علی مجتهدزاده
وکیل دادگستری
این روزها احساس خطر از تائید حکم قصاص برومند نجفی، محیط بان کرمانشاهی یگان حفاظت محیط زیست کشور بسیاری را نگران کرده و به واکنش گسترده وا داشته است. اما از نظر آشنایان به امور قضایی، موضوع نگران کننده تر، همین واکنش هایی است که می تواند امیدها برای جلوگیری از .اجرای این حکم را شدیدا کاهش دهد. شکی نیست که قریب به اتفاق این واکنش ها از روی خیرخواهی و با اهدافی انسانی و متعالی انجام می شود اما مهم این است که به دلیل عدم اشراف عموم افرادی که دست به این واکنش ها می زنند به مسایل قضایی، این خطر وجود دارد که همین واکنش ها حتی نتیجه عکس بدهند.
بحث در این موارد خوب یا بد بودن قوانین، تفسیر و تحلیل کیفی آنها و آسیب شناسی حقوقی نظام قضایی کشور نیست. آن مسایل قطعا دارای اهمیت بالایی هستند اما وقتی با یک پرونده قصاص که حکم آن در شرف اجراست طرف هستیم. اینجا بحث جان یک انسان در میان است که نیازمند بالاترین سطح دقت و ظرافت در عملکرد افرادی است که دنبال نجات او هستند. داشتن نگاه فانتزی، سانتیمانتال و سیاسی به این دست پرونده ها به شدت می تواند خطری که متوجه جان محکوم است را افزایش دهد. کما اینکه در پرونده آرمان عبدالعالی که چندی قبل و علی رغم همه حساسیت های عمومی ایجاد شده، قصاص شد می توان عملکرد اشتباه بخش عمده ای از افرادی که به دنبال نجات وی بودند را از عوامل موثر اجرای حکم قصاص دانست.
عموم افرادی که در این حوزه بدون اطلاع نظر می دهند، تفاوت بین حکم «اعدام» با «قصاص» را نمی دانند و همین اولین انحراف و اشتباه بزرگ در راه تلاش برای حفظ جان محکوم را ایجاد می کند. ما در احکام «قصاص» با فرد یا افرادی به نام «اولیا دم» مواجه هستیم که تعیین کننده ترین عامل در اجرای حکم هستند. اینکه آیا قوانین ناظر به این احکام از نظر ما درست، قابل قبول و منطبق با شرایط روز جامعه و دنیا هستند یک بحث دیگر که اظهارنظر درباره آن مجال دیگری را می طلبد. اما قطعا مجال طرح این دست مسایل در پرونده یک محکوم به قصاص که در شرف اجرای حکم قرار دارد نیست.
خلاصه این که مجال برای مواجه احساسی و انتقادی با حکم «قصاص» و «اعدام» و حتی زیر سوال بردن صدر تا ذیل آن توسط هر گروهی زیاد است و کیست که ایراد قوانین در این حوزه را نداند. اما در جریان گرفتن رضایت برای توقف حکم «قصاص» یک محکوم که عن قریب باید پای چوبه دار برود، جای این بحث ها، هشتگ زدن های مجازی و وارد کردن فشار روانی به خانواده اولیا دم نیست. ما چه تصمیم اولیا دم را عادلانه بدانیم و چه ندانیم، چه حق آنها برای چنین تصمیم را قبول داشته و چه نداشته باشیم، چه قانون قصاص را بپذیریم و چه نپذیریم، در عمل جان یک محکوم به دست آنهاست و اگر هدف نجات آن محکوم است، با قوانین فعلی باید رضایت این افراد جلب شود. بر خلاف تصور عمومی که وجود دارد کار گرفتن رضایت از اولیا دم بسیار پیچیده تر و ظریف تر از این چیزهاست و نیاز به آشنایی جدی با موضوع و تجربه بالایی دارد. شاهد آن هم اینکه تا کنون حتی یک مورد وجود نداشته که فضاسازی رسانه ای، هشتگ زدن و ورود افراد غیرآشنا به موضوع توانسته باشد باعث جلوگیری از حکم قصاص فردی شود. پس اگر نگران جان محکومان به قصاص و از جمله محیط بان کرمانشاهی هستیم، باید بدانیم این روش اتکا به رفتارهای هیجانی و وسیع در رسانه و فضای مجازی عموما نتیجه عکس داده است.