی براي فقرای كشورم را بيشتر دوست دارم. این پیشینه البته بعدها که در قطب مقابل مارادونا و مدافع نظام سرمایه‌داری تصور می‌شد هم برای برخی باطل‌کنندۀ آن گزاره بود و هم موجب افسوس.

 وداع با شمارۀ 10 برزیل


  در سال ١٩٧٠ و در پایان بازی یا یوگسلاوی در حالی با پیراهن شماره ۱۰ بزریل خداحافظی کرد که سه جام‌جهانی را تجربه کرده بود و می توانست در یک جام دیگر هم حاضر شود.  شماره ۱۰ برای پله بسیار مهم بود و غیر از آن پیراهنی دیگر نپوشید؛ شماره‌ای که البته بر تن دیگران چنان ننشست که بر اندام او برازنده بود.

  نه تنها با تیم ملی خداحافظی کرد که در ۳۱ سالگی هم فوتبال رسمی خود را در سانتوس کنار گذاشت. پس از آن به فوتبال آمریکا رفت که در آن زمان هنوز جنبه نمایشی داشت و‌حرفه ای نشده بود و تازه به soccer توجه می کردند. در تیم کاسموس نیویورک با جیانلوکا کینالیا‌- گل‌زن مشهور ایتالیایی-، فرانتس بکن بائر و‌ یوهان کرایف و‌ شماری دیگر از نام‌های مشهور در آن لیگ به فوتبالی پرداختند که بیشتر نمایشی بود و از ایران نیز آندرانیک اسکندریان و ایرج دانایی‌فر به فوتبال نمایشی پیوستند.

  به او‌ لقب «ری» (سلطان) و «پرولا نگرا» (مروارید سیاه) داده بودند و در پایان بازی برزیل با انگلیس، بابی مور نزد پله رفت و با اشاره به سرود ملی انگلستان که می‌گوید "خداوند پادشاه را حفظ کند" به پله گفت: "خداوند پله را حفظ کند".

  از القاب او مرد "هزار گله" است؛ وقتی هزارمین را از روی نفطۀ پنالتی به ثمر رساند جمعیت به احترام و ستایش ایستاد و  ۵ دقیقه کف زدند.

  پله چندان کاریزما و جذبه داشت که هر گاه اختلاف مربیان و بازیکنان بالا می‌گرفت با دخالت و وساطت او غایله فروکش می‌کرد. او بود که سبب شد دوست و‌همبازی‌اش زاگالو‌ مربی شود تا بتواند جام‌ژول ریمه را به خانه ببرد. همان جامی که در هفته‌های اخیر بالای تخت او در  بیمارستان بود.

   کتمان نباید کرد که با ظهور نابغه‌ای چون دیه گو مارادونا که علیه سرمایه‌داری شورید و نظام حاکم بر فیفا را به چالش کشید خشی بر شمایل محبوبیت پله افتاد. چه،  انگار یکی سمت سرمایه ایستاده و دیگری جانب مردم حال آن که در عالَم واقع چنان نبود و تفاوت پله با مارادونا در عین اشتراک در نبوغ فوتبالی در این بود که مثل او عاصی نبود.

  با این حال تمام تلاش خود را برای رفع این اختلاف به کار بست و منتظر پاسخ متقابل نبود و بعد از مرگ مارادونا هم پیامی شورانگیز و احساسی فرستاد و گفت: "
به زودی با تو در آسمان‌ها بازی خواهم کرد."

 
   کمیته بین‌المللی المپیک در سال ۱۹۹۹ از او به عنوان ورزشکار قرن یاد کرد و  مجلهٔ تایم نام او را در فهرست صد شخصیت برجستۀ قرن بیستم قرار داد. سال بعد (2000) هم  فدراسیون بین‌المللی تاریخ و آمار فوتبال او را به عنوان بازیکن برتر جهان برگزید و فیفا هم شایستۀ انتخاب به عنوان یکی از دو برندۀ مشترک بازیکن قرن فیفا دانست.

   پله در مجموع ۱۲۷۹ گل در ۱۳۶۳ بازی به ثمر رسانده که شامل بازی‌های دوستانه هم می‌شود؛ اعدادی که در زمرۀ رکوردهای گینس به ثبت رسیده است.

   پله در سینما


   مشهورترین حضور پله غیر از زمین چمن فوتبال بر پردۀ سینما و در فیلم «فرار به‌سوی پیروزی» (جان هیوستن، 1981) است. به جز فیلم‌های متعدد مستند و ورزشی، پله در سه فیلم سینمایی دیگر هم بازی کرده است (هر سه هم در نقش خودش): «آس ترومبادیناس» (آنسلمو دوآرته، 1980)، «یک معجزۀ کوچک» (ترل تانن، 1985) و مایک بَست: مربی انگلستان (2001)

پله؛ وداع با مروارید سیاه فوتبال برزیل و جهان/ خاطرۀ سفر به تهران در 50 سال پیش


  او را بسیاری از صاحب‌نظران، بزرگ‌ترین و بهترین بازیکن تاریخ فوتبال می‌دانند هرچند دو اسطورۀ آرژانتینی (دیه گوماردونا و لیونل مسی) در برخی نظرسنجی‌ها، بالاتر یا هم‌تراز او قرار گرفته‌اند اما باید در نظر داشت که در زمان پله ضبط و ثبت تصاویر تلویزیونی که هنر او را پیش چشم همگان قرار دهد و با جزییات ثبت کند بدین‌سان نبود و این قاعده در قیاس دو آرژانتینی متقدم و متأخر هم صدق می‌کند. به یاد آورید در همین جام جهانی اخیر چگونه هنرنمایی مسی را در قاب‌های بزرگ تلویزیون و به لطف هنر و فناوری به تماشا نشستید.

  در طول همین جام جهانی ( 2022 قطر) او در جدال با مرگ بود و آخرین جمله که گفت و در خاطره ها مانده این بود: به فکر من نباشید، از فوتبال لذت ببرید....

  حالا شاید بشود گفت بهترین خط حمله تاریخ نه در زمین که در آسمان شکل گرفته است:  مارادونا در راست ، کرایف در چپ و‌ پله هم در نوک.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار