زهرا کریمی
استاد اقتصاد دانشگاه
نقش دولت در اقتصاد بحث مهمی در مکاتب اقتصادی است. کینزینها معتقدند دولت باید دراقتصاد مداخله کند و نئوکلاسیکها میگویند دولت در اقتصاد فقط انحراف ایجاد میکند. در بحث اقتصاد توسعه نیز برخی معتقدند دولت عامل فساد گسترده است و گروهی هم معتقدند اصلا بدون دولت برای کشورهایی که به عنوان دیرآمدگان معروف هستنددستیابی به توسعه امکانناپذیر است. با این همه نمیتوان اقتصاد را به دست بازار سپرد و بعد انتظار بهترین نتیجه را داشت. چنین چیزی در اکثر کشورهای دنیا هم وجود ندارد و حتی در کشوری مثل آمریکا هم دولتِ بزرگ و قوی وجود دارد که در اقتصاد مداخله میکند. به طور مثال بتازگی دولت بایدن طرحی را به میزان هزار میلیارد دلار به مجلس ارائه داده تا زیرساختهای اقتصادی از جانب دولت تامین شود و بتواند در کشور رونق اقتصادی و اشتغال ایجاد کند.
پس اینکه بگوییم دولت در هر جا مداخله کند عامل شر است و سازوکار بازار بهترین نتیجه را به دست میدهد، درست نیست و تجربه این را نشان نمیدهد. به علاوه زمانی که بحران بروز میکند حتی نئوکلاسیکترین و لیبرالترین اقتصاددانها هم برای خروج از بحران به دنبال مداخلهی دولت هستند. در واقع آنها میخواهند با مداخلهی دولت از ورشکستگیها و تعمق بحران جلوگیری کنند. به نظر می رسد وجود دو دیدگاه در کنار هم مثبت است؛ یعنی همواره کسانی که معتقد هستند دخالتِ دولت میتواند انحراف ایجاد کند، نکات ضعف مداخلات دولت را گوشزد میکنند و آنهایی که معتقد به مداخلهی دولت هستند خطرات سازوکار بدون کنترل عرضه و تقاضا را بیان میکنند. اما از برخورد اینها سنتز مناسبی شکل میگیرد که ما در موفقیت اقتصاد چین هم این را میبینیم. در واقع اقتصاد چین ترکیب موفقی از مداخلهی دولت و بازار است. هنوز با گذشت بیش از چهل سال از اصلاحات چین همچنان نقش دولت در اقتصاد این کشور فوقالعاده پررنگ است. اگر دولت کارآمدی داشته باشیم و اقتصاد دچار تنگناهای عجیب و غریب نباشد، دولت میتواند نقش مثبتی ایفا کند و در کنار آن سازوکار بازار هم میتواند بعضی از مسائل را به بهترین نحو حل کند. یعنی در جاهایی که خیلی حساس است و به زندگی مردم وابسته است دولت میتواند به اشکال مختلف مداخلات جدی داشته باشد.
در این شرایط راهی نداریم جز توجه به تجربهی سایر کشورها و این تجربهها نشان میدهد زمانی که شرایط نامناسب است و دولتها ضعیف و ناکارآمد هستند و بیثباتی و بحران وجود دارد، نه اقتصاد دولتی خوب کار میکند و نه اقتصاد بازار. وقتی دولت دچار ناکارآمدی است و سیاستها موثر نیستند دولت فلج میشود و بخش خصوصی هم در این شرایطِ بیثبات نمیتواند معجزه کند.