بهمن آرمان
اقتصاددان
افزایش بی سابقه نقدینگی موضوعی نیست که بتوان از کنارش به سادگی گذشت چرا که این موضوع نقطه شروعی برای بحرانهای عدیده دیگر به شمار میرود. مشکل اصلی چیزی جز این نیست که دولت بدهی هایش را عمدتاً متأثر از شرایط سیاسی میبیند و اکثراً هم گناه نابسامانیهای داخلی را به تحریمها و ضعف در سیاست گذاریها مرتبط میداند. در واقع دولتیها زیر بار ضعف مدیریت نمیروند. مشکل این است که با اینکه اقتصاد «دو ضرب در دو، مساوی چهار» است، آقایان راه حلهای مشکلات اقتصادی را نمیبینند و به همین دلیل روز به روز گرههای اقتصادی نابینا میشوند. به عنوان مثال در اوج هیاهوی رسانهای روسیه و چین برای فرایند دلارزدایی در اقتصاد جهانی، رسماً اعلام شد آمریکا به تورم ۴ رسیده است؛ بنابراین برای حل مسائل راه کار وجود دارد و فقط کافی است کمی تدبیر و واقع بینی داشته باشیم که در ایران این «مهم»ها وجود خارجی ندارند. در تمام کشورهای صنعتی و تازه صنعتی شده، میزان تجهیز منابع از بازار سرمایه بین ۶۰ تا ۶۵ درصد است که این آمار در ایران فقط ۵ درصد است! خب! دولت میتواند زمینهای فراهم کند، این منابع را برای فعالیتهای اقتصادی در نظر بگیرد که این کار را نمیکند و همین سیاست غلط اقتصادی و عناد و دشمنی با همه جهان غیر از چین و روسیه موجب نرخ بالای بیکاری و درآمد ناپایدار و در نتیجه اعتیاد، فحشا و ... میشود. با این توضیح که نظام اجرایی هم آنطور که باید ارادهای برای تأثیرگذاری ندارد. شاید مأموریت این است که در شرایط بحرانی میتوانند کشور را بهتر و در آرامش کافی اداره کنند. در واقع همین تفکرات بسته و افراطی است که گرفتاری مردم را به حالت غیرقابل تحمل رسانده است. افزایش نقدینگی بر اساس قانون نانوشته اقتصاد، میتواند آفتی بزرگ و هزینه ساز باشد؛ اما از آنجایی که نظام حکمرانی «اصل» را چیزی غیر از آسایش مردم میبیند و ترجیحش اولویت دادن به ایدئولوژی است، نه تنها دنبال راه حل نمیروند، بلکه اساساً مشکل را «مشکل» نمیدانند و تعریفشان از توسعه و آرامش با چیزی که در ذهن مردم و افکار عمومی است، زمین تا آسمان فرق دارد.ترمیم فضای اقتصادی حتماً لازم است، به کارشناسان، متخصصین و البته کارنامه داران حوزه اقتصاد توجه شود تا توسعه محقق شود، گروهی که بهرحال اختیاردار هستند، بنا به دلایلی که قطع به یقین نمیتواند منطقی باشد، رویکردشان «خودی و غیرخودی» است و به این شیوه غلط هم اصرار دارند. در چنین شرایطی این توقع که نقدینگی بالا نرود، گرانی مهار شود، تولید رونق بگیرد یا ... حتما توقعی مغایر با واقعیتهای موجود است.