روزنامه تجارت- نیما بهدادی مهر؛ بر مبنای گزارش سالانه مرکز آمار ایران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد سینمایی فارابی حد فاصل سالهای 1384 تا 1391 تحولاتي در حوزه صنعت سینمای جهان و ایران شکل گرفته است كه در اين گزارش به آن مي پردازيم.
30 کشور در جهان صاحب صنعت توليد فیلم هستند که ايران جزو آنهاست ولي از نظر سالن و سرمايهگذاري توليد و سود جزو کشورهاي صاحب سينما محسوب نميشويم.
قيمت تمام شده يک فيلم بطور متوسط در آمريکا 40 ميليون دلاراست و در هند حدود 150 ميليون دلار. بنابراين هنديها با این رقم در سال 926 فيلم مي سازند. البته از اين تعداد حدوداً 100 فيلم مطرح و از ميان آنها هم فقط 20 فيلم برتر وجود دارند و سطح بقيه نازل است.
درايران قيمت تمام شده هر فيلم به طور متوسط 400 تا 600 ميليون تومان است و در طول سال 50 تا 70 فيلم ساخته ميشود که اين ميزان از تولید فیلم، ایران را جزو 5 تا 15 کشور اول قرار ميدهد.
از نظر درآمد سالن به ترتيب آمريکا با 10 ميليارد، ژاپن 2 ميليارد، انگليس و فرانسه با 1 ميليارد و هند با 700 ميليون دلار قرار دارند. البته تايوان، چين، کره، ترکيه و سنگاپور، تلاش زيادي را براي سرمايهگذاري در سالن و توليد فيلم آغاز کردهاند که مطالعه آنها (به عنوان کشورهاي آسيايي) براي ایران مفيد است.
چين در 6 سال گذشته وارد فرايند توليد مشترک با آمريکا نيز شده است و اين نکته در فروش فيلمهاي چيني بسيار مؤثر است. البته يکي از اهداف اصلي چين از سرمايهگذاري و توليد مشترک با آمريکا در سينما بهبود سالنهاي سينماي اين کشور است. در اين کشور از 93 هزار سالن در چند سال اخير فقط 38 هزار سالن باقي مانده است لذا چين ميخواهد اين ظرفيت را دوباره پر کند در حاليکه در آمريکا 26 هزار سالن به 36 هزار، در فرانسه 4300 به 5300، در آلمان 3700 به 4800، اسپانيا 1800 به 4300، ژاپن 1700 به 3800، کره 629 به 1400، ترکيه 410 به 1030، افزايش يافته است. در مورد هند هم شاهد تنزل سالن از 12000 به 10000 هستيم.
در ايران قبل از پیروزی انقلاب اسلامي، 500 سالن وجود داشت که الان بین 300 تا 350 سالن باقي مانده است و از اين تعداد فقط 220 تا 248 مورد فعال است در حالي که جمعيت نيز دو برابر شده است و اين يعني تقليل ظرفيت سينما به يک چهارم قبل.
بليطهاي فروخته شده به نسبت جمعيت آمريکا 2/5 در سال است. اين نسبت در ايسلند 4/5، سنگاپور 1/5، تايوان 8/3، اسپانيا 4/3، هند 2/3 و ايران 25/0 است. يعني در هر 4 سال از هر نفر ايراني يک نفر يک بليط ميخرد.
85% فيلمهاي غيربومي سينماهاي جهان آمريکايي است که از ميان فيلمهاي آمريکايي بار اصلي فرهنگي به عهده 100 فيلم و از ميان آنها هم تعداد مهمترين 10 فيلم است که لوکوموتيو کل سينما آمريکاي محسوب ميشوند. 90 درصد از اين 100 فيلم در اختيار 7 کمپاني اصلي توليد است کههاليوود را در کنترل خود دارند.
کل درآمد ایران از سينما در سالهاي اخير حداکثر 30 ميليارد تومان است که از اين میزان 50 درصد سهم سينماها و 35 درصد الي 40 درصد درآمد توليد کننده و 10 تا 15 درصد هم هزينههاي اکران مثل تبليغ است.
کلاً يک هزارم درآمد کل سينما در جهان از آن ايران است. اين در حاليست که فقط بيست فيلم توان رساندن دخل و خرجشان را به هم دارند و بقيه در اکران ضرر ميکنند. بنابراين سود اکران در سينماي ايران در حدود حداکثر 5 فيلم در سال تعلق ميگيرد که البته در سالهاي مختلف، متفاوت بوده است.
در این میان، بین 70 تا80 درصد درآمد کل سينماي ايران از طريق30 سالن تأمين ميشود که بیشترشان یا تحت مالکیت شهرداری و حوزه هنری هستند یا برای این 2 نهاد منافع اقتصادی در بردارند( مانند پردیسهای سینمایی در شهر تهران) يعني اگر بقيه سالنها را هم تعطيل کنيم بيش از 30 درصد ضرر نميکنيم.
با توجه به آنچه برشمرده شد مشکل سينماي ايران ، کسب درآمد و محدوديت در اکران، توزيع و فروش است. اين محدوديت در حاليست که سالانه حدود 2000 تا 3000 فيلم کوتاه ساخته ميشود که بيانگر ظرفيت نيروي انساني سينماي ايران است و اصلاً فرصت اکران پيدا نميکنند. با توجه به آنچه گفته شد راه حل زیر براي حل اين مشکل مناسب به نظر می رسد:
هر فيلم در ايران اصولاً اگر استانداردهاي جهاني توليد را داشته باشد نبايد زير يک ميليارد تمام شود. اگر اينگونه باشد تهيه کننده از ابتدا به فکر سرمايهگذاري و سود اکران خارج از ايران ميافتد. پس بايد به سمت نهضت سالنسازي حرکت کنيم تا فرصت بهرهبرداري مخاطب افزايش پيدا کند. البته این کار (سالن سازی برای سینما) در سالیان با جدیت بيشتري دنبال شده است و تعداد سرانه سالن نمایش فیلم در کشور از رشد مناسبی برخوردار شده است.
در اين ميان پرديس سينمايي واژه اي نوظهور در ادبيات سخت افزاري سينماي ايران است و پيشينه ساخت آن در كلان شهرها به دهه پيش باز مي گردد. دهه اي كه زمزمههاي ساخت مجدد سينما آزادي بر روي ويرانههايي مطرح بود كه پس از آتش سوزي اواسط دهه 70 در اين سينما يكي از پرمخاطب ترين سينماهاي ايران را از چرخه نمايش فيلم خارج كرد.
از همان دوران زمزمههايي مبني بر ساخت مجدد اين سينما مطرح بود اما به گامهاي عملي ختم نمي شد. در اين ميان اتفاقي معادلات را به سود اين سينما بازگرداند. روي كارآمدن شهردار جديد تهران در سال 1384 مراحل افتتاح سازه اي مدرن و زيبا به نام پرديس سينمايي آزادي با قابليت و ظرفيت بالا در رشد درآمد براي مالكان آن( شهرداري تهران و حوزه هنري با هم شريكند) را سرعت بيشتري بخشيد و سرانجام زمزمههاي دراز آهنگ افتتاح معروف ترين سينماي شهر تهران رنگ حقيقت به خود گرفت.
البته شهرداري پيش از آنكه به انتظار ساكنان مركزي تهران بزرگ براي افتتاح پرديس سينمايي آزادي پايان دهد بر روي محدوده جغرافيايي ديگري متمركز شد و پرديس سينما گالري ملت را با سازه اي زيبا در مكاني مناسب ساخت و باعث شد تا صنعت سينماي ايران از بابت فروش آثار توليدي اش در اين 2 پرديس مطمئن باشد.
يافتههاي پژوهشي نيز به درستي اين ادعا صحه مي گذارد به گونه اي كه از مجموع فروش فيلمهاي سينمايي در استان تهران، 16 درصد به پرديس سينمايي آزادي و 10 درصد به پرديس سينمايي ملت تعلق دارد.
بررسي كاركردهاي فرهنگي و اقتصادي سالن سازي براي سينما از سویی و مشارکت مالی مستقیم یا حمایتی این نهاد از تولید فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی از سوی دیگر تلفيقي از 2 كاركرد عمراني- خدماتي شهرداري را در بحث ساخت پرديسهاي سينمايي از 2 وجه فرهنگي و اقتصادي نشان می دهد.
ساخت پرديسهاي سينمايي چند منظوره از منظري ديگر توسعه شيوههاي درآمدزايي براي شهرداري از سویی و جامعه اصناف و مشاغل را از سوی دیگر به دنبال دارد. بدينگونه شهرداري با برنامه ريزي جهت ايجاد كاربري مناسب براي فضاهاي موجود در اين سازهها، مخاطبان سينمارو را با ديگر قابليتهاي چنين مكانهایي آشنا مي سازد و به غير از كاربري فرهنگي و هنري اين مكانها، ظرفيتهاي اقتصادي آنها را نيز به كار مي گيرد.
از نمونههاي چنين رويكردي مي توان به اكرانهاي خصوصي فيلمهاي سينمايي ( فيلم آخرين ملكه زمين ساخته محمدرضا عرب) و پيش نمايشهاي ويژه براي برخي مجموعههاي توليد نمايش خانگي(نمونه ويلاي من ساخته مهران مديري) در پرديس سينمايي آزادي اشاره كرد كه ظرفيتهاي حصول درآمد چنين سازههايي براي مالكانش را نشان مي دهد.
اين ظرفيت والا كه در پرديسهاي سينمايي وجود دارد به اين دليل بيش از ديگر شيوهها در درآمدزايي براي مالك (در اينجا شهرداري) تاثيرگذار است كه شهرداری در کنار نفع حاصل از فروش آثار سینمایی در این پردیسها می تواند از ظرفيتهاي پذيرايي و امكانات تفريحي- رفاهي آنها درجلب رضايت عمومي استفاده کند و با جذب تعداد بیشتری از افراد برای حضور در پردیسها از شیوههای مختلف تبلیغی همچون شفاهی و محیطی برای جذب مشارکت و سرمایه گذاری بخش خصوصی به عنوان شریک تجاری در ساخت پروژههای شهری بهره برد. این شیوه از حصول درآمد با توجه به دادهها و اطلاعات آماری که از فصل بندیهای مختلف کتاب تکنیکها و روشهای علمی طراحی شهری نوشته رز ری گیند قابل استنباط و استخراج است، دست یافتنی به نظر می رسد.
وضعیت نه چندان مناسب سالنهای سینما درایرانخاطرات گذشته تنها جنبه یادآوری ندارند و گاه می توانند مبنایی برای مطالعه تحلیلی و ارائه آماری دقیق پیرامون موضوعی مشخص باشند. بحران بی فروغی سالنهای سینما در سالیان اخیر به ویژه با توجه به خاطره جاودانه صفهای کیلومتری جلوی سینماها از دهه 60 تا اواسط دهه 70 از این موضوعات است که بسیاری از پایگاههای خبری- تحلیلی، روزنامهها و مجلات تخصصی به آن پرداخته اند.
اما به راستی چرا سینما از توان تماشگر پذیری بالقوه ای که در دهه 60 و 70 داشت فاصله گرفته است؟ پاسخ به این سوال مستلزم توجه به چند فاکتور مهم است. یکی اینکه در برخی نظرات، علت بی مخاطبی سینمای ایران در کیفیت نامناسب سالنهای سینمایی ارزیابی می شد که این موضوع پس از ساخت پردیسهای سینمایی کمرنگ تر به نظر می رسد.
در این مرحله است که نظر دسته دوم مبنی بر کیفیت پایین فیلمهای سینمایی در نظر می آید. اما فروش ميلياردي برخي فيلما، اين نظر را ابطال مي كند.
ازسوی دیگر، فعالیتهای 2 موسسه سینماشهر( وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) و تصویر شهر(وابسته به شهرداری) در ساخت، تجهیز و نوسازی سالنهای سینمایی در سراسر کشور توانست تا حدودی وضعیت مخاطبان سینمای ایران را در شرایطی نزدیک به حداقلهای استاندارد نگه دارد. اما با این وجود هنوز هم ردپایی از بحرانهای اقتصادی را بر پیکر سینمای ایران می بینیم که گاه روند قهقرایی سینما در جذب مخاطب را در پس شکست تجاری برخی آثار به ظاهر پر امید آشکار می کند.
در کنار این موضوع، توزیع ناعادلانه سالنهای سینما در سراسر کشور سبب شده است که استانی از سالنهای سینمایی قابل توجهی بهره مند باشد و استان دیگر حتی از داشتن یک سالن سینما محروم است.
با وجود همه آنچه گفته شد برون رفت صنعت سینما از وضعیت کنونی درگرو ساخت 5 هزار سالن سینما است و الگوگیری مدیریت شهری شهرستانها از نحوه ساخت پردیسهای سینمایی ساخته شده در تهران از راهکارهای نجات سینما در شهرستانها است زیرا پردیسهای سینمایی میتوانند با امکانات فرهنگی و تفریحی مناسب و سطح بالا مخاطبان را جذب کنند.
البته به غیر از تجهیزات درونی سالنهای سینما، بحث جلوههای بصری بیرونی و نمای زیبا نیز از ملاکهای مهم جذب تماشاگر و به تبع آن رشد درآمد پردیسهای سینمایی است. در این زاویه دید، می توان معماری خاص سینماهای موجود در مترو پلیتنها( مادر شهرها) را مثال زد که هم به لحاظ جاذبههای بصری و زیبایی شناسی محیطی الگویی مناسب است و هم با امکانات متنوعی که دارد انواع سلیقهها را به سالنهای سینما می کشاند.
شاید نمونه بومی این ابر پردیسهای سینمایی در متروپلیتنها( مادر شهرها) را بتوان در 2 تجربه استاندارد شهر تهران ارزیابی کرد. پردیس سینمایی آزادی با نمای نسبتا زیبای خود و امکانات متنوعش بیش از یک هفتم درآمد اصلی سینماها در تهران را به خود اختصاص داده است.
پردیس سینمایی ملت نیز چه به لحاظ محدوده قرارگیری و جانمایی اش در پارک ملت و چه به لحاظ زیبایی سازه و کیفیت پخش فیلم در سالنهای نمایشش توانسته است یک دهم از مجموع فروش آثار سینمایی در تهران را به خود اختصاص دهد.
اما نکته منفی در مورد این دو پردیس سینمایی، کمبود فضای پارکینگ است که معضلی مهم در جذب مخاطبان ایرانی است و در عین حال به عنوان یک نقطه قوت در سالنهای استاندارد دنیا مطرح است، به گونه ای که در این سالنها به تعداد ظرفیت سینما، پارکینگ وجود دارد.
حتی درکنار این سالنها، فروشگاههایی مستقر است که در زمان اکران یک اثر سینمایی خاص به فروش موسیقی، ماکتها و مجسمه شخصیتهای فیلم یا کتابهای مربوط به آن اثر سینمایی می پردازند؛ با توجه به همه آنچه تا بدینجا گفته شد اين پرسش مطرح مي شود كه در سینمای ایران چه تعداد فيلمي را می توان مثال زد که استانداردهای بازاریابی و فروش خود را تا حد استانداردهای بین المللی بالا کشیده باشند؟
به واقع تنوع در خدمات دهی به مخاطب و به نوعی احترام به سینماروها در حالی به یک اصل در پردیسهای سینمایی و ابرسینماهای دنیا بدل شده است که اغلب سالنهای نمایش در ایران حتی تهویه استاندارد و سالم ندارند و به جز چند نمونه که در کلان شهرها ساخته شده است نمی توان سالنهایی را در سراسر کشور مثال زد که بتوان در آن فیلمی دو ساعته را با راحتی و آسایش به تماشا نشست.
در جدول زیر شرایط هر استان به لحاظ تعداد سالن سینما بررسی شده است.
رنکینگ استان ها به لحاظ دارابودن سینما
|
رنکینگ کشوری
برمبنای تعداد سینما
|
ظرفیت سینما
|
سرانه شهری دارای سینما
|
تعداد سینما
|
جمعیت
|
استان
|
7
|
5490 نفر
|
2 از 59
|
7
|
3724620
|
آذربایجان شرقی
|
20
|
2126 نفر
|
1 از 42
|
3
|
3080576
|
آذربایجان غربی
|
22
|
1144 نفر
|
1 از 26
|
2
|
1248488
|
اردبیل
|
3
|
6536 نفر
|
6 از 106
|
12
|
4879312
|
اصفهان
|
21
|
1800 نفر
|
1 از 16
|
2
|
2412510
|
البرز
|
26
|
300 نفر
|
1 از 22
|
1
|
557599
|
ایلام
|
28
|
1200 نفر
|
1 از 36
|
1
|
1032949
|
بوشهر
|
1
|
22154 نفر
|
4 از 44
|
30
|
12183391
|
تهران
|
27
|
440 نفر
|
1 از 36
|
1
|
895263
|
چهارمحال و بختیاری
|
13
|
1369 نفر
|
3 از 28
|
4
|
662534
|
خراسان جنوبی
|
8
|
5685 نفر
|
3 از 72
|
7
|
5994402
|
خراسان رضوی
|
30
|
0 نفر
|
0 از 18
|
ندارد
|
867727
|
خراسان شمالی
|
2
|
5970 نفر
|
8 از 77
|
15
|
4531720
|
خوزستان
|
18
|
984 نفر
|
1 از 19
|
3
|
1015734
|
زنجان
|
15
|
1270 نفر
|
3 از20
|
3
|
631218
|
سمنان
|
31
|
0 نفر
|
0 از 37
|
ندارد
|
2534327
|
سیستان و بلوچستان
|
6
|
5747 نفر
|
1 از 101
|
8
|
4596658
|
فارس
|
17
|
1850 نفر
|
3 از 25
|
3
|
1201565
|
قزوین
|
10
|
1800 نفر
|
1 از 6
|
4
|
1151672
|
قم
|
23
|
970 نفر
|
1 از 29
|
2
|
1493645
|
کردستان
|
9
|
3780 نفر
|
4 از 71
|
6
|
2938988
|
کرمان
|
24
|
1835 نفر
|
1 از 31
|
2
|
1945227
|
کرمانشاه
|
29
|
0 نفر
|
0 از 17
|
ندارد
|
658629
|
کهگیلویه و بویر احمد
|
12
|
1844 نفر
|
3 از 26
|
4
|
1777014
|
گلستان
|
5
|
5032 نفر
|
6 از 52
|
9
|
2480874
|
گیلان
|
11
|
2084 نفر
|
3 از 25
|
4
|
1754243
|
لرستان
|
4
|
5623 نفر
|
7 از 58
|
11
|
3073943
|
مازندران
|
19
|
1900 نفر
|
1 از 33
|
3
|
1413959
|
مرکزی
|
25
|
700 نفر
|
1 از 38
|
2
|
1578183
|
هرمزگان
|
14
|
1480 نفر
|
2 از 29
|
4
|
1758268
|
همدان
|
16
|
2516 نفر
|
1 از 21
|
3
|
1074428
|
یزد
|