ظهور سلطان در بخش فولاد

نکته دیگر اینکه ۶۰ درصد از فولاد به صورت شمش به فروش میرسد که این نیز خلاف اهداف سیاست های اقتصادی کشور است و در واقع خام فروشی محسوب می شود که خلاف برنامه ششم توسعه است. این ۲ تناقض و پارادوکس آشکار در حوزه فولاد وجود دارد که اگر بتوانیم این معظلات را حل کنیم، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

در این شرایط تمامی دستگاهها باید به این معضل ورود کنند اما اشکال اینجاست که روی هر بخش از فساد اقتصادی دست می گذاریم، انهایی که منافع شان به خطر افتاده به سرعت واکنش نشان میدهند و این ترس برای مجلس شورای اسلامی وجود دارد که اگر به این موضوع ورود کند، دلالان بازار، قیمتها را به صورت کاذب بالا ببرند تا مجلس را تخریب کنند.

کافی است نگاهی به وضعیت تولید بیندازیم تا متوجه شویم تولید در صنعت فولاد حدود ۲ برابر مصرف داخلی است و قیمت فولاد در بازار ما بالاتر از قیمتهای عرف بین المللی است، این تناقض نشان دهنده عدم نظارت بر بازار است و سوداگریهایی توسط دلالان صورت گرفته است.

اگر تمامی این موارد را همچون یک پازل کنار هم بگذاریم، این مهم در ذهن متبادر می شود که عده ای بازارها را به صورت کاذب مدیریت می کنند و در مورد بازار آهن نیز بی شک شاهد وجود و رشد سلطانهای فولاد هستیم.

البته برای مقابله با هر کدام از این موارد یک دستگاه متولی وجود دارد که در مورد فولاد، وزارت صمت متولی است و شرایط نشان می دهد که در وظایف خود برای نظارت بر بازار کوتاهی کرده و تولیدکنندگان به حال خود رها شدهاند.

در بازار فولاد هرکسی هر قیمتگذاری که باب میل خود باشد انجام میدهد و مصرفکننده و منافع عمومی در نظر گرفته نمیشود. یک بنگاه اقتصادی کوچک یا یک مغازهدار بارها و بارها مورد بازرسی و نظارت قرار میگیرد اما کارخانجات فولاد هر طور دلشان بخواهد فعالیت میکنند و مورد نظارت هم قرار نمی گیرند. در این شرایط توقع می رود وزیر نظارتهای خودشان را بیشتر کنند و دست دلالان و واسطهها کوتاه شود و برای برابری قیمتها و نظام عرضه و تقاضا در صنعت فولاد بورس فولاد فعالتر عمل کند.