يوکانهانگ
فايننشال تايمز
احساسات حمايتگرايانه در آمريکا درحال افزايش است ، کشوري که سخنان دولت آتي آن چين را مقصر بيکاري ، کاهش تجارت آمريکا ميداند. درمقابل بيشتر سياستگذاران اروپا موضعي ميانه رو در پيش گرفتند تا از رشد پوپوليسم جلوگيري کنند. آمريکا و بخش کمياز اتحاديه اروپا با چنين رويکردي باعث نگراني شدند و منطق آنها اشتباه است. به جز کسريهاي دوجانبه ، تفاوتهايي بين اين دو وجود دارد زيرا اتحاديه اروپا اکنون درحال احياي گسترده تجارت آزاد است درحاليکهامريکا تاکييد دارد که کسريها باعث نا امني شدند و چين هدف مناسب و راحتي براي مقصر نشان دادن است. داستان اتحاديه اروپا پيچيدگي بسياري دارد زيرا برخي از اعضا کسري دوجانبه با چين دارند ولي ديگر کشورها چون آلمان مازاد بالايي دارند و اين امر توضيحي براي رويکرد خنثي اتحاديه اروپا نسبت به احساسات ضد چيني است. هيچ رابطه مستقيميبين ظهور کاهش در تجارت آمريکا و مازاد توليد چين نيست . اين پيچيدگي به دليل سوتعبير درباره چين و ديگر کشورهاي آسيايي توليد کننده رخ داده است. بررسي در سازمان همکاري و توسعه اقتصادي نشان ميدهد که تشخيص منطقه توليد کننده و ارزش جنس توليدي که از چين ارائه ميشود مشکل است .کسري تجاري آمريکا نتيجه کسري دولت و مصرف بيش از حد خانوارها است. همچنين دلار به عنوان واحد پولي مسلط در جهان ارزشش افزايش يافته پس نميتوان به کسري تجارت کمک کرد. درچنين شرايطي کسري در تجارت گستردهامريکا اجتناب ناپذير است. آمريکا در دهه 90 تجارت گسترده اي با شرق آسيا و کشورهاي ژاپن، تايوان و کره جنوبي داشته است و واردات آمريکا از اين منطقه 45 درصد بوده که بيش از واردات دهههاي اخير است. اما چين پس از مدتي توانست بخش قابل توجهي از وارادات آمريکا را به کالاهاي خود اختصاص دهد. اما بيکاري مسئله اي براي چين نيست و سهم کارگران کارخانهها در اروپا و آمريکا از پايان جنگ جهاني دوم روبه کاهش بوده است. در دسترس بودن نيروي کار ارزان نه تنها در چين بلکه در مکزيک ، ويتنام و شرق اروپا باعث بيکاري در اقتصادهاي پيشرفته شده است. تلاش براي جلوگيري از اين روند با ايجاد موانع تجاري در نهايت با کاهش رشد اقتصادي درتماميکشورها نتيجه معکوس خواهد داشت. همچنين الگوي بيکاري در سالهاي اخير تغيير کرده و برخلاف تصور عموميشغلها در بخش کارخانه اي در آمريکا از سال 2010 افزايش داشته است. اما درچين نيروي کار بخش کارخانجات با افزايش حقوقها کاهش داشته است. با اين حال رشد درآمد در طبقه متوسط کشورهاي غربي باعث نارضايتي و فشار به سيستمهاي دموکراتيک دربرابر رشد جنبشهاي پوپوليست شده است . کشورهايي چون چين نيازمند ايفاي نقشي مناسب در اين مرحله هستند که با توجه بيشتر به نتايج خارجي تغييرات ساختاري غرب صورت گيرد.
ترجمه: فاطمه مهتدي