کورش شرفشاهي
k.sharafshahi@gmail.com
معناي مناظره را گم کردهايم. قرار بود در مناظره از برنامهها بگوييم و هر نامزدي ضمن تشريح شرايط فعلي، از برنامههايش براي حل مشکلات سخن بگويد و مردم را با منطق قانع کند که نه به او، بلکه به برنامههايش راي بدهند. اما چه ميخواستيم و چه شد؟ امروزه مناظرهها به رينگ بوکس تبديل شده است و مردميکه پاي تلويزيون مينشينند، هيچ چيز گيرشان نميآيد.پس از پايان مناظرهها آنچه در بين مردم گفته و شنيده ميشود، اين است که فلان نامزد توهين کرد، ديگر تهمت زد، آن يکي نزديک بود يقه بگيرد و خلاصه آنکه مناظره انتخابات رياست جمهوري مانند مسابقه فوتبالي شده که هيچ گلي رد و بدل نميشود اما تماشاچي از اينکه دست و پاي بازيکنان تيم مقابل شکسته شده، راضي از ورزشگاه بيرون ميرود.
اما بدتر از اين بي اخلاقيهاست. متاسفانه شعارهاي انتخاباتي در فضاي رويا مطرح ميشود. نامزدها هرگز به دنبال حل مشکل نيستند بلکه نگاهشان به مردم همچون جيره خواراني است که به دنبال نقدينگي ميگردند. اين نامزدها گمان ميکنند که مردم فقط پول ميخواهند به همين دليل است که دايم وعده بالا بردن يارانهها را ميدهند يا سامانه کارانه ايجاد ميکنند تا به بيکاران مستمري ماهيانه بدهند. تاسف آورتر اينکه فردي سامانه کارانه را تعريف کرده که بر حضور در جبهههاي نبرد تاکيد دارد و بارها اعلام کرده که مردم براي انقلاب جانفشاني ميکنند.
آنگاه همين فرد شان مردم را از ايثارگري به مستمري بگير تنزل ميدهد. اما بدتر اين است که مدعيان افزايش يارانه و دادن پول بابت بيکاري گويا در اين عالم سير نميکنند. امروزه تنها با پرداخت ماهيانه 45 هزار و 500تومان شاهد رشد افسار گسيخته نقدينگي هستيم. که البته در همين مورد نيز باکسري بودجه رو به رو هستيم.
بارها نمايندگان و رييس مجلس شوراي اسلاميتاکيد کردهاند که افزايش قيمت يارانهامکان پذير نيست و اين تصميم هم بر عهده دولت نيست بلکه نمايندگان مجلس بايد در اين زمينه تصميم بگيرند و دردولت گذشته نيز شاهد بودند که پيشنهاد افزايش يارانه راي نياورد، اما ميبينيم که همچنان در بين مردم از افزايش مبلغ يارانه سخن ميگويند که اين مصداق ريا، گول زدن مردم و سواستفاده از ناآگاهي برخي از مردم نسبت به قوانين و نحوه بودجه نويسي است.
نکته ديگر راهاندازي سامانه کارانه است. اگرچه وزير کشور اعلام کرده که راهاندازي اين کارانه تخلف انتخاباتي است اما بيشتر از آنکه تخلف باشد، نداشتن قدرت تحليل و مديريت مالي کشور است. کساني که بناي پرداخت کارانه در سر دارند، آيا نميدانند که کشور حدود سه ميليون و 500هزار بيکار دارد که اگر در سايت کارانه ثبت نام کنند و هر کدام بخواهند ماهيانه 250 هزار تومان بگيرند، دولت مورد ادعاي اينها بايد ماهيانه هشت هزار و 750 ميليارد تومان به بيکاران بپردازد که رقم آن در سال 105 هزار ميليارد تومان ميشود. چرا قبل از اينکه وعده بدهيد، منابع مالي آن را تعريف نميکنيد؟ از سوي ديگر چگونه ميخواهيد بيکاران را شناسايي کنيد؟
مردميکه بسياري از آنها از تمکن مالي خوبي برخوردار هستند، اما حاضر نشدهاند از دريافت يارانه انصراف بدهند، چه تضميني وجود دارد که به عنوان بيکار ثبت نام نکنند و يک باره با 20 ميليون مدعي بيکاري رو به رو نشويم؟ آنگاه چگونه ميخواهيد از کاهش بيکاري سخن بگوييد؟ متاسفانه فضاي انتخاباتي به بازيهاي کودکانه بيشتر شبيه است. کودکاني که نداشتههايشان را در بستر رويا به جريان مياندازند تا مشکلات ناشي از کمبودهايشان را بر دوش کودکان ديگر بگذارند. اميد به اينکه در مناظره آخرين منطقي تر در مقابل ديدگان مردميسخن بگوييم که فرق تخيل و گول زدن را با تکيه بر واقعيتها به خوبي تشخيص ميدهند.